می گویند مجاهدین خلق ایران یکی از گروه هایی ست که با حکومت اسلامی جنگیده و با هزاران کشته حق مسلم در فردای ایران خواهد داشت. می گویند باید با مجاهدین خلق ایران گفت و گو کرد و برای سرنگون کردن حکومت اسلامی با آن ها به توافق رسید. می گویند… می گویند… می گویند…
امسال، گردهمایی مجاهدین خلق صدام، همزمان شد با اوج گرفتن اعتراضات مردم در داخل ایران. مجاهدین طبق معمول خود را به وسط معرکه انداختند و خود را عامل ایجاد حرکت های اعتراضی نامیدند. به عبارتی این مجاهدین هستند که همه جا و در همه حال، باعث خیزش مردم می شوند.
به ما از سوی افراد «دلسوز» توصیه می شود، با مجاهدین خلق صدام که علیه حکومت اسلامی مبارزه می کنند کاری نداشته باشیم و فقط به حکومت اسلامی و تبهکاری های آن بپردازیم!
خیر!
ما این کار را نخواهیم کرد! سال ۵۷، کسانی که خواهان سرنگونی نظام سلطنت بودند این کار را عینا با خمینی و دار و دسته اش کردند، و مردم ایران را قریب ۴۰ سال به بدبختی و فلاکت انداختند. ایران را به اضمحلال کشیدند و حتی خودشان، یعنی کسانی که گفتند شاه برود و هر کس می آید بیاید به دست آن هر کس های کرکس کشته شدند.
مجاهدین خلق صدام، یک گروه خطرناک است. گروهی که تجلی جمله ی معروف «هدف وسیله را توجیه می کند» می باشد. مجاهدین در طول ۴۰ سال گذشته نشان داده اند که برای رسیدن به هدف شان که کسب قدرت سیاسی است از هر وسیله ای، تاکید می کنم از هر وسیله ای استفاده می کنند.
آن ها به راحتی دروغ می گویند، به راحتی فریبکاری پیشه می کنند. آن ها حتی به تاریخ گذشته ی خودشان وفادار نیستند و در هر مرحله از زندگی نکبت بار سیاسی شان به آسانی آن چه را که در گذشته کرده اند انکار می کنند.
مجاهدین با دلارهایی که از صدام و برخی کشورها دریافت کردند سرمایه گذاری های کلان کردند و از این طریق سودهای هنگفت کسب می کنند.
آن ها برای خریدن سیاستمداران خارجی و هواداران قلابی و رسانه ها، پول فراوان خرج می کنند.
نمی خواهم بی سند سخن بگویم اما بر اساس عملکرد مجاهدین، حتی بعید نمی دانم این دو تن که می گویند قرار بوده در محفل مجاهدین بمب منفجر کنند، از خودِ مجاهدین بوده باشند.
بسیاری، در تخیلات خود، رفتن حکومت اسلامی و آمدن اپوزیسیون دمکرات بر سر کار را بسیار تمیز و آرمانی تصویر می کنند. گویی در یک روز حکومت سقوط می کند، و فردای آن روز اپوزیسیون با آرامش و شادی بر سر کار می آید!
برای همین است که این افراد ساده اندیش، آرزوها برای «فردای ایران آزاد» دارند غافل از این که:
-حکومت اسلامی در روز سقوط اش نمی میرد و شاید چند سال برکندن ریشه های این حکومت جنایتکار طول بکشد.
-در این چند سال، درگیری های خیابانی و مسلحانه به وقوع خواهد پیوست. در بهترین حالت چند سال طول خواهد کشید تا کشور به آرامش کامل برسد.
-فردای سقوط، عوامل مجاهدین، که در زمینه های نظامی خبره اند، در مکان های حساس اشغال شده توسط مردم حضور خواهند یافت و بر خلاف سال ۵۷ که نتوانستند این مکان های حساس را تحت سیطره ی خود در آورند، با قدرت و شدت این کار را پیش خواهند برد.
-میان مجاهدین که خود را محق تر از دیگر گروه ها و شخصیت های اپوزیسیون می دانند، با دیگر گروه ها زد و خوردهای شدید پیش خواهد آمد. مجاهدین، با عنوان کردن این مطلب که شورشیان، عوامل حکومت اسلامی هستند، بر روی مردم و گروه های معترض اسلحه خواهند کشید.
-جنگ داخلی به این شکل پیش خواهد آمد و اگر ادامه یابد، ایران شبیه به سوریه خواهد شد.
-از گروه های تجزیه طلب در دورتادور ایران نیز غافل نباید بود که با عملیات نظامی، فرصت را برای تجزیه ی ایران مغتنم خواهند شمرد.
به این دلیل است که نه تنها با مجاهدین خلق صدام سازگاری نداریم، بلکه از همین الان، که حکومت در اختیار آن ها نیست، به فریبکاری ها و دغلبازی هایشان اشاره می کنیم.
این که مجاهدین خلق صدام، بخواهند «واقعا» و «قلبا»، مجاهدین خلق ایران شوند، نیازمند اسباب و لوازمی است که در مطالب بعدی به آن ها اشاره خواهم کرد.