4.9 C
Paris
Sunday, December 22, 2024

پیچیدگی‌های نامرئی و آینده نامعلوم درگیری ایران و اسرائیل

بحرانی که بین ایران و اسرائیل شکل گرفته در تاریخ روابط دو کشور سابقه ندارد و موجب شده تا خاورمیانه با هراس یک جنگ آخرالزمانی روبه‌رو شود. اما همزمان جزئیات آنچه رخ داده نشان می‌دهد پیروزی نظامی و نهایی در این رویارویی تا چه اندازه دست‌نیافتنی و غیرواقعی است. نه ایران توان حمله همه جانبه به اسرائیل و از بین بردن حکومت این کشور را دارد و نه اسرائیل می‌تواند به تهران لشکرکشی کند.

در عوض در این مدت هر دو طرف سعی کردند که به شکل کنترل شده به یکدیگر ضرب شست نشان بدهند، اما در عین حال در این کار زیاده‌روی نکنند و مراقب باشند که کار به یک جنگ تمام عیار نکشد. هر کدام از این کشورها دلایل متفاوتی برای دست به عصا رفتار کردن دارند. با این حال هر دو کشور از این‌که آبرویشان ریخته شود، وحشت دارند و به همین دلیل در برابر هرگونه حمله طرف مقابل بیکار نمی‌نشینند و این تنش ادامه پیدا می‌کند.

در چنین فضایی است که در کنار موشک‌های بالستیک و جنگنده‌های اف-۳۵، ابزارهای دیگری نیز از سوی دو گروه به خدمت گرفته شده‌اند تا پشت رقیب را به خاک بمالند. از جنگ تبلیغاتی برای کنترل روایت‌ها گرفته تا اقتصاد، شیوه مدیریت گروه‌های نیابتی، جنگ سایبری و استراتژی برای تحمل نارضایتی‌های داخلی در درازمدت (و البته میزان تحمل حکومت‌ها و جوامع دو کشور در رویارویی با فشارهای اقتصادی و روانی) از جمله پیچیدگی‌های نامرئی تنش اخیر هستند که در غیاب گزینه‌های واقع‌بینانه برای پیروزی نظامی، نقشی ویژه پیدا کرده‌اند و چه بسا تعیین‌کننده برنده و بازنده باشند.

جنگ روایت‌ها
مانند تمامی مخاصمه‌های بین‌المللی، دو طرف روایتی به کلی متفاوت درباره این تنش نظامی دارند و با تمام توان در تلاشند تا روایت مورد نظر خود را به عنوان «حقیقت» ماجرا تثبیت کنند؛ درست شبیه به دو نفر که بر سر موضوعی اختلاف دارند و در دادگاه اصرار دارند که طرف روبه‌رو دروغ می‌گوید.

اسرائیل می‌گوید که از سوی یک حکومت اسلامگرای غیردموکراتیک با حمله روبه‌رو شده و در دفاع از خود، دست به حمله تلافی‌جویانه زده است. در روایتی که اسرائیل و نمایندگانش در رسانه‌های بین‌المللی و شبکه‌های اجتماعی تبلیغ می‌کنند، این کشور «تنها دموکراسی» خاورمیانه است که در برابر حکومت‌های غیردموکراتیک و خودکامه این منطقه ایستاده است.

در روایت ایران، اسرائیل یک کشور اشغالگر است که قوانین بین‌المللی را زیر پا گذاشته، به کنسولگری ایران در سوریه حمله کرده و در داخل کشور نیز مهمان رسمی حکومت یعنی اسماعیل هنیه را ترور کرده است. ایران می‌‌گوید که در واکنش به این اقدامات اسرائیل، دست به حمله موشکی زده است.

هر دو کشور برای پیشبرد روایت مورد نظر خود از سازمان‌های بین‌المللی حداکثر بهره را می‌برند. در آخرین نمونه ایران بعد از حملات اسرائیل از شورای امنیت درخواست کرد که جلسه اضطراری برگزار کند. در این شورا، روسیه و چین از جمله قدرت‌های جهان هستند که از روایت ایران حمایت می‌کنند.

در میان این دو کشور، اسرائیل برای پیشبرد روایت مورد نظرش در میان شهروندان خودش با مشکلی جدی روبه‌رو نیست. اما برای جمهوری اسلامی ایران که در جدالی طولانی، خشن و تمامیت‌خواهانه با گروهی از شهروندانش به سر می‌برد، جلب حمایت همه جانبه افکار عمومی بدون چالش نیست.

اصولا گروهی از مخالفان ایرانی سال‌هاست که دشمنی با اسرئیل را بخشی از «غرب‌ستیزی» نظام حاکم می‌دانند که ارتباطی به «منافع ملی» کشور ندارد و تنها به واسطه تمایلات ایدئولوژیک اسلامگرایان «انقلابی» شکل گرفته است.

اسرائیل به شدت به این موضع علاقه‌مند است و از کسانی مانند رضا پهلوی، فرزند آخرین شاه ایران که این نگاه را تبلیغ می‌کنند، حمایت می‌کند. این حمایت در سطحی است که آقای پهلوی سال گذشته به اسرائیل سفر کرد و در جریان این سفر با عالی‌ترین مقام‌های این کشور از جمله بنیامین نتانیاهو دیدار کرد.

در سطح بین‌المللی نیز رقابت تبلیغاتی ایران و اسرائیل در ابعادی بسیار وسیع ادامه دارد. اسرائیل با بهره بردن از روابط نزدیکش با غرب، در استفاده از رسانه‌های غربی برای تثبیت روایت مورد نظرش، دست بالا را دارد. این در حالی است که وضعیت همین کشور در افکار عمومی منطقه و جهان، از هر زمان دیگری آسیب‌پذیرتر است.

دسترسی ایران به ابزارهای تبلیغاتی و رسانه‌ای برای اثرگذاری در سطح جهانی بسیار محدود است و به واسطه رفتارهای مقام‌های ایرانی در چهار دهه اخیر، چهره یک عضو متعصب و خشک‌مذهب را در جامعه بین‌المللی پیدا کرده است. و اسرائیل نیز از این وضعیت حداکثر بهره را می‌برد.

اما با این حال ایران در جنگ تبلیغاتی در مقابل اسرائیل، آنقدرها هم دست و پا بسته نیست. تهران در تلاش است تا از موج اسرائیل‌ستیزی اخیر که چه در جوامع منطقه و چه حتی در برخی کشورهای غربی شکل گرفته، بهره ببرد و این کشور را منزوی کند. در این بخش کار ایران چندان دشوار نیست. تمرکز بر روی ارقام رسمی قربانیان جنگ غزه و حمله به لبنان در کنار تکرار نتایج گزارش‌های معتبر سازمان‌های بین‌المللی از جمله استراتژی‌های موثر ایران برای ساخت تصویری منفی و «جنایتکار» از اسرائیل است.

جنگ اقتصادها
جنگ و درگیری به پول نیاز دارد. و برای هر دو طرف، هزینه‌های اقتصادی این درگیری و مدیریت منابع دو کشور می‌تواند نقشی حیاتی برای ادامه این تنش بازی کند.

برای ایران که به دلیل تحریم‌های آمریکا با مشکلات اقتصادی بسیار جدی نیز روبه‌روست، این درگیری بسیار گران تمام می‌شود. علاوه بر هزینه‌های توسعه و تولید موشک و پهپاد، گروه‌های نیابتی – به ویژه حزب‌الله لبنان که ضربات شدیدی هم خورده و نیازهای بسیاری دارد – خرج دارند.

این همه در حالی است که مساله تامین امنیت داخلی نیز برای تهران کم هزینه نیست. جمهوری اسلامی در ایران، علاوه بر تهدیدهای خارجی با مخالفت‌های جدی و فراگیری نیز در میان شهروندان روبه‌روست؛ مخالفت‌هایی که در دوران «اقتصاد مقاومتی» و عمق گرفتن دشواری‌های ناشی از سیاست خارجی تهاجمی جمهوری اسلامی، گسترده‌تر هم می‌شوند.

اصولا یکی از امیدهای برخی از مخالفان جمهوری اسلامی این است که بدتر شدن اوضاع اقتصادی به افزایش نارضایتی‌های خیابانی منجر شود؛ وضعیتی که برای اسرائیل نیز بسیار ایده‌آل است و برای رسیدن به آن بسیار تلاش می‌کند.

اما در عین حال اقتصاد جنگ برای اسرائیل نیز عملا یک جبهه پنهان و جدی است. اگرچه اقتصاد اسرائیل به مراتب از ایران پیشرفته‌تر است، اما هزینه‌های نظامی این کشور نیز بسیار بالاست. بنیامین نتانیاهو اصرار دارد که این کشور می‌تواند به تنهایی از پس همه دشمنانش بر بیاید، اما واقعیت این است که اگر حمایت‌های مالی و تسلیحاتی غرب – به ویژه آمریکا – نبود، اسرائیل در این یکسال با محدودیت‌هایی جدی روبه‌رو می‌شد.

بر اساس برآوردهای وزارت دارایی اسرائیل، جنگ غزه تا پایان ماه اوت (هفته دوم شهریور) ۲۶ و نیم میلیارد دلار برای این کشور هزینه داشته است. بانک مرکزی اسرائیل پیش‌بینی کرده که این هزینه‌ها تا پایان سال ۲۰۲۵ می‌تواند به حدود ۷۰ میلیارد دلار برسد.

همزمان بدهی‌های خارجی اسرائیل در حال افزایش است و امتیاز اعتباری این کشور در بازارهای جهانی کاهش یافته است. به عبارت دیگر، هزینه‌ قرض گرفتن پول برای اسرائیل بیشتر شده است.

یکی از دلایل افزایش سرسام‌آور هزینه‌های جنگ برای اسرائیل، سپر دفاع موشکی «گنبد آهنین» و دیگر فناوری‌های دفاع موشکی هستند که بسیار گران هستند و در عین حال در این مدت، مدام اسرائیل از آن‌ها استفاده کرده است.

علاوه بر همه این‌ها، تاثیر جنگ بر اقتصاد جهانی یکی دیگر از جنبه‌های پنهانی است که می‌تواند اثراتی جدی بر شکل و عمق درگیری داشته باشد. به عنوان مثال یکی از گمانه‌زنی‌ها درباره چرایی عدم حمله اسرائیل به تاسیسات نفتی ایران، اثر احتمالی چنین حملاتی بر قیمت نفت و اقتصاد جهانی است. برخی مفسران معتقدند که آمریکا با همین استدلال موفق شد اسرائیل را راضی کند که حملاتش تنها به اهداف نظامی محدود باشند. کاهش قیمت نفت بعد از حمله اخیر اسرائیل به ایران، به خوبی نشان داد که این درگیری تا چه اندازه می‌تواند اثرات برنامه‌ریزی نشده داشته باشد.

جنگ سایبری و نبرد نامتقارن
به نوشته رسانه‌های اسرائیلی، از زمان حمله هفتم اکتبر، حملات سایبری ایران به اسرائیل، سه برابر شده است. هرازگاهی گزارش‌هایی از اقدامات گروه‌هایی مانند «CyberAveng3rs» منتشر شده که به گفته ایالات متحده وابسته به سپاه پاسداران است و پیشتر در حملات سایبری به این کشور نیز دست داشته است.

اگرچه میزان اثرگذاری این حملات دقیقا روشن نیست، اما جمهوری اسلامی سال‌هاست که در تلاش است تا ضعف‌های نظامی را از طریق تاکتیک‌های جنگ سایبری جبران کند. به عنوان مثال به گفته منابع مستقل در اسرائیل، هکرهای ایرانی همزمان با دور دوم حملات موشکی تلاش کردند تا به رادارهای دفاع موشکی این کشور دسترسی پیدا کنند. پیش از این هم گروه هکری «حنظله» که گفته می‌شود از حمایت ایران برخوردار است، ادعا کرده که به رادارهای اسرائیل دسترسی پیدا کرده است.

علاوه بر این‌ها، برخی فناوری‌های پیشرفته‌ای که سپاه برای جنگ‌های نامتقارن توسعه داده، در درگیری‌های محدود اخیر، قابلیت‌های خود را نشان دادند. نمونه مهم این بخش، پهپادهای انتحاری هستند که به گفته منابع آمریکایی به شکل قابل ملاحظه‌ای در حملات به اسرائیل به کار گرفته شدند و برای این کشور یک چالش امنیتی جدی به وجود آوردند.

در مقابل اسرائیل هم با جدیت به اقدامات مشابه دست زده و چه در نبرد با گروه‌های نیابتی و چه حتی در رویارویی مستقیم، از فناوری‌های مدرن و به روز استفاده کرده است. این باور وجود دارد که این کشور به ویژه با کمک آمریکا به تازه‌ترین فناوری‌ها دسترسی دارد. در عین حال اطلاع‌رسانی درباره آخرین فناوری‌های استفاده شده در حملات اسرائیل معمولا با مخفی‌کاری همراه است.

جنگ نیابتی
یکی دیگر از جنبه‌های بسیار مهم درگیری اخیر ایران و اسرائیل، جنگ نیابتی است؛ جایی که گروه‌های مورد حمایت یکی از طرفین برای طرف مقابل دردسر امنیتی معنادار به وجود می‌آورد. به همین دلیل، آنچه بیش از حملات مستقیم ایران و اسرائیل به یکدیگر می‌تواند بر روی نتیجه نهایی این تنش اثر بگذارد، وضعیت گروه‌های نیابتی، استراتژی ایران در مدیریت این گروه‌ها و سیاست اسرائیل در مواجهه با آنهاست.

در حال حاضر، علاوه بر گروه حماس که از حمایت کامل ایران برخوردار است، گروه جهاد اسلامی در غزه نیز به عنوان یک گروه دیگر اسلامگرا فعال است که رهبرانش با مقام‌های ایرانی، روابطی نزدیکتر در مقایسه با حماس دارند. همچنین گروه حزب‌الله در لبنان که با حمایت ایران بنیان‌گذاشته شده نیز در جنگ با اسرائیل است.

ایران در کنار این گروه‌ها بر روی چندین گروه شبه‌نظامی شیعه در عراق نیز حساب می‌کند. این گروه‌ها عموما برای حمله به اهداف آمریکایی استفاده می‌شوند. گروه حوثی‌های یمن نیز به عنوان یکی دیگر از متحدان تهران شناخته می‌شود که در جریان جنگ غزه نشان داد تا چه اندازه می‌تواند بر روی امنیت دریای سرخ و تنگه باب‌المندب اثر بگذارد.

اسرائیل تمامی این گروه‌ها را که در تبلیغات سیاسی ایران به عنوان بخشی از «محور مقاومت» معرفی می‌شوند، «تروریستی» می‌خواند و به شکل رسمی در تلاش است تا آن‌ها را دستکم در سرزمین‌های فلسطینی از بین ببرد.

در حال حاضر از نظر نظامی، گروه‌های وابسته به ایران – به ویژه دو گروه حماس و حزب الله لبنان – به شکل معناداری نسبت به گذشته ضعیف‌تر شده‌اند و در جریان جنگ ضربات سهمگینی را تحمل کرده‌اند. بسیاری از رهبران و فرماندهان شناخته‌شده و باتجربه این گروه‌ها توسط اسرائیل کشته‌ شده‌اند و مشخصا در غزه، چشم‌اندازی برای بازگشت سازمان حماس به قدرت دیده نمی‌شود.

اما در مقابل، قدرت نرم ایران در منطقه به شکل قابل ملاحظه‌ای افزایش پیدا کرده است. استراتژی مشت آهنین اسرائیل در سرزمین‌های فلسطینی و کشته شدن تعداد قابل توجهی از شهروندان غیرنظامی و کودکان موجب شده تا موقعیت این کشور در میان کشورهای مسلمان منطقه به شدت تضعیف شود. افکار عمومی جهان عرب، چون همیشه اقدامات اسرائیل را به عنوان مظالم یک نیروی اشغالگر می‌بیند.

در مقابل جمهوری اسلامی ایران ظاهرا تنها بازیگر منطقه‌ است که حاضر نیست جلوی اسرائیل سر خم کند. این باور اگرچه دقیق نیست، اما برای تهران امتیازهای مهمی به بار آورده و دیپلمات‌ها در تهران نیز از این امتیازها کاملا مطلع هستند. تور اخیر عباس عراقچی که ظرف مدت کمتر از سه هفته از هشت کشور خاورمیانه از جمله اردن و مصر بازدید کرد، یکی از آخرین نمونه‌ها از تلاش جدید ایران برای منزوی‌ کردن اسرائیل در منطقه است که به واسطه قدرت نرم فزاینده‌ای که در این مدت شکل گرفته، در نگاه وزارت خارجه ایران کاملا دست‌یافتنی به نظر می‌رسد.

نبرد نامرئی و آینده مبهم
در رجزخوانی‌های رهبران ایران و اسرائیل، مدام صحبت از «پیروزی نهایی» و «شکست دشمن» است؛ توصیفاتی که ظاهرا برای گویندگان معانی روشنی دارند، اما درواقع وعده‌هایی سیاسی هستند که انتظار نمی‌رود همانند یک جنگ تمام عیار به نتیجه برسند.

ایران و اسرائیل با هم مرز مشترکی ندارند. هر دو کشور از نظر قوای نظامی برای اشغال و سرنگون کردن حکومت یکدیگر، محدودیت‌هایی جدی دارند. و هر دو در این مقطع زمانی گرفتارهایی دارند که در صورت وقوع یک جنگ تمام عیار می‌تواند به بحران‌هایی بسیار بزرگ‌تر تبدیل شوند.

با این حال یکی از مهم‌ترین اهداف اقدامات نظامی ایران و اسرائیل علیه یکدیگر، ایجاد بازدارندگی و افزایش امنیت بوده و هیچ یک از دو کشور هنوز موفق نشده‌اند به این هدف دست یابند.

در عوض هر قدر که تهران و تل‌آویو در شکستن کمر همدیگر ناتوان هستند، در ضربه زدن به یکدیگر یا ایجاد این تصور که کمر دیگری را شکسته‌اند، ابزارهای مهمی در اختیار دارند. پیروزی در این نبرد تبلیغاتی اگر به اندازه نبرد نظامی اهمیت نداشته باشد، کم‌اهمیت‌تر نیست. در نهایت اگر پیروزی نظامی به شکل قطعی و کامل ممکن نیست، پیروزی در همین نبردهای نامرئی است که برنده و بازنده نهایی را تعیین خواهد کرد.

کیوان حسینی
بی‌بی‌سی

 

AriaNews
AriaNewshttps://www.ariairan.com/
اخبار اجتماعی، فرهنگی، ورزشی، اقتصادی، علمی از سراسر جهان در Aria News | آریا نیوز
آخرین خبرها
اخبار مرتبط