جنگهای داخلی که باعث تخریب و رنج مردم یک کشور میشوند، برنده واقعی ندارند. اما به نظر میرسد جنگ در سوریه علیه گروه موسوم به دولت اسلامی (داعش) در مسیر پیروزی قرار گرفته است.
در اوایل هفته جاری آخرین پایگاه داعش در شرق سوریه یعنی شهر دیرالزور به تصرف نیروهای دولت سوریه درآمد.
ممکن است داعش به اشکال مختلفی از جمله شورشی و یا منبع الهام ایدئولوژیک باقی بماند، اما این گروه به عنوان ایجادکننده خلافت اسلامی دیگر موجودیت نخواهد داشت.
اما وضعیت جنگ دیگر در سوریه به چه ترتیبی است، جنگ علیه رژیم بشار اسد و تلاش ایران و روسیه برای در هم شکستن مخالفان؟
اوضاع فعلی جنگ در سوریه به معنای آن است که نیروهای کشورهای ایران و روسیه در نزدیکی نیروهای آمریکایی هستند. این نیروها از برخی از گروههای مخالف دولت اسد حمایت میکنند.
به گفته جوشا لندیس، کارشناس مسائل سوریه و استاد دانشگاه اوکلاهما : “اسد به لحاظ نظامی جنگ سوریه را برده است. او شورش اولیه و یا انقلاب در این کشور را شکست داد. گروههای شورشی که باقی ماندهاند به حواشی سوریه رانده شدند.”
چارلز لیستر، از کارشناسان ارشد در انستیتو خاورمیانه که مسائل سوریه را از نزدیک دنبال میکند، ارزیابی محتاطانهتری در این مورد دارد.
او میگوید: “رئیس جمهور اسد بیشتر از هر زمان دیگری از سال ۲۰۱۱ در دمشق با آرامش نشسته، اما این درست نیست که بگوییم اسد جنگ را برده.”
آقای لیستر میافزاید: “رژیم اسد قصد دارد تا هر ذره از خاک سوریه را باردیگر تصرف کند. اگر چنین هدفی برای همیشه بدست آید. دست کم سالها باید درباره آن صحبت کرد.”
اما نکته مهم این است که سوریه وارد مرحله تازهای از جنگ شده است.
چارلز لیستر دراین باره میگوید: “این که داعش مناطق تحت کنترل خود را از دست داده، میتواند خصومتی بالقوه ایجاد کند وهیچ کس واقعا نمیداند که آنها (داعش) چه کاری خواهند کرد.”
آن چه که ایجاد شده عبارت از نقشه استراتژیکی جدیدی است که براساس آن سوریه به نواحی مختلفی تقسیم شده است.
بخشی از آن در کنترل رژیم اسد است که از حمایت ایران و روسیه برخوردار است. بخش دیگری در کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه، که گروهی متشکل از نیروهای کرد، عرب و سایر گروههای مورد حمایت آمریکا است و بخشهای دیگر سوریه تحت کنترل گروههای دیگری از مخالفان رژیم بشار اسد هستند. این گروهها تا حدی از حمایت ترکیه و اردن برخوردارند.
کمک روسیه به بشار اسد باعث شده که او بتواند کنترلش را بربخشهای قابل توجهی از جمعیت سوریه بار دیگر بدست آورد. مسکو همچنین در تلاش است تا در پایان بازی دیپلماتیک بهترین کارتها را داشته باشد.
به گفته جوشا لندیس، کارشناس مسائل سوریه، برگزاری نشست آستانه، پایختت قزاقستان، که به رهبری روسها انجام شد در حال حاضر بسیار بارارزش است.
آقای لندیس معتقد است: “نشست ژنو که به ابتکار آمریکا انجام شد درباره اهمیت گفتگو درباره نکاتی بود که دیگر با آنچه که در میدان نبرد می گذرد هیچ گونه هماهنگی ندارد. در خواستهایی همانند کناره گیری اسد و برگزاری انتخابات دموکراتیک در سوریه. هر کسی میداند که این قبیل چیزها دیگر اتفاق نمیافتد.”
با محو داعش، شماری از بازیگران خارجی همچنان در آینده سوریه نقش خواهند داشت. بازیگرانی که درگیریهای استراتژیک خود را خواهند داشت و در پی کسب امتیازهای محلی خود هستند.
چهار بازیگر اصلی صحنه سوریه: آمریکا، روسیه، ترکیه و ایران هستند.
آمریکا
تلاشهای اولیه آمریکا برای حمایت از مخالفانی که درصدد سرنگونی رژیم سوریه بودند، به نحو چشمگیری با شکست روبرو شد.
تمرکزاصلی آمریکا شکست خلافت داعش بوده است.
اما جوشا لندیس معتقد است که واشنگتن حالا باید تصمیم بگیرد: “آیا میخواهد در شمال سوریه باقی بماند و از دستاوردهای نیروهای دموکراتیک سوریه حمایت کند؟ گروهی که آمریکا آن را مسلح کرده، نیروهایش را آموزش داده و برای پیروزی در رقه و مناطق شمال رود فرات تجهیز کرده است.”
به اعتقاد چارلز لیستر مشکلی که وجود دارد این است که: “ورای جنگ با داعش، متاسفانه بسیار دشوار است که بفهمیم آیا آمریکا واقعا سیاستی در مورد سوریه دارد یا خیر؟”
آقای لیستر میافزاید: “این سیاست سرشار از تناقض است. به عنوان مثال، واشنگتن همچنان می گوید که اسد باید برود و دوران حکومتش به سر آمده است. اما آمریکا هنوز از هر کسی که مخالف بشار اسد باشد، حمایت نمی کند.”
ترکیه
اگر گفته میشود که سیاست آمریکا در قبال سوریه نامشخص و مبهم است، سیاست ترکیه در مورد سوریه هم چنین وضعیتی دارد.
جوشا لندیس معتقد است حضور ترکیه در سوریه به حدی رسیده بود که اثرات آن تقریبا باعث بیثباتی در ترکیه شده بود.
به گفته آقای لندیس رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه “باید مطمئن شود که مسئله کردها در ترکیه به جنگ داخلی منجر نشود. از این رو روابطش را به نحو فزایندهای با بشار اسد عادی خواهد کرد تا بتواند جلوی استقلال کردهای سوریه را بگیرد.”
چارلز لیسترمیگوید: “ترکیه پس از آن که به عنوان قهرمان اپوزیسیون علیه رژیم اسد مطرح شد، در مواردی به گروههای مخالفی که مدت های طولانی در کنارشان بود، خیانت کرد، صرفا به این دلیل که موقعیت خود را در مخالفت با یگان های مدافع خلق (ی پ گ) تضمین کند. ترکیه این گروه کرد را سازمانی تروریستی میداند.”
ایران
تهران در حمایت از رژیم بشار اسد، یک هدف کاملا مشخص داشته و آن هم تضمین هژمونی خود در شمال خاورمیانه است: سرزمینهایی که از لبنان تا سوریه و عراق امتداد دارد و تا مرزهای ایران کشیده میشود. این کشور همچنین حمایت گستردهای از دولت عمدتا شیعه عراق هم می کند.
جوشا لندیس میگوید: “این طرح امنیتی جدیدی است که ایران به شدت برای آن جنگیده و امروز در دسترس است. این بدان معنا است که ایران میتواند با اسرائیل مقابله کند. این بدان معنا است که ایران میتواند مسیرهای تجاری، بزرگراهها و مسیرهای زیارتی و همچنین خطوط لوله نفتی ایجاد کند که تا سواحل مدیترانه کشیده شود.”
به گفته آقای لندیس “این به معنای آن است که ایران دیگر از خاورمیانه خارج نمیشود.”
چارلز لیستر با اشاره به این که تهران به اندازه کافی نیرو دارد که از این سیاست او حمایت کند، میگوید: “ایران دهها هزار شبهنظامی شیعه را در داخل سوریه فرماندهی میکند که این مسئله باعث نفوذ بیشتر این کشور به نسبت سایر بازیگران در سوریه میشود.”
روسیه
روسیه پس ازایران، دیگر برنده بزرگ جنگ سوریه است. این کشور توانسته نقش خود را در منطقه احیا کند، حضور پایگاههای نظامی مهمش را تضمین کند و خود را به عنوان بازیگر دیپلماتیک مهم مطرح کند.
روسیه در صدد است تا بحران سوریه را براساس شرایط خود حل کند و با بازیگران مورد علاقهاش به پیروزی برسد و ظاهرا در مسیر دستیابی به این هدف قرار دارد.
اما افزایش نفوذ روسیه از یک سو و نیروهای دولت سوریه که از حمایت ایران برخوردار هستند از سوی دیگر و همچنین نیروهای مورد حمایت آمریکا احتمال وقوع رویاروییهای خطرناک را افزایش میدهد.
روسیه و آمریکا در مورد ضرورت شکست داعش با هم اتفاق نظر دارند، اما در مورد مسائل کوچکتر چنین هماهنگی وجود ندارد. طرف روسی از برتری نظامی و دیپلماتیک در صحنه برخوردار است.
آیا آن طوری که محافظه کاران آمریکایی به آن امیدوارند، به عنوان بخشی از سیاستی بزرگتر برای کاهش نفوذ ایران، آمریکا به دنبال تقویت موقعیت خود در سوریه است؟
شاید صحبت کردن در این باره به نسبت انجام دادنش آسانتر به نظر بیاید و شاید احتمالا به منابع و نیروی بیشتری به نسبت آن چه که دولت ترامپ تاکنون هزینه کرده، نیاز باشد.
به نقل از بی بی سی فارسی