مطلبی در سایت راه نو راجع به مرحوم عباس مدرسی فر با عنوان بسیار زننده «رجوی از ما مشتی تروریست و خائن به وطن ساخت» منتشر شد که در عین جعل واقعا آزار دهنده بود. عنوانی که همه جداشدگان نیز می توانند زیر این نظریه بی منطق قرار گرفته و بسیار دشمن پسند و ناجوانمردانه می باشد. ناجوانمردانه نه فقط درباره عباس مدرسی فر، بلکه درباره همه افراد جداشده که آنها را نیز می توان با چنین بینشی ارزش گذاری و محاسبه کرد.
حجت سید اسماعیلی مسئول سایت راه نو این مطلب را منتشر کرده و واقعا مشخص نیست با انتشار این مهملات چه هدفی را دنبال می کند؟ چون یک مطلب بی سر و ته و جعل شده ای زیر عنوان جداشده ای که نمی خواهد اسم اش را بنویسد، ظاهرا چندان با اهمیت ذکر نمی شود مگر خراب کردن شخصی که مورد اتهام واقع شده. کسی که مرده است و نمی تواند پاسخ بدهد یا دیگر افرادی که از سازمان رجوی جداشده، حی و حاضر و زنده هستند. من مطلب سایت راه نو را ذیلا می آورم :
خاطرات یک جداشده: عباس مدرسی فر: رجوی از ما مشتی تروریست و خائن به وطن ساخت
توضیح: این متن توسط یکی از اعضای جداشده از مناسبات مجاهدین که نخواسته نامش فاش شود برای سردبیر سایت راه نو ارسال شده است . به گفته این فرد ایشان مدتها در سازمان با آقای مدرسی فر بوده و از نزدیک با او آشنایی داشت. ذیلا متن ارسالی آورده می شود.
سایت رسمی مجاهدین در تاریخ 29/06/1400 فوت آقای عباس مدرسی فر ر در آلبانی را اعلام کرد.
عباس یکی از بازاریان تهران بود. در همین بازار هم با حزب مؤتلفه اسلامی آشنا شد که آغاز فعالیت های سیاسی وی بود. آقای مدرسی فر در سال 1343 توسط عوامل ساواک شاه در پرونده حسنعلی منصور نخستوزیر شاه دستگیر و به حبس ابد محکوم گردید. عباس در زندان قصر در سال 1351 با مجاهدین آشنا شد و به این گروه پیوست.
عباس را از نزدیک می شناختم. آدم جاافتاده ای بود. با طمانینه خاصی حرف می زد و به آرامی سخن می گفت.
با آقای مدرسی فر در عراق آشنا شده بودم و او را از نزدیک می شناختم. عباس علیرغم سابقه زیادش که به زمان شاه بر می گشت، هرگز در رده های بالای تشکیلاتی مجاهدین قرار نگرفت. وی بشدت با رجوی و سازمان او در عراق زاویه داشت و روش مبارزه او بویژه انقلاب ایدئولوژیک را قبول نداشت.
رجوی برای اینکه او را تا حدودی راضی کند به عضویت شورای مقاومت مجاهدین درآورد. ولی در عمل او هم مثل مهدی افتخاری بدون هرگونه درجه تشکیلاتی و صرفا بعنوان یک عضو ساده در یگانهای «رزمی» سازماندهی شده بود. رجوی او را مجبور کرد در عملیات ضد ایرانی آفتاب، چلچراغ و فروغ شرکت کند.
مدرسی فر سالها بعد که با من در یک ستاد قرار گرفته بود و رابطه خوب و صمیمی باهم داشتیم می گفت: رجوی هم خانواده ام را از من گرفت و هم مبارزه را، بدتر از همه اینها، او بعد از سی خرداد 1360 و از زمانیکه مطمئن شد که دیگر از سرنگونی خبری نیست، به ترورهای کور روی آورد، و وقتی هم دید از این همه کشتار نتیجه ای نمی گیرد نهایتا بُرید و به یک مهره خائن و وطن فروش تبدیل شد که پناه بردن به صدام تنها راه ادامه حیات ننگینش بود.
عباس تنها راه مبارزه با ایدئولوژی رجوی را در سکوت و زندگی در درون و خلوت خود یافته بود. به همین دلیل هم همیشه فردی آرام و ساکت بود. ولی با پا گذاشتن به سن پیری بیماری نیز امانش نداد و سرانجام درسن 83 سالگی در بیمارستانی در آلبانی جان داد.
از آنجا که محتوای مطلب دروغ و توهین آمیز بود و از طرفی هیچ نفعی برای دیگر مخاطبان نداشت، بجز مسموم کردن فضای شخصی فرد مورد نظر و دیگر افراد جداشده، مطلبی زیر مقاله فوق در فیسبوک راه نو نوشتم :
راه نو، در این نیست که با دشمنان خود ناجوانمردانه رفتار کند!
بخصوص که طرف در قید حیات نباشد.
آن زید بی نام و نشانی که از قول او نقل مطلب کرده و مزخرفات اش را منتشر کرده اید، بسیار غلط بیجا نموده که چنین چرندیاتی را پشت سر عباس زده است.
حضرت عالی که مسئول سایت راه نو هستید، حتما از نزدیک عباس مدرسی فر را می شناختید. چرا به چنین جعلیاتی میدان می دهید؟
تلاش کنید جانب عدالت را رعایت کنید و از بازنشر و انعکاس اینگونه مطالب خودداری کنید.
عباس مدرسی فر در سازمان هیچ وقت نظامی نبود و به کسی آسیب نرسانده است.
اگر نمی توانید محتوای مناسب تولید کنید، خاطرات بنویسید.
همیشه پیرو عدالت باشید و از حقیقت دفاع کنید. جعلیات منتشر نکنید!
حجت سید اسماعیلی مسئول سایت راه نو در پاسخ به انتقاد من چنین نوشت :
آقای جواد فیروزمند سلام بنده در مقام پاسخ به انتقادی که شما به مطلب یک مخاطب در خصوص آقای عباس مدرسی فر نوشتید ندارم. اینکه حرفهای او درست است یا شما با این هم کاری ندارم. آما آنچه که مرا آزار می دهد بددهنی و فحاشی شخص شماست که هم در اینجا و هم در دیگر مطالبتان در انتقاد از سایر جداشدگان دیده می شود. که اگر نویسنده چنین مطالبی نامشخص باشد اولین جایی که ذهن آدمی می رود اینکه این مطالب متعلق به مجاهدین است چرا که تنها و تنها مجاهدین هستند که با فحاشی و ناسزاگویی پاسخ مخالفین و منتقدین خود را می دهند. موفق باشید
پاسخ مسئول سایت راه نو از نظر من غیر انسانی بود و من ملزم به پاسخگویی شدم:
۱.عجیب است که شما با اصل قضیه یعنی پاسخگویی به جعلیات «یک مخاطب» که در سایت تان مطلبی نوشته یا شما آن را منتشر کرده اید کار ندارید. چرا کار ندارید؟
اما دلتان پر از خون شده است که من بد دهنی و فحاشی کرده ام!
با یک مشت دروغ پشت سر یک مرده که صفحات سایت تان را به آن آراسته اید، کاری ندارید. و بنده را متهم به فحاشی و بد دهنی در استفاده از کلماتی چون؛ “ناجوانمردانه، مزخرفات، غلط بیجا، چرندیات، جعلیات” می کنید.
در دنیای سیاست و در برابر نشر چنین مزخرفاتی دسته گل به کسی نمی دهند. این صفحه هم جلسه رسمی ادبای تاریخ نیست که خود را به بیخیالی بزنیم و با عطر و ادکلن به استقبال مشتی یاوه برویم.
مگر شما از همین کلمات در مطالب، مقالات یا انتقاداتتان استفاده نکرده اید؟ از هر حرف و حدیث و اتهامی به طرف مقابل استفاده کرده اید!
احتمالا می گویید مخاطب مقالاتتان دشمانی هستند که باید به هر شکل و وسیله ای نواخت. اما حالا چون یک نفر از جبهه خودی تان با چنین لحنی نواخته شده، فشار سنج تان بالا رفته است.
من برخلاف شما با اصل مطلب کار دارم نه با لحن نوشتار.
۲.نمی دانستم شما از طرف «دیگر جداشدگان» که ذکر کرده اید وکالت دارید.
اولا «دیگر جداشدگان» نیست و سه چهار تا اختاپوس (با لحن محترمانه شما می شود؛ برادران خیلی خیلی محترم، عادل، با انصاف، زندگی ساز، کمک کار، زحمتکش، ضد فرقه) است که من آنها را به نام «جداشده از فرقه رجوی» نمی شناسم.
دوما؛ آن موضوعاتی که من در باره بختک ها یا همان اختاپوس ها نوشته ام، نه به شما ربطی دارد، نه به موضوع انتقادی من در صفحه شما و نه به دیگران. آنها خود باید وارد گود شوند و پاسخ مرا بدهند. هنر شما این باشد که آنها را تشویق کنید تا وارد گود شده و پاسخگوی اتهاماتی که به آنها وارد شده باشند.
۳. آفرین به حضرتعالی که حق مطلب را به ناجوانمردی ادا کردید: «که اگر نویسنده چنین مطالبی نامشخص باشد اولین جایی که ذهن آدمی می رود اینکه این مطالب متعلق به مجاهدین است…»
اولا که ذهن آن «آدمی» را گل بگیر و از حد و حدود خود خارج نشو. دوم اینکه کاشکی شما هم در برابر منتقد خود در این متن از واژه ها و کلماتی ماننده “ناجوانمردانه، مزخرفات، غلط بیجا، چرندیات، جعلیات”، استفاده می کردید و برای به سکوت کشاندن طرف مقابل چنین اتهامی نمی زدید. من از چنین اتهاماتی ابایی ندارم!
با رویکردی که شما امروز دارید، مسلما بدون هیچ تردیدی حضرتعالی هم جای آن اختاپوس ها بودید، همان کار را با من و دیگران می کردید، چون جنس تان تغییر کرده است.
اکنون به این ایقان رسیده ام که شما ها «جداشده از فرقه رجوی» نیستید. مدافع بی چون و چرای مشتی اباطیل گوی جاعل و خودفروش زیر عنوان «جداشده» هستید.
دفاع شما از مشتی یاوه گوی جاعل به بهانه «بد دهنی و فحاشی» نوع و مدل عدالت پیشگی حضرتعالی را نشان می دهد!
پاسخ مسئول سایت راه نو
قصدم واقعا پاسخ به شما نیست ولی حیفم آمد چند کلمه ننویسم .می گویید: حالا چون یک نفر از جبهه خودی تان با چنین لحنی نواخته شده، فشار سنج تان بالا رفته است. مطمئنا شما از جبهه خودی نیستید. آنطور که می فهمم شما با همه جداشدگان جنگ دارید. غیر از مجاهدین. اگر این همه بلا بر بر سرتان آورده شده مسئولش جداشدگان نیستند. سوراخ دعا را گم نکنید. سوالم از شما این است چرا شما اینقدر مثل اسفند روی آتشید. اگه اینهمه به جداشدگان می زنید کمی هم به مجاهدین بزنید. البته شما را هیچ شماتتی نیست. سالیان حضور در فرقه رجوی کار خودش را کرده است. دنیا سیاه و سفید نیست. تمرین کنید با ملایمت و با احترام حتی با مخالفانتان و منتقدین تان رفتار کنید. خیر پیش
پاسخ من به حجت سید اسماعیلی :
طبیعی است که جنس من از جنس حضرتعالی نیست. هیچ وقت نبوده، از ابتدا هم نبود!
اگر بود که طی سالیان گذشته مثل شما سکوت می کردم، دروغ می نوشتم، جعل می کردم، اتهام ناروا می زدم و …
زمانیکه من با رجوی جنگیدم و هنوز هم در حال مبارزه هستم، حضرتعالی و رفقای جاعل ات از رجوی طرفداری می کردید و در جبهه او بودید.
تو مگر همانی نبودی که در نشست های طعمه دهانت برای تف انداختن به صورت من وامثال من یک وجب باز می شد؟
تو مگر همانی نبودی که در صف اول حمله کنندکان به من و امثال من در بیدادگاه رجوی بودی و میخواستید مرا بکشید؟
شرم کن و یک بار هم که شده با خودت صاف و صادق باش.
بگو ببینم، چقدر باختی و ظاهرا از رجوی جداشدی؟
چقدر زندان وشکنجه کشیدی تا اینکه بتوانی به رجوی پشت پا بزنی؟
در یک کلام چقدر بهای جداشدنت را پرداختی؟
جناب حجت آقا، الان چه شده که خود را سردمدار جبهه جاعلان می دانی و مرا آدم فرقه رجوی؟
مخاطب این مطلب من جبهه جاعلان است و بس و ربطی به شرافت «جداشدگان از فرقه رجوی» که عمر و زندگی خود را در فرقه رجوی باختند ندارد ونیست.
حضرتعالی از یک انتقاد ساده به انتشار جعلیات در وب سایت شریف، آزار دیده و ناراحت هستید تا آنجا که حرف های من را حرف های رجوی می دانی. سال ها پیش قبل از تو رفیق شفیق ات خدابنده چنین جعلیاتی را درباره من بافته و به ارگان های قانونی نیز گفته است که با ۱۵ سال زندگی به هدر رفته ام بهایی صد چندان بیشتر از گذشته پرداخته ام. اما هیهات اگر از چنین اتهامات ناروایی ابا داشته باشم.
کورخوانده ای، نه این اتهامات به من می چسبد و نه اینکه اگر تو حرف حساب داشتی چنین استفراغی به پروسه ات می کردی!
تو هرگز مدافع «جداشدگان از فرقه رجوی» نبودی و اکنون نیز در اینجا به ثبت می رسد که اینکاره نیستی. برخلاف چهره ای که نشان می دهی، امروز تو مدافع مشتی یاوه گوی جاعل هستی که فقط در فکر جیب خود و قربانی کردن دیگران هستند.
قضاوت نهایی با مخاطبان است
جواد فیروزمند – يکشنبه ۴ مهر ۱۴۰۰ – ۲۶ سپتامبر ۲۰۲۱