مدت مدیدی بود که با خود کلنجار میرفتم که نقدی در باره سایت آفتابکاران بنویسم، ترس از افتادن در بازی بچگانه و بی سرانجام طناب کشی جوابیه نویسی و اثر نکردن هر نوع انتقاد و پیشنهاد در طرف مقابل مرا از این کار باز میداشت تا در نهایت زنده شدن خاطرهای در ذهنم باعث شد این متن را بنویسم و آن خاطره از این قرار است
چند سال پیش در یکی از شهرهای اطراف تهران گرفتار مشتری بد حسابی شدم و به واسطه معرفش با او رودربایستی هم داشتم، برای گرفتن طلب مجبور شدم چندین ماه هر هفته شال و کلاه کرده به درب مغازهاش بروم در طول این رفت و آمد و بازی دادن ، من متوجه نوجوانی شدم که در مغازه شاگردی میکرد و شاهد ماجرا بود به هر حال پس از بارها رفت و آمد و زمانی که ته مانده حسابم را گرفتم از آنجا که هم دل پری داشتم و هم رودربایستی جلوی خودم را نتوانستم بگیرم رو به شاگرد نوجوان کرده و گفتم پسر جان تو در آینده میخواهی کاسب شوی و تنها نمونه و الگویت اوستای توست ولی هیچوقت او را سر مشق قرار نده و فکر نکنی روش کاسبی همین است که اوستای تو در پیش گرفته این کار اسمش هر چه باشد کاسبی نیست ، این را گفته و مغازه را ترک کردم.
حال من با نوشتن این متن هم میخواهم به نسل جوان علاقه مند به مسائل سیاسی بگویم روش مبارز بودن و مجاهد بودن این چیزی نیست که برخی دوستان در پیش گرفته اند و این متونی که در سایت آفتاب کاران منتشر میشود که گاهاً آدم از خواندن آن خجالت میکشد انی نیست که باید الگو قرار بگیرد و هم با فرض اینکه افراد اداره کننده و نویسنده در این سایت صادقانه و در جهت ایجاد آینده روشنتر برای ایران و ایرانی فعالیت میکنند سعی دارم چند پیشنهاد مشخص برای ارتقا سطح مطالب و اثر گذاری بیشتر به آنها بدهم.
میدانیم متون و مقالات منتشره در هر سایت یا روزنامه در چند دسته مشخص طبقه بندی میشوند که بقرار زیر است
تحقیق
تحلیل
نقد
جوابیه
بیانیه
من با مطالعه متون منتشره در سایت آفتاب کاران هیچ گاه متوجه نمیشوم متنی که میخوانم چیست؟ نقد است جوابیه است بیانیه یا تحلیل است؟ فردی انتقادی از سازمان مجاهدین نموده یا ادعائی را مطرح کرده است سادهترین راه برای افرادی که مدعی دفاع از سازمان هستند این است که متنی دقیق و با ذکر جزئیات و فکتهای لازم تهیه و ادعا و انتقاد مطرح شده را ردّ نمایند ولی تمام متون منتشر شده در این سایت از الگویی مشابه به شرح زیر پیروی میکند
۱-سازمان دارای هیچ اشکال و ایرادی نیست و در تمام ۳۵ سال گذشته نقطه مورد انتقاد در کارنامه اش وجود ندارد و ما در حال پیشروی و پیروزی هستیم!!!!!!؟، خوب دوستان اگر مدعی غیر این هستند لطفا فقط یک مقاله یا متن در سایتهای مرتبط با مجاهدین نشان دهند که در آن کوچکترین انتقاد از خود و نقد وجود داشته باشد.
۲- افراد منتقد عناصری مزدور ،بریده یا خصلتی هستند چون اگر نبودند پس از جدایی از سازمان در گوشهای کنج عزلت گزیده و منفعل میشدند، ادامه هر فعالیت سیاسی اجتماعی و فرهنگی از طرف آنها چون در جهت سازمان نیست پس به نفع رژیم است!!!!!؟ دوستان آفتاب کار متنی نشان دهند که در آن بدون نواختن منتقد جواب انتقاد را داده باشند.
۳- سازمان هر زمان پیروزی درخشانی کسب میکند رژیم این عناصر را فعال میکند تا آن را تحتالشعاع قرار دهد مثلا هفته پیش شهردار روستای کوچکی در مرز بلژیک از ما اعلام حمایت کرده بود دو روز بعد فلان مزدور انتقادی از سازمان کرده است تا آن را خنثی کند!!!؟
۴- ما همچنان مشکل اصلی نظام هستیم و رژیم از دست ما خواب و خوراک ندارد ،به عنوان نمونه امام جمعه روستای دور آباد سفلی گفته این منافقین نمیگذارند آب از روستای دور آباد علیا به روستای ما برسد پس مرگ بر منافق !! خود فریبی سازمان بی حد و اندازه است، هر نوع استفاده رژیم در جهت سرکوب مردم با استفاده از واژه طلایی منافقین و اخیرا فتنه این شبهه را بوجود آورده که واقعا منظور نظام مجاهدین خلق میباشد ، باید به این دوستان عرض کرد جمهوری اسلامی از این مرغ تخم طلا کماکان دارد استفاده میکند. ایجاد دشمنان موهوم نظیر غرب ، آمریکا و منافقین شگرد حکومت برای عدم پاسخگویی به خواستههای ملت و سرکوب آنان میباشد ، دوستان عزیز آفتاب کاران با ذکر جزئیات بگویند در حد اقل ۱۵ سال گذشته وجود سازمان مجاهدین و تحرکات آنان چه ضربه یا صدمهای به حاکمیت زده و بود و نبود مجاهدین در صحنه سیاسی ایران چه تفاوتی ایجاد میکرده است. بعد از کشتار هزاران نفر از هواداران مجاهدین در داخل زندانها در سال ۶۷ که هر یک از آنان پتانسیل بالایی برای ایجاد حرکتهای سیاسی اجتماعی در جامعه را داشتند سازمان نیز در یک توافق آگاهانه یا ناا آگاهانه جان به در بردگان و بقیه افراد را از سراسر ایران در شبه زندانی به نام اردوگاه اشرف جمع کرده و با مشغول کردن آنان به دستمال کشیدن به آهن الاتی به نام تانک و زرهی به اسم مبارزه و انقلاب باعث تخلیه تدریجی پتانسیل سیاسی و اجتماعی این افراد شده و آنان را تبدیل به افرادی مسخ شده و مغبون کرده،از واکنشهای هیستیریک هنگام سخن گفتن و رفتارهای آنان تحت عنوان خشم انقلابی میتوان به عمق عوارض روحی و روانی در این افراد پی برد .
به حاشیه نروم ،توصیه من به دوستان این است که اولا در مقالاتی که در سایت منتشر میکنند سعی کنند به طور دقیق و مشخص ابتدا ادعاهای فرد مورد نظرشان را بیان کرده و یک به یک بصورت دقیق با ذکر ماخذ و منبع جواب داده و ردّ کنند ،دوما از افرادی برای نوشتن این مقالات کمک بگیرند که خود آنان به آنچه مینویسند باور و اعتقاد داشته باشند در اکثر مقالات منتشره فرمایشی و شعاری بودن بد جوری توی ذوق میزند،سوماً اگر خواستند راجع به شخصیت و مسائل فرد مورد نظر به لحاظ وابستگی به دستگاههای امنیتی نظام ،مسائل شخصی ، مزدوری و غیره مطالبی طرح کنند باز هم در یک مقاله جداگانه با ذکر سند ،مدرک،فیلم ،صورت حساب بانکی،ارتباطات فرد با مقامهای اطلاعاتی و غیره به صورت مستند فرد را افشا کنند.
درست کردن ملغمهای از فحاشی ، جوابیه ، تحلیل و شعار نه تنها سودبخش نیست بلکه به ضدّ خودش تبدیل میشود ،خواننده جوانی که متنهای منتشره در سایت شما را میخواند بیشتر به دنبال پاسخ شما به ادعاها و انتقادات میگردد و اعتنائی به فحاشیها نمیکند. شما نسل جدید را خیلی دست کم گرفتهاید مثلا وقتی در باره دکتر کریم قصیم مینویسید او جاهطلب و به دنبال مطرح کردن خودش است خواننده از خود میپرسد ؛او که در شورای ملی مقاومت مقام و نام داشت چه نیازی بود پشت پا به اینها زده و الان مجددا به دنبال جاه و نام برای خود باشد ؟؟
نکته بعدی اینکه دوستان عزیز لطفا این قدر کلمات را لوث نکنید، یک فرد مزدور یا اطلاعاتی که خود را با مخالفت و انتقاد علنی تابلو نمیکند بلکه خود را هوادار دو آتشه جلوه میدهد که بهتر بتواند ضربه بزند پس بیشتر مراقب بغل دستی خود باشید؟!
به هر حال امیدوارم کمی شناخت خود را از تحولات جامعه ایران بیشتر کنید چون مشکل بتوان نسل نو ایرانیان را در عصر اینترنت و انفجار اطلاعات با استفاده از روشهای دهه ۵۰ و ۶۰ اقناع کرد .
به امید روزهای بهتر
علی غلامی
منبع:پژواک ایران