این نوشته در دفاع از شخص آقای هادی افشار نیست.چرا که او با قلم توانا و بینش وسیع اش، خود می تواند بهترین مدافع بوده و پاسخ دستگاه دروغ پراکنی رجوی را بالاتر از هر کسی بدهد.هدف این نوشته دفاع از حقوق انسانی افراد جداشده از جمله آقای افشار می باشد.
رجوی، چمدان سحرآمیز اش را گشود و با انتشار یک فایل 38 صفحه ای در سایت رسمی مجاهدین، یکی از مسئولین سابق تشکیلات خود را در ردیف “مزدوران رژیم” قرار داد.ظاهرا برای انجام این کار بسیار هم عجله داشته است.مطلب آنقدر ناموزون و ناهمگون است که اگر کسی با فرهنگ نوشتاری این فرقه آشنایی نداشته باشد،گمان می برد مجاهدین راجع به وزیر اطلاعات ایران سخن رانده اند.
مواضع و اطلاعیه های شیطان سازی رجوی بر علیه جداشدگان و منتقدین که اکنون صفی تا تهران را تشکیل داده اند،آشنا و قابل درک است.چرا که چاره ای جز این ندارد.نه می تواند نقد های صورت گرفته را پاسخ دهد و نه اینکه جوابگوی تناقضات افراد مستاصل درون و بیرون خود می باشد.چونکه او خوب می داند اگر سر کلاف را باز نماید،تشکیلات جهل و جنایتکاری با نام بی مسمّای “مجاهد خلق” وارفته و از درون بر علیه او شورش خواهند کرد.بنابر این تا می تواند باید داستان سازی های جیمز باندی را بر علیه هر کسی که به او نقدی دارد،بنویسد و در تابلو اعلانات سایت های زنجیره ای خود منتشر نماید.جالب اینجاست که برای ترور اخلاقی یک منتقد هر وسیله یا هر چیز در دسترس را به هم می بافد تا صورت مسئله اصلی، پشت جیغ و دادهای “افشاگری مزدوران رژیم” پنهان گردد.اما هیچ وقت پاسخ نداده است که این هم “مزدور” با سابقه در تشکیلات مجاهدین چه می کرده اند؟
*هادی افشار که در تشکیلات مجاهدین با نام مستعار سعید جمالی شناخته می شد،از مسئولین بنام سازمان بود که تا رده مرکزیت ارتقاء یافته بود.شاید اعضای سازمان او را دورادور شناخته باشند.اما همه افراد با رده معاون نهاد به بالا احتمالا او را باید از نزدیک بشناسند.آنهایی که در کردستان عراق با مجاهدین بوده اند،حتما فرمانده سعید را خوب می شناسند.بعد ها نیز در قرارگاه جنوب تا سطح معاون فرمانده لشگر ارتقاء یافته بود و با همین سطح تشکیلاتی تا روز آخر در پادگان اشرف بسر برد.
اما رجوی با استفاده از اسناد درون تشکیلاتی که بخشی از آنها نیز جعلی می باشد،تلاش کرده است هادی افشار را تا سطح یک هوادار ناچیز تقلیل دهد.اگر دنبال کرده باشید این روش را در باره اعضای درون تشکیلاتی و همه افرادی که از سازمان خارج شده اند بکار گرفته است. گویا اگر هادی افشار یک هوادار می بود،نباید به حرف ها و انتقادات اش پاسخ گفت.یا اینکه ارزش وجودی او در ترازوی مجاهدین جا نگرفته و طبعا جنس بی ارزش نباید در باره رهبران و تشکیلات مجاهدین اظهار نظر نماید.همه اینها یک علت بیشتر ندارد.دلیل اصلی این است که جداشدگان و منتقدین کم نوشته اند.اگر پیش از این سکوت نکرده،حرف ها را زده و حقایق را بیان می داشتند،امروز رجوی اینقدر طلبکار نمی بود!
من هادی افشار را از 28 سال پیش می شناسم.فایل 38 صفحه ای رجوی بر علیه او دروغ است.از قضا چون از مسئولین برجسته مجاهدین بوده،انتقادات و حرف ها یی که در سلسله مقالات اش در باره تشکیلات بیان نموده درست می باشد.کم گفته ولی غلط ننوشته.اما اسنادی که رجوی از قول او منتشر نموده،خاص هادی افشار نیست.بلکه اینها،بخشی از نوشته های روزانه در باره (تذکیه نفس) مبارزه با فردیت درونی یا همان “عملیات جاری” و انتقاد از خود می باشد که همه افراد را شامل می شد.از اینگونه گزارشات حتی مریم رجوی،مهدی ابریشمچی،محمد سید المحدثین،جابرزاده و دیگران نیز نوشته اند که حتما در آرشیو رجوی وجود دارد.مثلا اینکه مریم رجوی به چه مردی علاقه داشته و قبل از مسعود یا بعد از او دوست داشته همبستر شود.همینطور مهدی ابریشمچی که چه زنی را دوست داشته یا اینکه چگونه در حسرت رهبرشدن به مسعود لنگ و لگد می انداخته است و …مشابه همین گزارشات در ارتباط با من و سایر جداشدگان نیز وجود دارد.
اینها حرف های جلف،طنز و فکاهی نیست .دقیقا همین فرهنگ در تشکیلات رجوی تا به امروز جاری است.عین واقعیت های درون تشکیلات مجاهدین است.واقعیتی بنام پیله تشکیلاتی و ذهن که درون و بیرون فرد پیچیده شده و هر فرد را در هر لحظه جاسوس خود و دیگران نموده است.تا ذهن سیال به هر طرف که برود و قلب که برای هر چیزی بتپد باید روی کاغذ آورده می شد یا توسط دوربین فیلم برداری ثبت می گردید.این نمونه ها در واقع توبه های رومزه افراد در برابر اراده رهبری است که بعضا تا سقوط درونی فرد پیش می رفت و یک عضو مرکزیت خود را در گزارشات اش هوادار یا مزدور خمینی می نامید.
گزارشات درون تشکیلاتی
معمولا گزارشات گوناگونی در تشکیلات مجاهدین وجود داشت که هر روز همه افراد می نوشتند.اما افراد مسئول تر گزارشات دیگری نیز داشتند که تعدادی از آنها را بعنوان مثال در زیر می آورم؛
1.گزارش کار روزانه :هر روز چه کارهایی انجام گرفته ،چه کاری باقی مانده و برای روز بعد چه کاری باید انجام گیرد.این گزارش شامل موارد امنیتی و ایمنی نیز می شد. – هر روز اجباری بود.
2.گزارش تشکیلاتی و نیروی تحت مسئول:این گزارش شامل گزارشات تشکیلاتی ایدئولوژیک افراد تحت مسئول بود.در این گزارش فاکت ها نوشته می شد،چه برخوردی صورت گرفته بود و اینکه چه باید کرد.عمدتا در باره ضعف و مشکلات تشکیلاتی،ایدئولوژیکی فرد تحت مسئول نوشته می شد – هر روز اجباری بود.
3.گزارش برخورد:شامل دیالوگ های فردی و برخورد افراد با یکدیگر بود.مثلا اگر فردی می گفت دیگر از مبارزه خسته شده ام و در پاسخ، فرد مقابل چه واکنشی نشان داده و چه برخوردی با او کرده بود را می بایست می نوشت.
4.گزارش انتقاد از خود:شامل هر نوع انتقاد از خودی می شد.مثلا؛ آنقدر مشغول کار شدم که نگهبانی از یادم رفت و با یک ساعت تاخیر سر پست نگهبانی رفتم و …
5.گزارش از اعمال همقطاران و دیگران:این گزارشات بیشتر مخفی بود و بدون برخورد با طرف مقابل صورت می گرفت.
6.گزارش عملیات جاری – هر روز اجباری بود.داستان مفصلی دارد اما بخشی از نوشته هایی که رجوی تحت عنوان سند بر علیه هادی افشار منتشر نموده جزو این دسته می باشد.
7.گزارش غسل روزانه یا هفتگی – اجباری بود:برای مردان هر چیزی که بوی زندگی،خانواده،عشق،ازدواج،زن،بچه و … بدهد.برای زن ها نیز مشابه آن.مثلا؛ شب گذشته خواب دیدم سی سال پیش که در تهران بودم با همسرم در خیابان قدم می زدیم.خوشم آمد و احساس کردم مردم جامعه چیزهایی دارند که از ما دریغ شده است! یا دوست داشتم با همسرم بخوابم. و مثال هایی از این قبیل …
8.گزارش نشست ها:این گزارش مربوط به همه نشست ها می شد.از نشست فرماندهی گرفته تا نشست های ستاد و رجوی.معمولا به این شکل بود که مثلا فرد در نشست رجوی شرکت می کرد و پس از نشست باید ضعف های خود را نوشته و در قبال راه و رسم بی نقص رهبری موضع گیری می نمود.باید بسر خود می زد که چرا پیش از این نفهمیده و چرا در رکاب رهبری همانند یک مزدور یا یک عضو سپاه پاسداران عمل نموده است.بخشی دیگر از نوشته های درون تشکیلاتی هادی افشار که رجوی از آنها تحت عنوان سند نام برده از این دسته گزارشات می باشد.
9. و دیگر گزارشات…
*این نوشته در دفاع از شخص آقای هادی افشار نیست.چرا که او با قلم توانا و بینش وسیع اش، خود می تواند بهترین مدافع بوده و پاسخ دستگاه دروغ پراکنی رجوی را بالاتر از هر کسی بدهد.هدف این نوشته دفاع از حقوق انسانی افراد جداشده از جمله آقای افشار می باشد.
ادامه دارد…
3 نوامبر 2013
جواد فیروزمند