مثل پرواز مگسها به دور عسل، همه ساله تعدادی از سیاستمداران ارشد هر دو حزب آمریکا و تعدادی از مقامات سابق آمریکا در شرایطی که شیوع ویروس کرونا شدت گرفته، به فرانسه و آلبانی میروند تا در كنفرانس بزرگنمایی شده سالانه شورای ملی مقاومت ایران صحبت كنند.
در واقع این یک برنامه و شغل پردرآمد است. حتی با توجه به استاندارد لیست های A در واشنگتن : حق الزحمه پنج و شش رقمی برای سخنرانان و مقامات بازنشسته در نظر گرفته می شود – برای یک سخنرانی سه یا چهار دقیقه ای که ظاهرا کار بدی نیست. از این جهت که مسئولان باز نشسته انتظار دارند درمشارکت های پرسود برای مبارزات انتخاباتی خود دریافت کنند.
رودی جولیانی شهردار سابق شهر نیویورک و وکیل ترامپ، و همچنین جو لیبرمن سناتور سابق و رئیس اتحادیه علیه ایران هسته ای ، سخنرانان تکراری هستند. جان بولتون ، مشاور سابق امنیت ملی نیز سخنرانی تکراری است. در اوایل این هفته ، میشل فلورنوی ، معاون سابق دفاع، اولین بار کار با مجاهدین را شروع کرد، همانطور که سناتور کوری بوکر ، نماینده هاکیم جفریس ، و وزیر خارجه سابق مایک پمپئو نیز این کار را کردند. جك كین ژنرال بازنشسته چهار ستاره ارتش آمریكا و همكار فاكس نیوز نیز در جلسه مریم رجوی صحبت كرد.
در حقیقت مسعود و مریم رجوی رهبران سازمان، تشکیلات خود را با مشت آهنین اداره می کنند. این سازمان همانند یک فرقه عمل می کند که اعضای خود را از خانواده و جامعه جدا کرده است. ادبیات آنان همانند لیندن لاروش (انگلیسی: Lyndon LaRouche؛ زادهٔ ۸ سپتامبر ۱۹۲۲ – ۱۲ فوریه ۲۰۱۹) دیوانه است. منابع اطلاعاتی آنان ممکن است قانونی به نظر برسند ، اما آنها تلاش می کنند مخاطبان خود را از سوراخ خرگوش پایین بکشند، جایی که بی ربطی و تناقضات افکار و عملکردهای آنان را نشان می دهد.
ادعاهای مربوط به حمایت از مجاهدین در داخل ایران نیز افسانه ای تخیلی است.
مردم ایران با حکومت خود در حال مبارزه هستند اما سازمان مجاهدین خلق را بدتر از آنان می دانند. بسیاری از ترورهای سازمان مجاهدین خلق، ایرانیان بی گناه را هدف گرفت و کشت. تقریبا به همان اندازه که مقامات حکومتی از مردم کشته اند. بیشتر این گروه را بخاطر کنار آمدن با عراق در طول جنگ ۱۹۸۰ و ۱۹۸۸ ایران و عراق تحقیر می کنند. در واقع ایرانیان عادی سازمان مجاهدین خلق بگونه ای می بینند که مردم ایالات متحده جان واکر لیند (John Walker Lindh) طالب آمریکایی را می بینند. گرچه این مسئله شکنجه و اعدام اعضای سازمان مجاهدین خلق را مبری نمی کند. اما مشخص نیست کسانی که در سال ۱۹۸۸ کشته شدند، امروز این گروه را به رسمیت بشناسند. در بهترین حالت ، جنگ بین رژیم و سازمان مجاهدین خلق شبیه به درگیری در جاهای دیگر بین القاعده و داعش است: مهم نیست که چه کسی پیروز شود ، و این باعث عصبانیت شهروندان عادی ایران می شود.
من با برخی از مفاخر واشنگتن که در جلسات و میتینگ های مجاهدین شرکت می کنند صحبت کرده ام. رویکرد آنها بسیار بدبینانه است. به عبارتی: اگر رژیم سقوط کند، مردم ایران مسائل را حل و فصل می کنند. بنابراین چه کسی اهمیت می دهد که ما برای یک کنفرانس افتخار کسب کنیم؟ مطمئناً، رجوی ها این را می دانند ، بنابراین سئوال این است: چرا آنها درکسب چنین افتخاری پافشاری می کنند؟ چه چیزی از مجاهدین برای آنها وجود دارد؟
شاید مانند بسیاری از فرقه ها، رهبران آنها در یک واقعیت متناوب زندگی کنند، یا شاید معتقد باشند که قیمت مشروعیت ناشی از مالش آرنج با مقامات عالیقدر آمریکایی ارزش دارد. فاجعه این است که ظاهر قضیه حمایت از گروهی است که توسط ایرانیان مطرود شده و این موضوع به نفع رژیم ایران تمام می شود. این باعث تقویت تبلیغات پوچ رژیم می شود که مخالفان خود را مشکوک جلوه می دهد، رژیم را قادر می سازد نارضایتی فزاینده اجتماعی را به دور یک پرچم کاذب جمع کند و از اقتدار اخلاقی آمریکا بکاهد.
این مسئله به همان اندازه مهم است.یعنی آنها به عنوان فشار سنج فساد در واشنگتن عمل می کنند. ایرانی ها هر روز زندگی خود را از سر خط آغاز می کنند(نقطه صفر). آنها خواهان دخالت مستقیم آمریکا نیستند. اما می خواهند بدانند که متحدانشان در پی کمک به تحقق آزادی هستند. تحقق آرزوهای آنها و همراهی با مخالفان آزادی و دموکراسی برای یک چک 40،000 دلاری نمایانگر بدترین جنبه های فرهنگی واشنگتن است.
شرکت در یکی از میتینگ های رجوی یا ضمیمه کردن نام خود به یک مطلب یا مقاله نوشته شده توسط مجاهدین خلق غیرقانونی است و دقیقا به همان روشی است که ژنرال مایک فلین با اردوغانیسم انجام داد. این موضوع نشان دهنده هم آغوشی یک طمعکار با یک فروشنده آزادی است.
تبدیل جولیانی از شهردار آمریكا به شخصیتی تمسخرآمیز نمونه ای از افراطی گری است. اما استقبال جولیانی از یك فرقه شیطانی، هشدار و نشانه ای از ماهیت شخصیت واقعی او بود. نمایندگان هر دو حزب آمریکایی باید از حضور در تجمع های آینده مجاهدین خلق خودداری کنند. چرا که حضور در کنار آنان به عنوان فشار سنج فساد عمل خواهد کرد که نه جمهوری خواهان و نه دموکرات ها نباید آن را در رهبری خود بپذیرند.
15 ژوئیه 2021
مایکل روبین
همکار ارشد مؤسسه امریکن انترپرایز و واشینگتن اگزمینر
ترجمه آریا ایران – يکشنبه ۲۷ تير ۱۴۰۰ – ۱۸ ژوئیه ۲۰۲۱
The Mujahedin-e-Khalq has become a barometer of Washington corruption
by Michael Rubin
July 15, 2021 07:01 AM
Like flies to honey, each year, a bipartisan array of senior American politicians and former officials flock to France, Albania, or, in the age of COVID-19, Zoom in order to speak to the National Council of Resistance of Iran’s annual conference and rally. It is a lucrative gig, even by the standards of Washington A-listers: Five and six-figure honoraria and speakers’ fees are common for retired officials — not a bad deal for a three- or four-minute speech. Sitting officials expect to receive lucrative campaign contributions.
Former New York City mayor and Trump lawyer Rudy Giuliani is a repeat speaker, as is former senator and United Against Nuclear Iran Chairman Joe Lieberman. Former national security adviser John Bolton is also a frequent speaker. Earlier this week, Michele Flournoy, a former undersecretary of defense and perennial hopeful for the Pentagon’s top spot, made her debut, as did Sen. Cory Booker, Rep. Hakeem Jeffries, and former Secretary of State Mike Pompeo. The retired four-star U.S. Army general and Fox News contributor Jack Keane also spoke.
But this isn’t just any summit. The group is the political front for the Mujahedin-e-Khalq, an organization whose roots rest in 1960s-era opposition to the Shah. A short history of the group’s evolution through different from Marxist-infused Islamism to its current rhetorical embrace of democracy is here.
In reality, its leaders Masoud and Maryam Rajavi rule with an iron fist. It runs as a cult with its rank-and-file cut off from their families and the broader society. Its literature reads like a Lyndon LaRouche diatribe. Footnotes may look legitimate but pull readers down a rabbit hole of nonexistent sourcing, irrelevancies that do not substantiate their points, and dead links.
Claims about high support inside Iran are fiction.
Ordinary Iranians despise their regime but see the MKO as worse. Many resent the MKO’s terrorism that as often killed innocent Iranians as the regime officials they targeted. More despise the group for siding with Iraq during the 1980-1988 Iran-Iraq War. In effect, ordinary Iranians see the MKO as people in the United States see John Walker Lindh, the American Taliban. While this does not excuse the regime’s torture and its execution of MKO members, it is not clear that those who died in 1988 would recognize the group today. At best, fighting between the regime and the MKO is akin to skirmishing elsewhere between al Qaeda and the Islamic State: No matter who wins, the ordinary citizen gets screwed.
I have spoken with some Washington luminaries who attend the MKO events. Their approach is cynical. To paraphrase one: If the regime falls, ordinary Iranians will sort it out, so who cares if we get an honorarium for a conference? Certainly, the Rajavis know this, so then, the question is: Why do they persist in arranging such a high honorarium? What is in it for them?
Perhaps, as with many cult leaders, they live in an alternate reality, or perhaps they believe the price of legitimacy that comes from rubbing elbows with top officials is worth it. The tragedy, however, is that the appearance of supporting a group so despised by Iranians actually benefits the existing regime. It strengthens otherwise empty regime propaganda that tars legitimate opponents, enables the regime to rally an increasingly disaffected population around the flag, and diminishes America’s moral authority.
As important, it serves as a barometer of corruption in Washington. Iranians put their lives on the line every day. They do not want direct interference, but they want to know they have allies in pursuit of liberty. To cash out their aspirations and side with those opposing liberty and democracy for a $40,000 check represents the worst aspects of Washington culture.
It may not be illegal to participate in a Rajavi rally or to attach one’s name to a ghostwritten Mujahedin-e-Khalq piece in the same way that Gen. Mike Flynn did with Erdoganists, but it does signal an embrace of greed above principle and a willingness to sell out the freedom agenda.
Giuliani’s transformation of himself from America’s mayor to a figure of ridicule is an extreme example, but his embrace of a wacky cult was an early warning sign of his true character. People of both parties should view attendance at future Mujahedin-e-Khalq rallies in the same way — as a barometer of corruption that neither Republicans nor Democrats should accept in their leadership.
Michael Rubin (@Mrubin1971) is a contributor to the Washington Examiner’s Beltway Confidential. He is a senior fellow at the American Enterprise Institute.