کنفرانس مطبوعاتی انجمن آریا در پاریس،حول شکست و محکومیت رئیس اسبق سازمان ضد جاسوسی فرانسه و مجاهدین خلق در دادگاه پاریس
روز شنبه 18 ژوئن 2011 برابر با 28 خرداد 1390 شمسی ، کنفرانس مطبوعاتی بزرگ انجمن آریا حول شکست و محکومیت قاطع ایوبونه «رئیس سابق سازمان ضد جاسوسی فرانسه» و شریک بدنام باند تروریستی رجوی در یکی از سالن های مجلل پاریس برگزار شد.
در این کنفرانس که با همراهی تعداد زیادی از هموطنان ایرانی مقیم پاریس و تشکل های جداشده از مجاهدین برگزار شد،شخصیت ها و ژورنالیست های صاحب نام فرانسوی شرکت داشته و از این مراسم گزارش و فیلم تهیه کردند.
وکلا و شاکیان پیروزمند دادگاه پاریس که طی 2 سال گذشته دو بار متوالی رئیس سابق سازمان ضد جاسوسی فرانسه ( ایوبونه) و تمامیت باند تروریستی رجوی را به جرم انتشار کتاب جعلی “واواک در خدمت آیت الله ها” و توطئه بر علیه ایرانیان آزاده در دادگاه های پاریس شکست داده بودند، ضمن ارائه اسناد و مدارک صادر شده از طرف دادگاه به سخنرانی و تشریح روند این پیروزی بزرگ پرداختند.
در این کنفرانس مطبوعاتی، وکیل برجسته فرانسوی آقای “دومینیک ادجیان” به همراه دو تن از شاکیان پرونده ایوبونه،پس از سخنرانی و ارائه گزارش دقیق از روند دو ساله دادگاه، در جلسه پرسش و پاسخ شرکت کرده و به سئوالات خبرنگاران ،ایرانیان آزاده ساکن پاریس و تعداد زیادی از “اعضای جداشده از مجاهدین” پاسخ گفتند.
همزمان با سالگرد شروع عملیات تروریستی باند خائن رجوی بر علیه مردم ایران،اعضای برجسته جداشده از مجاهدین ضمن تشریح اعمال تروریستی و 30 سال نقض فاحش حقوق بشر در تشکیلات فرقه رجوی بر علیه اعضا و خانواده آنان، از سیاستمداران فرانسوی پرسیدند، چرا به تشکیلاتی که خود به اعمال ضد انسانی آن واقف هستید اجازه فعالیت و حضور در فرانسه می دهید؟
خبرنگار روزنامه معتبر اکسپرس فرانس از وکیل دومینیک ادجیان پرسید ؛چرا سازمان تروریستی مجاهدین خلق طی 15 سال بعلاوه دوسال گذشته در این دادگاه، با تمام امکانات خود از آقای ایوبونه حمایت میکند؟اساسا چه ارتباطی می تواند بین رئیس سابق سازمان ضد جاسوسی فرانسه و یک سازمان تروریستی ایرانی وجود داشته باشد؟
از سمت راست؛مهندس جهانگیر شادانلو،دکتر احسان نراقی و دومینیک ادجیان وکیل پرونده
***
روز شنبه 18 ژوئن 2011 برابر با 28 خرداد 1390 شمسی ، کنفرانس مطبوعاتی بزرگ انجمن آریا حول شکست و محکومیت قاطع ایوبونه «رئیس سابق سازمان ضد جاسوسی فرانسه» و شریک بدنام باند تروریستی رجوی در یکی از سالن های مجلل پاریس برگزار شد.
وکلا و شاکیان پیروزمند دادگاه پاریس که طی 2 سال گذشته دو بار متوالی رئیس سابق سازمان ضد جاسوسی فرانسه ( ایوبونه) و تمامیت باند تروریستی رجوی را به جرم انتشار کتاب جعلی “واواک در خدمت آیت الله ها” و توطئه بر علیه ایرانیان آزاده در دادگاه های پاریس شکست داده بودند، ضمن ارائه اسناد و مدارک صادر شده از طرف دادگاه به سخنرانی و تشریح روند این پیروزی بزرگ پرداختند.
بر خلاف جعلیات و دروغپردازی های باند آبرو باخته رجوی مبنی بر اینکه ایوبونه و کریستف بارژ در برابر دکتر احسان نراقی و مهندس جهانگیر شادانلو پیروز شده اند،متن اصلی حکم دادگاه پاریس-شعبه هفتم که در تاریخ 26 می 2011 با مهر و امضای قاضی و ریاست شعبه دادگاه تایید شده همراه با ترجمه فارسی برای آگاهی ایرانیان آزاده وشریف درج می گردد.
لازم به ذکر است حکم کامل دادگاه مبنی بر پیروزی دکتر احسان نراقی در برابر ایوبونه 15 صفحه و حکم مربوط به پیروزی مهندس جهانگیر شادانلو در 8 صفحه از طرف قاضی و ریاست شعبه هفتم دادگاه پاریس به تاریخ 26 می 2011 صادر شده است.در اینجا فقط به نتایج عملی حکم صادر شده پرداخته می شود:
متن حکم دادگاه بر علیه ایوبونه و رئیس انتشارات تیمه- به نفع دکتر احسان نراقی
ترجمه حکم از فرانسه
تاریخ صدور حکم: 26 می 2011
1.دادگاه به طور رسمی و علنی پس از بررسی، تقاضای استیناف ایوبونه ، احسان نراقی را به عنوان شاکی می پذیرد
2….و به این ترتیب به دلیل نشر مطالب افتراآمیز توسط ایوبونه علیه احسان نراقی مبنی بر آن که نامبرده با معرفی مأموران اطلاعاتی ایران به عنوان جداشدگان سازمان مجاهدین مقامات فرانسوی را فریب داده ، ایوبونه را مقصر و مجرم می داند.
3.دادگاه همچنین ایوبونه را به جرم افترا علیه احسان نراقی مبنی بر آن که وی در شکنجه روانی زندانیان شرکت داشته مقصر شناخته و شکایت ایو بونه را در این مورد وارد نمی داند.
4.دادگاه مجازات تعیین شده برای ایوبونه درحکم قبلی را مجددا تأیید می کند.
5.دادگاه همچنین میزان تعیین ضد خسارت را تایید می کند و بر اساس ماده 1-457 قانون کیفری کریستف بارژ رییس انتشارات تیمه را از لحاظ مدنی مسئول می داند.
6.متنی که باید در روزنامه ی منتخب شاکی(دکتر احسان نراقی) ظرف چند ماه بعد از دادگاه(با هزینه ایوبونه برای اعاده حیثیت از شاکیان) چاپ شود به صورت زیر تغییر خواهد کرد:
“طبق حکم 26 ماه مه 2011 اتاق 7-2 دادگاه استیناف پاریس شعبه مطبوعات کریستف بارژ رییس انتشارات تیمه و ایو بونه نویسنده را به دلیل گنجاندن دو بند افترا آمیز علیه احسان نراقی در کتاب وواک در خدمت آیت الله ها را محکوم می کند.”
7.همچنین به این حکم اضافه می کنیم که بر اساس ماده 1-457 قانون کیفری برای تامین هزینه های استیناف ٬ کریستف بارژ و ایو بونه به طور مشترک هزینه 1000 یورو به احسان نراقی بپردازند.
8.با توجه به عدم حضور ایو بونه در دادگاه،قاضی نتوانست وی را نسبت به عواقب تکرار جرم در 5 سال آینده مطلع سازد.(یعنی جناب ایوبونه تا 5 سال آینده باید بدقت مواظب قلم خود در ننوشتن افترا بر علیه دیگران باشد در غیر اینصورت طبق مفاد حکم جرائم و محکومیت سنگین تری در انتظارش خواهد بود.)
9.این تصمیم 120 یورو هزینه در برداشت که ایوبونه نسبت به پرداخت آن بدهکار می باشد.
حکم دادگاه پاریس بر علیه ایوبونه – به نفع جهانگیر شادانلو
***
روز شنبه 18 ژوئن 2011 برابر با 28 خرداد 1390 شمسی ، کنفرانس مطبوعاتی بزرگ انجمن آریا، حول شکست و محکومیت قاطع ایوبونه «رئیس سابق سازمان ضد جاسوسی فرانسه» و سازمان مجاهدین خلق در یکی از سالن های مجلل پاریس برگزار شد.
در این کنفرانس که با همراهی تعداد زیادی از هموطنان ایرانی مقیم پاریس بوده،شخصیت ها و ژورنالیست های صاحب نام فرانسوی و ایرانی شرکت داشته و از این مراسم گزارش و فیلم تهیه کردند.
وکلا و شاکیان پیروزمند دادگاه پاریس که طی 2 سال گذشته دو بار متوالی رئیس سابق سازمان ضد جاسوسی فرانسه ( ایوبونه) و سازمان مجاهدین خلق را به جرم انتشار کتاب جعلی “واواک در خدمت آیت الله ها” و توطئه بر علیه ایرانیان آزاده در دادگاه های پاریس شکست داده بودند، ضمن ارائه اسناد و مدارک صادر شده از طرف دادگاه به سخنرانی و تشریح روند این پیروزی بزرگ پرداختند.
اولین سخنران آقای مهندس جهانگیر شادانلو، شاکی ایوبونه در دادگاه های پاریس بود که به تشریح روند دادگاه و نتیجه پیروزمند آن پرداخت
PART-1
http://www.youtube.com/watch?v=n3cQ75FsKXM&feature=player_embedded
متن پیاده شده قسمتی از ویدئو
هموطنان عزیزی که تشریف آورده اند،برای این آمده ایم که نتیجه دادگاه و محکومیت ایوبونه را اعلام بکنیم و بگوییم که در این دو سال چه گذشت،چرا این دادگاه به وجود آمد،و کتاب “واواک در خدمت آیت الله ها” چه بود؟اینجا از وکیل ام آقای دومینیک ادجیان نیز خواسته ایم که بیاید توضیح بدهد در این دوسال چه گذشت و جریان این کتاب چه بود؟
برای هموطنانی که دادگاه ایوبونه را دنبال کرده اند،بدانند موضوع چی بوده،چرا این کتاب چاپ شده وکار چه کسی بوده است؟
در سال 2007 میلادی دوستانی که سابقا در سازمان مجاهدین خلق بودند و به اروپا آمدند،(اینها پس از حمله آمریکا به عراق و کمپ اشرف از سازمان خارج شدند.یعنی سال ها بود می خواستند جدا شوند ولی راهی برایشان وجود نداشت)سراغ من آمدند و کمک می خواستند برای زندگی، پناهندگی ، کار و حاضر نبودند برند به من گفتند که اگر ممکن است امکاناتی در اختیار ما قرار بدید چون دیگر نمی خواهیم وارد این سازمان بشیم.چون بودند کسانیکه 25-20 سال با سازمان همکاری می کردند و حالا که به جامعه باز و آزاد رسیده اند متوجه شدند(البته شاید از قبل هم که در آن کمپ اشرف بودند می دانستند و فهمیده بودند سازمان چه بلایی سر آنها آورده است).و این جوانهایی که واقعا عاشقانه به سازمان پیوسته بودند و می خواستند برای آزادی مملکتشون خدمت کنند.گیر اینها افتادند و راهی برای خروج نداشتند.
من هم اقدام کردم.اینجا یک انجمن فرهنگی دارم برای کارهای فرهنگی و کمک به ایرانیان.به همین دلیل محلی گرفتیم تا تعدادی از دوستان جمع شوند،صحبت کنیم و ببینیم می تونیم راه حلی پیدا کنیم و از دیگر ایرانیان بخواهیم که به این گونه افراد کمک کننند؟
سازمان مجاهدین این مسئله را فهمید.ابتدا اطلاعیه ای چاپ و منتشر کردند که در آن عکس من و آقای فیروزمند و آقای احمدی نژاد را کنار هم گذاشتند،در سطح زیادی پخش کردند و به فرانسه نوشته بودند اینها تروریست هستند و همکاران احمدی نژاد!
ما به پلیس اطلاع دادیم و شخصی که این کار رو در محله “پاریس پانزدهم” انجام می داد دستگیر شد.این فرد علی اکبر آرمیده عضو مجاهدین خلق و از سوئد آمده بود.
برای اجرای برنامه سالنی را اجاره کرده بودیم که افراد مجاهدین به آنجا آمدند.همزمان با مسئولین سالن وارد صحبت شدند تا برنامه ما را بهم بزنند و نگذارند برنامه را اجرا کنیم.آنها به مسئولین سالن گفته بودند که مشتی تروریست در ارتباط با رژیم به اینجا می آیند.از سالن “فیاپ” با من تماس گرفتند و گفتند که شما نمی توانید برنامه را اجرا کنید.رفتم سالن “فیاپ”.مسئولین سالن یکی از همان اعلامیه ها را نشان دادند و گفتند که چند روز است عده ای به اینجا می آیند و روی تمام ماشین ها و همه جا اعلام کرده اند عده ای تروریست می خواهند در سالن فیاپ برنامه بگذارند….
ما نیم ساعت زودتر به محل برنامه رسیدیم.حدود 50 نفر زن و مرد سازمان مجاهدین که چند تا چند تا با هم بودند به محل آمده بودند تا برنامه ما را بهم بزنند.البته هیچ یک از آنها اهل فرانسه نبودند و از دیگر کشورهای اروپایی(دانمارک،سوئد،آلمان،انگلیس و …) به آنجا اعزام شده بودند.حدودا ده دقیقه قبل از شروع جلسه تعدادی از اعضای جداشده را با سر زدند به صورتشان و شروع به کتک کاری و تهاجم کردند….
افراد سکوریتی که نقش حفاظت ما را بعهده داشتند شروع کردند به جدا کردن افراد و ممانعت از تهاجم نیروهای مجاهدین به افراد جداشده.طی 15 دقیقه تهاجم تعدادی از افراد جداشده را زخمی کردند.در همین حین یکی از افراد مجاهدین که از کشور دانمارک آمده بود رو دیدم که توی خیابان جلو سالن شکمش رو بالا زده و داره داد میزنه که من رو با چاقو زدند…
تماس گرفتند،پلیس محل به آنجا ریخت و همه جا رو بستند و شروع به دستگیر نمودن افراد کردند….
در این تهاجم،تعدادی از خانم ها و آقایون مجاهدین موادی شبیه جوهر قرمز آورده بودند که به بدنشان می زدند ،خودشان را روی زمین می انداختند و داد و فریاد می کردند تا بگویند که جداشده ها ما رو زده اند…فیلم بردار آورده بودند و تمام صحنه ها را فیلم برداری می کردند بگونه ای که از قبل طراحی شده بود.آنها از همان صحنه ها فیلم برداری کردند و بلافاصله در سایت ها و تلویزیون شان منعکس کردند.
آقای محمد حیاتی یکی از فرماندهان مجاهدین که در عراق است رو هم به محل اعزام کرده بودند که برای دوستان جداشده بسیار جای تعجب بود که این آقا رو چرا برای این تهاجم به محل اعزام کرده اند؟
PART-2
http://www.youtube.com/watch?v=Rbh4YLnauL4&feature=player_embedded
و این آقای حیاتی رو مثل اینکه برای رهبری و هدایت تهاجم از عراق به محل فرستاده بودند… بالاخره اینگونه اعمال و رفتار مجاهدین باعث شد که دفتر شرکت ساختمانی من در پاریس پانزدهم بسته شود و …
اما راجع به کتاب ایوبونه اینطوری که شنیدیم،ابریشمچی اون رو تهیه میکنه و همراه با مریم رجوی به خانه ایوبونه در نورماندی می روند.و به ایشان می گویند که ما می خواهیم این کتاب رو پخش کنیم.شما اسمتان را روی کتاب بگذارید به این شکل ایوبونه را خرج این کتاب کردند.
ایوبونه طبق گفته های خودش سالیان زیادی با این سازمان همکاری داشته است.با فیلمی که من در یوتیوب گذاشته ام مشخص می شود که چند سال پیش به کمپ اشرف رفته،همینطور طبق اعترافاتی که کرده به اورسوراواز رفت و آمد زیادی داشته و از دوستان بسیار نزدیک مریم و مسعود رجوی است.
خب ایشان مدتی رئیس “د.اس.ت”(رئیس سازمان ضد جاسوسی فرانسه) بوده ،بعد از استعفا و اخراج، وکیل مجلس فرانسه شده و از همان ایام با این سازمان ارتباطات نزدیک داشته است.
ما به همراه آقای نراقی بر علیه ایوبونه شکایت کردیم.چون ایشان رو هم در آن کتاب متهم کرده بودند به همکاری با رژیم شاه و جمهوری اسلامی و اینکه تعدادی رو در زندان شکنجه کرده است.
اولین دادگاه در اواخر سال 2009 برگزار شد.حدود 16 نفر از افراد خودشان را بعنوان شاهدان ایوبونه به دادگاه اول آورده بودند.و چند نفر هم خارجی که در واقع حقوق بگیر آنها بودند.
تعدادی از آنها بر علیه من شهادت دادند.بطور خاص محمد شمس که حدودا 25 سال است می شناسمش و آهنگ ساز مجاهدین است.چون من در پاریس برنامه هنری برگزار می کردم و محمد شمس با تعدادی از دوستانش بصورت رایگان به برنامه های من می آمدند.این آقا،چندین بار به من پیشنهاد کرد که بیا یک سالن بگیر تا من در آنجا برای ایرانیان کلاس پیانو برگزار کنم.یعنی به این شکل می خواست وارد حریم ایرانیان بشود.آخرین بار که با او در منطقه پاریس پانزدهم و در یک رستوران هنگام صرف نهار ملاقات داشتم پس از چندین بار اصرار من جواب دادم که به یک شرط این کار را انجام می دهم.من حاضر نیستم با کسی که برای مجاهدین کار میکند همکاری کنم.تو نوشته ای رو منتشر کن و بگو که از مجاهدین جداشده ای تا بتوانیم با هم این کار رو انجام بدهیم.ایشان که نهار رو به دعوت من صرف می کردند خنده ای کردند و بعد از مدتی از پیشم رفتند.صبح روز بعد ایشان اطلاعیه ای بر علیه من منتشر کردند که در آن قید شده بود من مامور وزارت اطلاعات هستم و رفته بود که ایشان را بخرم!
خب،با ایشان که ازشاهدان مجاهدین برای کمک به ایوبونه بود در دادگاه رو در رو شدم.پس از صحبت هایش که گفته بود با خواننده های وابسته به رژیم همکاری میکنم، من از دادگاه خواستم اجازه دهد بپرسم این همکاری چطوری بوده،با کدام خواننده؟ که او جواب داد با داریوش!گفتم مگه داریوش مامور رژیمه؟گفت بله.گفتم داریوش دوست من است و البته دوست شما هم هست.و خواننده ای که تمام ایرانیان او را می شناسند.چطور شما به من نگفتید.حالا من الان متوجه شدم!ولی اگه من برای ایشون برنامه اجرا کردم شما چرا برای او آهنگ ساخته ای؟گفت نه من آهنگ نساخته ام.اون که میگی مال خیلی وقته.من به رئیس دادگاه گفتم آهنگی هست که ایشان یک ماه پیش برای داریوش ساخته و سی دی آن را می آورم که بردم و به دادگاه تحویل دادم…
شاهد دیگری از مجاهدین که بر علیه من در دادگاه صحبت کرد،فردی بود بنام بهمن تهرانی(نام جعلی مهدی ابریشمچی در فرانسه)!…روز بعد از رئیس دادگاه خواستم که بهمن تهرانی را صدا کند.ابریشمچی به جایگاه آمد.به رئیس دادگاه گفتم که ایشان بهمن تهرانی نیست و نام اصلی او مهدی ابرشمچی ،شوهر سابق مریم رجوی،یکی از سران مجاهدین و یکی از تروریست آدمکش های های این سازمان است.که تعدادی از افراد جداشده را در عراق شخصا شکنجه کرده است و کارت شناسایی این فرد جعلی است.که رئیس دادگاه کارت شناسایی او را گرفت و گفت که از طریق پلیس اقدام میکنند.
دادگاه در روز دوم تمام شد و گفتند که دو ماه بعد جواب می دهند که پاسخ دادند و آنها محکوم شدند.
البته این را هم بگویم که حدود 600-500 نفر از افراد مجاهدین در بیرون و داخل دادگاه جمع شده بودند.به من و آقای نراقی تهاجم کردند.و زن و مرد مجاهد در کنار هم، رکیک ترین فحش ها و تهدید ها را بر علیه ما به زبان می آورند.
ما در محیط ایرانی چنین چیزی را ندیده بودیم که زن و مرد در کنار و بغل هم بایستند و رکیک ترین فحش ها را بر علیه ما بر زبان بیاورند و عین خیالشان هم نباشد.و اینکه مکرر تهدید کنند بالاخره می کشیمت و نمی گذاریم این کارت رو ادامه بدهی!
در دادگاه دوم فقط سه نفر شاهد آورده بودند.یک توده ای (عضو حزب توده ) رو از انگلیس آورده بودند، یکی رو از هلند آورده بودند و نفر سوم پیمان جرنگ، پسر دختر برادر من بود که از آلمان آورده بودند تا بر علیه من شهادت بدهند.فریدون ژورک هم که در آمریکا بود نیامده بود….
در دادگاه دوم و در مقابل رئیس دادگاه چندین سئوال از ایوبونه کردم.از ایشون خواستم که بگن با این سازمان چند سال است که در ارتباط هستند.آیا حقوق بگیر این سازمان هستند یا همینطوری در راه رضای خدا با این سازمان همکاری میکنند؟!که ایشان گفتند نه حقوق نمی گیرند.
گفتم چطوری هست که تعدادی از افراد یک سازمان تروریست و آدمکش آمده اند و به نفع شما بعنوان رئیس سابق سازمان ضد اطلاعات فرانسه شهادت می دهند؟
خب این بابا در آن کتاب آورده که ما در 450 عملیات خارج از ایران و در اروپا شرکت داشته ایم . به ایوبونه گفتم این افرادی که اعم از سران و اعضای مجاهدین در اینجا هستند هر کدام بیشتر از 450 تا آدم کشته اند و اینجا نشسته اند.یک دونه از اون مواردی رو که به من تهمت زده اید رو در اینجا بگویید کجا و چگونه انجام شده؟کارهایی که ما کرده ایم رو بگید!که هیچ جوابی نداشت بدهد.
بنظر من ایوبونه صد در صد از محتوی کتاب اطلاع نداشت.و فقط چون با این سازمان همکاری میکند اسمش رو آورده اند بعنوان نویسنده کتاب. حالا با چه مقداری پول نمی دانم!
سئوالات مختلفی از ایوبونه کردم.گفتم این شاهد ها را که برایتان آورده اند آشنایی قبلی ندارید،هیچ کدام فرانسه نمی توانند صحبت کنند،شما هم که فارسی نمی دانید.از کجا این همه شاهد ایرانی پیدا کرده ای؟و غیر از اینه که تمامی این جریانات دستپخت سازمان برای تو است؟
خب،دادگاه دوم هم که چند ساعت از یک بعدازظهر بود.نتیجه دادگاه در روز 26 می 2011 اعلام شد.دادگاه اعلام کرد که نوشته های کتاب ایوبونه قبلا در سایت های سازمان مجاهدین منتشر شده است.دادگاه پاریس، ایوبونه و ناشر کتاب رو به جرم افترا و توطئه بر علیه ایرانیان محکوم نموده و جریمه نقدی هم برای آنان تعیین کرد.و به این شکل ما پیروز شدیم.
با تشکر از شما
***
افشاگری وکیل و حقوقدان برجسته فرانسوی «دومینیک ادجیان» در باره پرونده 17 ژوئن مجاهدین
قسمت اول سخنرانی در کنفرانس مطبوعاتی انجمن آریا
18/06/2011 – کنفرانس مطبوعاتی انجمن آریا – پاریس
سلام به همه
در ابتدا از انجمن آریا تشکر می کنم که از من دعوت کرد تا در مورد روند قضایی پرونده ها یی که در جریان هستند صحبت کنم.
همان طور که می دانید آخر هر هفته در روزنامه های فرانسوی به مردم پیشنهاداتی می شود که تعطیلات آخر هفته شان را چطور بگذرانند!
امروز پاریسی ها دو انتخاب داشتند.انتخاب اول این که به ویلپن بروند، به دیدار”آزادی و دموکراسی” از نوع مجاهدین در ایران. یعنی به تماشای خانم رجوی بروند.
باید بگویم که این دیدار هرگز منجر به “آزادی و دموکراسی” از مدلی که مجاهدین برای خود می خواهند در ایران اتفاق نخواهد افتاد.
انتخاب دیگر این است که اینجا گرد هم بیاییم و در مورد آینده ایرانی ها و دادگاه هایی که گذراندیم حرف بزنیم.
حتما این موضوع بیشتر مورد توجه ایرانی ها است.
همچنین برای ایرانی هایی مثل شما که در خارج از ایران به کشورتان علاقمند هستید.
من با برخی از شما دوست هستم و می شناسمتان.البته این را هم بگویم که من تنها دوست ایرانیانیان در فرانسه نیستم.
من به شما خاطر نشان می کنم که امروز به عنوان یک وکیل و حقوقدان با شما صحبت می کنم.در باره اطلاعات غلط و مسمومی که بر تصمیم دادگاه سایه انداخته است.و این ضرورت ایجاب می کند که در مورد روند دادگاه صادقانه صحبت کنیم.
من در مورد سه موضوع با شما صحبت خواهم کرد .
یکم، در مورد پرونده 17 ژوئن 2003 مجاهدین. یعنی همان دستگیری ها و خودسوزی های سال 2003 مجاهدین ، دادگاه و حکم اخیر آنان در فرانسه.
دوم،شکایت هایی که من به دادگاه پاریس ارائه کردم در مورد قربانیان ایرانی این سازمان تروریستی (بر علیه سازمان تروریستی مجاهدین خلق ایران).
سوم، می پردازم به روند دادگاه دوستم احسان (نراقی) و محکومیت ایوبونه در دادگاه پاریس که چند ماهی است ما را به خود مشغول کرده است.
در ابتدا می پردازم به حکمی که بازرس پرونده 17 ژوئن در مورد مجاهدین صادر کرده است.
من فقط می توانم در مورد کلیات این پرونده صحبت کنم.همان طور که می دانید این پرونده هنوز در جریان است.
مجاهدین تصمیم اخیر دادگاه پاریس را به عنوان یک پیروزی اعلام می کنند و می گویند که این پرونده برای همیشه بسته شده است.درصورتیکه اینطور نیست و دادگاه 17 ژوئن فقط اعلام کرد که؛ این سازمان در حال حاضر عملیات ترورریستی نداشته و متعهد شده است که دیگر عملیات تروریستی انجام نخواهد داد.
یعنی بر اساس حکم صادر شده،این سازمان اتهام تروریستی در فرانسه نداشته وسیستم قضایی فرانسه نتوانسته است اسناد موجود را در این رابطه استفاده کند.در حقیقت از نقطه نظر قضایی مسائل به این شکل نیستند که از طرف برخی ساده سازی می شود.چرا که قضات دادگاه 17 ژوئن، به این نتیجه رسیدند که نمی توانند از مقامات قضایی ایرانی کمک و سند بخواهند.به این دلیل که قوانین اروپایی هرگونه همکاری قضایی با حکومت هایی که در کشورشان مجازات اعدام به کار می بندند را رد کرده است.
با احترامی که برای این قوانین قائل هستم ، باید بگویم این دلیل فاقد واقعیت قضایی است.چون فرانسه با آمریکا که در ایالت های زیادی مجازات اعدام دارد همکاری می کند.بنابراین می شود گفت که همکاری قضایی (با ایران) نیز می تواند امکانپذیر باشد.
در حال حاضر اگر حکم عدم اتهام تروریستی برای پرونده 17 ژوئن مجاهدین صادر شده است،به این دلیل است که بازپرسان فرانسوی نمی توانند از مقامات قضایی ایرانی مدارکی دال بر تروریست بودن این سازمان دریافت کنند.
اما پرونده در مورد قسمت پولشویی،کارهای غیرقانونی و تبهکاری مجاهدین هنوز در جریان است.به طور کلی این پرونده در مورد سایر اتهامات باز مانده و در جریان رسیدگی است.
مشکل همکاری قضایی باعث می شود تا نکته دومی را هم اعلام کنم.
مسئله ای که مربوط به قربانیان ایرانی عملیات تروریستی مجاهدین در تهران می شود.من علیه عملیاتی که سازمان مجاهدین خلق در فوریه سال 2000 در تهران انجام داده به دادگاه پاریس شکایت کرده ام.این عملیات علیه مجلس خبرگان ایران انجام شده بود.عملیات تروریستی سازمان مجاهدین در مجلس خبرگان ایران هشت زخمی و یک کشته بر جای گذاشت.قربانیان این حمله تروریستی افراد غیر نظامی ای هستند که هنگام عملیات در یکی از بزرگترین خیابان های تهران مورد هدف قرار گرفته بودند….
قسمت دوم ویدئو
http://www.youtube.com/watch?v=JU2R2fATIVg&feature=player_embedded
…من علیه عملیاتی که سازمان مجاهدین خلق در فوریه سال 2000 در تهران انجام داده بود، به دادگاه پاریس شکایت کرده ام. این عملیات علیه مجلس خبرگان ایران انجام شده بود.این عملیات تروریستی هشت زخمی و یک کشته بر جای گذاشت. قربانیان این حمله تروریستی افراد غیر نظامی ای هستند که هنگام عملیات در یکی از بزرگترین خیابان های تهران مورد هدف قرار گرفتند.
دومین پرونده مربوط به ترور ژنرال (صیاد) شیرازی می شود که شما همه او را به خوبی می شناسید.و می دانید که چگونه توسط مجاهدین خلق به قتل رسید.یک روز صبح خیلی زود وقتی از منزلش خارج می شد او کاملا تنها،غیر مسلح و بدون اسکورت بود.پسر ژنرال شیرازی که شاهد قتل پدرش بود،چند ماه پیش شهادتش را در چارچوب شکایتی که ما تنظیم کردیم به مقامات قضایی فرانسه ارائه داد.
در اینجا می خواهم اعلام کنم که مقامات قضایی فرانسه به خوبی مسئولیت هایشان را به عهده گرفته اند.
همان طور که پیش از این مشکلات همکاری قضایی را مطرح کردم امیدوارم که در این مورد بازپرسان پرونده بتوانند
تحلیل مرا دنبال کنند و اجازه بدهند مدارکی که بعضی از آنها به ثابت کردن تروریست بودن این سازمان کمک می کنند
به این پرونده در شرایط کاملا قانونی انتقال داده شود.
همه می دانند که این سازمان به چه کارهایی( اعمال تروریستی) دست زده است.خصوصا هنگامیکه در خدمت صدام حسین بود!متأ سفانه ما نمی توانیم از این مدارک در شرایط فعلی استفاده کنیم چرا که این مدارک توسط دفتر جنایی دادگاه عالی مورد سانسور قرار خواهند گرفت.
در حال حاضر من به پرونده دوستم احسان (نراقی) برمیگردم.
به او سلام می کنم و مراتب احترامم را بیان می کنم.چرا که وی یک روشنفکر متعهد است. خدا می داند که ایران امروز روشنفکر کم دارد.ایشان فردی است شجاع.چرا که هیچ وقت مخالفت خود علیه سازمان مجاهدین را مخفی نکرده است.
آقای شادانلو در مورد شرایط برگزاری دادگاه صحبت کرد.مباحثات دادگاه دو روز طول کشید.حدود 400 تا 500 عضو مجاهدین کاخ دادگستری را اشغال کرده بودند.آنها ما را بشدت مورد اهانت و فحاشی قرار دادند.
برای من رفتار آنها اهمیتی نداشت.اما چیزی که ناراحت کننده است،فحاشی به شخصی در سن و سال و شهرت احسان نراقی است که نشان دهنده ماهیت فحش دهنده ها بود.
خیلی سریع اشاره می کنم چراکه بهتر است در مورد حقیقت تصمیم دادگاه بگویم.
پانزده سال پیش احسان نراقی از سوی یک ایرانی که اسمش را نمی گویم، مورد تهمت قرار گرفت.اتفاقا اسم این شخص در کتاب ایو بونه آمده است به همان اتهام که او هم مثل آقای شادانلو عضو سازمان اطلاعات ایران است.
ما پانزده سال پیش به دادگاه شکایت کردیم.ما موفق شدیم و دادگاه را بردیم. آنها تقاضای استیناف دادند.به دادگاه استیناف رفتیم و ما باز هم در دادگاه استیناف برنده شدیم.
داستان،همان داستان همیشگی بود.تهمت ها هم همان تهمت های سابق بود.آنها می گفتند آقای نراقی در مصاحبه با صدای آمریکا استفاده از خشونت را مشروع جلوه داده است.
آنها می گفتند نراقی مأمور ساواک بوده و بعدا مأمور رژیم جدید (جمهوری اسلامی ) شده است.آنها می گفتند نراقی فتوا علیه سلمان رشدی را تأیید کرده و تهمت هایی از این دست.
این پرونده ها همچنان در آرشیو دادگستری هست. من فکر می کردم این داستان ها تمام شده است. بدون این که به ویژگی شیطانی و لجاجت های این سازمان تروریستی پی برده باشم.
در واقع در 17 ژوئن سال 2007 مجاهدین روی سایت های خود متن هایی را منتشر کردند که به زعم خودشان در مورد مأموران اطلاعاتی ایران در پاریس تحلیلی ارائه داده باشند.آنها در ردیف اول احسان نراقی را قرار دادند. در کنارش آقای شادانلو را!
متن های منتشر شده توسط مجاهدین،بلافاصله تحت تعقیب قضایی قرار گرفت.چرا که من علیه آن شکایت کردم . دادگاه آنها هنوز در جریان است. در این مورد هم فکر می کردم که مسئله تمام شده است،اما انگار نه هنوز! …
قسمت سوم ویدئو
http://www.youtube.com/watch?v=U8_YNQcstNE&feature=player_embedded
…” در واقع در 17 ژوئن سال 2007 مجاهدین روی سایت های خود متن هایی را منتشر کردند که به زعم خودشان در مورد مأموران اطلاعاتی ایران در پاریس تحلیلی ارائه داده باشند.آنها در ردیف اول احسان نراقی را قرار دادند. در کنارش آقای شادانلو را!
متن های منتشر شده توسط مجاهدین،بلافاصله تحت تعقیب قضایی قرار گرفت.چرا که من علیه آن شکایت کردم . دادگاه آنها هنوز در جریان است. در این مورد هم فکر می کردم که مسئله تمام شده است،اما انگار نه هنوز! …”
مقامات قضایی در مورد این سایت کنترل و مشاهدات خود را در سپتامبر2007 انجام دادند.در آوریل 2009 هم آقای ایو بونه این کتاب را تحت عنوان« وواک در خدمت آیت الله ها» منتشر کرد.احسان نراقی و آقای شادانلو بلافاصله علیه مطالب افتراآمیز آن شکایت کردند.
تحت شرایطی بسیار آزار دهنده این روند انجام شد. مطالب این کتاب در صفحات 235 و 236 ، کپی کامل نوشته های مجاهدین بود. کلمه به کلمه!
بنابراین ما به دفتر هفدهم دادگاه مطبوعات رفتیم.یادم می آید که 17 و 18 دسامبر 2009 دادگاه برگزار شد.و با آقای ایو بونه حرف های خودمان را زدیم.آقای ایو بونه در واقع اکثر افراد ستاد عالی مجاهدین را به عنوان شاهد به دادگاه فراخوانده بود. بدون این که توضیح بدهد چطور با شاهدین خودش حرف می زند. چرا که فکر می کنم فارسی اش در حد من باشد.
ما فقط چند تا شاهد داشتیم.که یکی از آنها آقای فرانسوآ نیکولو از سال 2000 تا 2005 میلادی سفیر سابق فرانسه در ایران بود.که او هم در دادگاه از احترام ویژه خود برای احسان نراقی حرف زد.او گفت به مدت پنج سالی که در تهران سفیر بود. کوچکترین حرفی در مورد تعلق احسان نراقی به ساواک نشنیده است.
ما به عنوان شاهد آقای میشل دوباک را داشتیم.که مسئول دادستانی ضد تروریست در سال 2003 در عملیات اورسوراواز بود.من از ایشان پرسیدم آیا امکان دارد که آقای نراقی دوازده شاهد(اعضای جداشده از مجاهدین) به بخش مبارزه با تروریست معرفی کرده باشد بدون این که قضات نفهمند این افراد مأموران وواک هستند؟!
من همچنین از رئیس جمهور سابق ایران آقای بنی صدر شهادتنامه ای ارائه دادم مبنی بر این که وقتی بنی صدر در سال های 60 میلادی دانشجوی جوانی بود که در زندان (شاه) بسر می برد و هم بند آقای سلامتیان بود.
در آن زمان نراقی استاد دانشگاه تهران بود.او در زندان به دیدار آنها رفت و در آنجا کمک کرد تا مقامات آن زمان آقایان بنی صدر و سلامتیان را آزاد کنند.
به این ترتیب آقای بنی صدر نسبت به اعتمادی که به نراقی دارد شهادت داد.
ما شهادتنامه ای از فردریک مایور رئیس کل سابق یونسکو دادیم که وقتی دبیر کل بود در یونسکو،احسان نراقی مشاور مخصوص او بود.
ایو بونه در کتابش احسان نراقی را به عنوان یک مأمور نفوذی اطلاعات ایران در یونسکو معرفی کرده است.شهادتنامه آقای مایور بسیار قابل توجه است چراکه از یک همکاری طولانی بین این دو مرد صحبت می کند.
فردریک مایور هرگز دوستی بین خودش و نراقی را انکار نکرده است .او در دادگاه استیناف نیز از حیثیت آقای نراقی دفاع کرد.
خیلی سریع به شما عرض می کنم که نتیجه شعبه هفدهم دادگاه پاریس ،محکومیتی بود برای آقای ایو بونه به دلیل افترا!
از شش بند کتاب که مورد اعتراض واقع شده بودند دو بند شامل محکومیت شدند.که در واقع به طور کلی در جرایم مطبوعاتی روند به همین منوال است.همیشه بندهای زیادی را مورد اعتراض قرار می دهیم اما الزاما همه بندها افتراآمیز تشخیص داده نمی شوند.
آقای بونه هم بر اساس حقوق خودش به این حکم اعتراض کرد.
به این ترتیب ما در برابر دادگاه استیناف حاضر شدیم متأسفانه شرایط جسمانی آقای نراقی مانع حضور او در دادگاه شد چون در تهران تحت معالجه بودند.
سازمان مجاهدین از غیبت او نیرو گرفت سه شاهد آورده بودند با اشراف به این که در غیاب نراقی کسی آنها را تکذیب نخواهد کرد.
این سه شاهد عینا حرف هایی را که به ایشان دیکته شده بود تکرار کردند.آنها می گفتند که از طرف احسان نراقی مورد شکنجه روانی قرار گرفته اند.
در حالی که احسان نراقی کتابی را چاپ کرده تحت عنوان« از کاخ شاه تا زندان های انقلاب» در این کتاب که در سال 1991 چاپ شده نراقی توضیح می دهد که سه بار متوالی در اوین زندانی بوده است.این کتاب در سال 91 میلادی در فرانسه چاپ شده است.
قسمت چهارم ویدئو
http://www.youtube.com/watch?v=gmbC79P-WMU&feature=player_embedded
وتا امروز سایه هیچ پیگرد قضایی و یا اعتراضی بر این کتاب نیفتاده است.هیچ کس تا امروز نگفته که احسان نراقی
نقشی به عنوان شکنجه گر روانی در اوین داشته است.
پس چطور در دادگاه فوریه 2011 این مسائل مطرح می شود؟؛
که سی سال بعد سه نفر به اصطلاح زندانی اوین، یادشان بیفتد که شکنجه های روانی یا کلاس های اجباری توسط احسان نراقی در زندان اوین برگزار می شده است!
اگر سؤالی دارید من به اختصار جواب می دهم.
محکومیت آقای ایوبونه در انتشار مطالب افترا آمیز توسط دادگاه استیناف پاریس نیز تأیید شد.
این نکته بسیار قابل اهمیت است که دادگاه استیناف پاریس به عنوان یک نهاد قضایی فرانسوی ادعای آقای ایوبونه مبنی بر این که احسان نراقی دوازده مأمور اطلاعاتی ایران را به سیستم های فرانسوی تحت عنوان “جدا شدگان سازمان مجاهدین” ( برای شهادت بر علیه پرونده 17 ژوئن 2003 ) معرفی کرده، افترا آمیز دانست!
شما هم می دانید که این قضیه برای آقای بونه که در حال حاضر در “ویلپن”(سالن جلسه مریم رجوی) در حال خودنمایی است به عنوان رئیس سابق اطلاعات داخلی فرانسه ،چندان افتخار آمیز نیست.
آقای ایو بونه تقاضای بررسی مجدد حکم را کرده است که البته حق قانونی اوست.دفتر جنایی دادگاه عالی باید ابتدا تشخیص بدهد آیا اعتراض او را می پذیرد یا خیر؟
ما هم از این اعتراض واهمه ای نداریم و با آرامش منتظر تصمیم دفتر جنایی هستیم.
در طول جریان دادگاه مسائلی ایجاد شد که برای من سؤال برانگیز شدند بخصوص نوارهای صوتی از صدای صحبت های نراقی با تهران و کپی نامه آقای نراقی به دفتر ریاست جمهوری،مدارکی که کاملا خصوصی بودند!
در یک کلام من از مقامات قضایی فرانسه می پرسم ؛ چطور آقای ایو بونه توانسته بود چنین مدارکی را بدست بیاورد؟
البته در حقوق کیفری این مدارک قابل ارائه هستند اما سؤال من این است که چطور آقای ایو بونه از منزلش در نورماندی توانسته همه این مدارکی را که به دادگاه داده بدست بیاورد؟
این همه مطالبی بود که مایل بودم بگویم.از این که طولانی شد معذرت می خواهم ،و از این که خیلی فنی حرف زدم.
از دوستمان که ترجمه را انجام دادند هم تشکر می کنم.
از احسان خواهش می کنم اینجا بیاید و صحبت کند.وقتی احسان حرف می زند می دانیم چطور شروع می کند،اما نمی دانیم چطور تمام می شود.می خواهم به تو یادآوری کنم که همه ما تحصیلات زبان فارسی مان را تمام نکردیم.اگر فارسی حرف بزنی برای ما ترجمه می کند. اگر فرانسه حرف می زنی باز هم برای ما ترجمه می کند.اگر فارسی حرف بزنی ما هم باید بفهمیم،بیا!
***
رجوی، شکست خود و ایوبونه « رئیس اسبق سازمان ضد جاسوسی فرانسه» را پذیرفت!
محمد علوی
مجاهدین پس از دو سال پررویی و انتشار اخبار کذب در رابطه با دو دادگاه پاریس ،محکومیت خود و ایوبونه را پذیرفتند.
سایت “ایران افشاگر”که توسط گروه رجوی در فرانسه بارگذاری و کنترل می شود با انتشار ترجمه فارسی حکم صادرشده از دادگاه، محکومیت ایوبونه را پذیرفت.
آنها گرچه در قسمت هایی از ترجمه حکم دست برده اند تا برخی مسائل کمرنگ شود ،اما همین میزان نیز بخوبی گویای شکست قاطع “نویسندگان و ناشر کتاب درخدمت رجوی” است.
لازم به یاد آوری است که طی چند سال گذشته باند تروریستی رجوی با انتشار کتاب جعلی ایوبونه قصد منحرف کردن افکار عمومی و توطئه بر علیه ایرانیان و منتقدین خود را داشت.آنها پس از دو سال رویارویی تروریستی،لشگر کشی 600 نفره به دادگاه،ضرب وشتم شاکیان و تعدادی از افراد جداشده،پشتیبانی همه جانبه از ایوبونه و انتشار اخبار کذب در رابطه با دادگاه،مفتضحانه شکست خورده و با منتشر کردن ترجمه حکم دادگاه در برابر شاکیان خود و ایرانیان آزاده ساکن اروپا زانو زدند.
قسمت های برجسته محکومیت ایوبونه که در سایت “ایران افشاگر“منتشر شده بشرح زیر است: