۱۰۵-آیا واقعیت دارد که مریم رجوی در نشستهای عمومی اشرف در نیمهی دوم دههی ۷۰ به صراحت عنوان کرده تضادهایی که مسعود رجوی در این دوران حل کرده بیشتر از تضادهایی است که امام حسین حل کرد (نقل به مضمون)؟ آیا واقعیت دارد که مسعود رجوی گفته است اگر «حضرت ابوالفضل العباس» در ارتش آزادیبخش بود در حد فرمانده دسته بود؟
۱۰۶-آیا در مناسبات مجاهدین، مسعود رجوی به عنوان «امام زمان» و اعضای ارتش آزادیبخش به عنوان لشکر «امام زمان» معرفی شدهاند؟ چه ایرادی دارد این اعتقادات به صورت عمومی انتشار پیدا کند؟ چرا این امام هراس دارد دعوت خود را علنی کند و ادعاهایش را تبلیغ کند؟
۱۰۷-چه فرقی بین رفتن مسعود رجوی به سرداب «امام زمان» در سامرا و تجدید عهد با او، و رفتن احمدینژاد به مسجد و چاه جمکران و تجدید عهد با امام زمان است؟
۱۰۸-چه فرقی بین سینهزنی، نوحهخوانی، علم و کتل کشی و … مجاهدین و عقبماندهترین بخشهای رژیم است؟ آیا مجاهدین و رژیم به هم نزدیک نمیشوند؟
۱۰۹-آیا تاکنون کسی در مناسبات مجاهدین اجازه داشته که به مسعود رجوی انتقاد کند؟ کی و کجا؟ سرنوشت فرد مزبور چه بوده است؟ آیا در نشستهای مجاهدین اعضای این سازمان به مسئولان خود انتقاد میکردند؟ آیا تاکنون استراتژی و تاکتیکهای مجاهدین مورد نقد و بررسی اعضا قرار گرفته است؟ آیا هیچ یک از اعضای مجاهدین اجازه داشتند در نامه و گزارش خصوصی سیاستهای مجاهدین را مورد انتقاد قرار دهند؟ اگر چنین کاری میکردند چه چیز در انتظارشان بود؟
۱۱۰- آیا در مناسبات مجاهدین انتخابات وجود دارد؟ آیا نهادی هست که رهبری مجاهدین و یا مسئولان این سازمان را انتخاب کند؟ آیا هیچ سازمان مدرن و مترقیای را سراغ دارید که رهبری آن، خودش را با اختیارات مافوق تصور به این سمت انتخاب کرده باشد و به هیچ ارگانی جوابگو نباشد و خدا را مسئول و حسابرس خود معرفی کند؟
۱۱۱-آیا تاکنون کنگرهای در مجاهدین برای بررسی سیاستهای مجاهدین و انتخاب نهادهای سیاسی و تشکیلاتی برگزار شده است؟ آیا مسعود رجوی به صراحت گفته است اگر روزی قرار بر برگزاری کنگره و رأی و رأی کشی در سازمان باشد من نیستم؟
۱۱۲-بنیانگذاران مجاهدین ۵ دههی قبل به صراحت اعلام کردند که به خاطر پیچیدگی مبارزه یک نفر قادر به حل و فصل تضادها و مشکلات نیست و برای ادارهی سازمان «سانترالیسم دموکراتیک» و رهبری جمعی را مقرر داشتند، انقلاب ایدئولوژیک این اصل مهم را از بین برد، آیا شما فکر میکنید مسعود رجوی به تنهایی قادر است همهی مشکلات و تضادهای ایدئولوژیک، سیاسی، نظامی، تشکیلاتی و … را حل کند؟
۱۱۳-آیا حقیقت دارد کسانی که دارای وجههی مثبتی در مناسبات بودند به شدت زیر ضرب برده میشدند؟ آیا حقیقت دارد کسانی که مورد محبت و یا احترام نیروها قرار میگرفتند به اتهام این که افراد را به جای این که به رهبری وصل کنند به خودشان وصل کردهاند به شدت زیر ضرب برده میشدند؟ آیا در مناسبات مجاهدین، افراد حق دارند عشق و علاقهشان را به کس دیگری به جز مسعود و مریم رجوی ابراز دارند؟ آیا افراد حق دارند فرد دیگری را به جز آنها دوست داشته باشند؟
۱۱۴-آیا هیچ شباهتی بین ولایت فقیه و رهبری عقیدتی دیده میشود؟ فرق رهبری عقیدتی با رهبران توتالیتر چیست؟ آیا هیچ شباهتی بین مناسبات موجود در مجاهدین با فرقههای مذهبی دیده میشود؟
۱۱۵-آیا کتاب مجاهدین در نقد رفتارهای رهبران بخش مارکسیست لنینیست مجاهدین «اپورتونیستهای چپنما» را خواندهاید؟ آیا شباهتی بین اعمال مجاهدین و آنها میبینید؟ آیا شباهتی بین مسعود رجوی و تقی شهرام میبینید؟
۱۱۶-آیا همچون گذشته امکان «انحراف» در رهبری مجاهدین هست؟ برای مبارزه با آن چه مکانیسمی موجود است؟ در قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است که «مجلس خبرگان رهبری» میتواند ولایت فقیه را خلع کند، آیا چنین امکانی در مجاهدین هست؟
۱۱۷-اگر مسعود و مریم رجوی نباشند، رهبر مجاهدین به چه طریق انتخاب میشود؟ آیا حوزهی اختیارات رهبر بعدی به اندازهی مسعود رجوی خواهد بود؟ آیا «رهبری عقیدتی» جامهای است که برای تن مسعود رجوی دوخته شده و یا یک «تئوری انقلابی» است؟
۱۱۸-آیا در سه دههی گذشته کسی بوده که از موضعی صادقانه و مسئولانه و بدون وابستگی به رژیم، به مجاهدین انتقاد کرده باشد؟ آیا افراد حق دارند به خاطر اختلاف عقیده، سلیقه و یا عدم موافقت با ایدئولوژی، استراتژی و تاکتیک آزادانه از مجاهدین جدا شوند؟ آیا نمونهای در سه دههی گذشته بوده؟ آیا امکانش هست که افراد به خاطر اختلافات سیاسی از شورای ملی مقاومت جدا شوند و مخالفتهایشان را اعلام کنند و وابسته به رژیم نباشند؟ چرا استعفا از شورای ملی مقاومت «خیانت و شناعت» خوانده میشود؟
۱۱۹-آیا مناسبات مبتنی بر جامعهی بیطبقه توحیدی در اشرف برقرار بود؟ آیا مجاهدین در اشرف از امکانات رفاهی، بهداشتی، غذایی و … یکسان برخوردار بودند؟ آیا مسئولان مجاهدین از همان امکاناتی برخوردار بودند که تحت مسئولانشان برخوردار بودند؟ اگر نه چرا؟
۱۲۰-چرا همهی مجاهدین بایستی طلاق گرفته و مجرد باشند و تنها رهبری این سازمان مزدوج باشد؟ در کدام دسته از کشورها و جوامع رهبر از حقوق ویژه برخوردار است؟
۱۲۱-آیا کسانی که در مناسبات مجاهدین هستند از حقوق مصرح در «اعلامیه جهانی حقوق بشر» و میثاقهای مدنی و سیاسی برخوردارند؟ آیا چنانچه این حقوق زیرپاگذاشته شده باشد بایستی ناقضان آن مورد پیگیری و پیگرد قرار گیرند و یا با بهانهی سوءاستفاده رژیم چشم بر آنها بست و سکوت کرد؟
۱۲۲-چرا مجاهدین از اعمالی که در روابطشان انجام دادهاند دفاع نمیکنند؟ کدام دستهها، گروهها و محفلها، دیدگاههایشان را از عموم مخفی نگاه میدارند و افشای آنها را خیانت میدانند؟ آیا پرسیدن این نوع سؤالات قباحت دارد یا پاسخندادن و روشنگری نکردن در مورد آنها؟
۱۲۳-اگر پاسخ به سؤالات فوق دارای بار منفی است، آیا مجاهدین میتوانند یک جامعهی آزاد، پویا بر مبنای دموکراسی و حقوق بشر در ایران فردا ایجاد کنند؟
۱۲۴-اگر بخشی از موارد فوق واقعیت داشته باشند، آیا رهبری مجاهدین از صلاحیت لازم برای رهبری جنبش برخوردار است؟ آیا مرتکب خیانت شده است؟ با رهبری مجاهدین چگونه بایستی برخورد کرد؟
۱۲۵-آیا کلیهی اعضای مجاهدین با این سؤال مسعود رجوی مواجه نبودند که چرا زندهماندهاند؟ آیا نبایستی آنها برای زندهماندن به خودشان سرکوفت میزدند و دلیل آن را ضعف و سستی و حلناشدگی و خیانت و … اعلام میکردند؟ آیا هرکس با سابقهتر نبود نبایستی از زنده ماندن خود شرمندهتر میبود؟
۱۲۶-آیا مسعود رجوی که همپروندهایهایش در ۳۰ فروردین ۱۳۵۱ اعدام شدهاند، و دلیل تخفیف مجازات او به صورت محرمانه در اسناد ساواک آمده، و از کشتار رهبران فدایی و مجاهد در فروردین ۵۴ در تپههای اوین جان به در برده، میتواند چنین سؤالی را از بقیه بکند و خود پاسخگوی دلیل زندهماندنش نباشد؟ آیا کسی که از کشتارهای خمینی جان به در برده، در حالیکه موسی خیابانی و اشرف ربیعی و بسیاری از رهبران مجاهدین جان دادند، میتواند چنین سؤالی از دیگر زندهماندهها بپرسد؟ آیا کسی که بعد از فروپاشی عراق جان سالم به در برده، در هیچیک از عملیاتهای مسلحانهی قبل و پس از انقلاب شرکت نداشته، در هیچ عملیات ارتش آزادیبخش شرکت نداشته، میتواند چنین سؤالی را از کسانی که عملیاتهای قهرمانانهی بسیاری را انجام دادهاند، بپرسد؟
۱۲۷-مسعود رجوی در طول عمرش در کدام عملیات، به جز «پرواز تاریخساز» که بنیصدر هم همراه او بود و به منطور جانبهدر بردن از مهلکه طرحریزی شده بود شرکت داشته است؟ رهبر و فرمانده کدام سازمان چریکی در دنیا، حماسه و قهرمانیاش در ازدواجها و فرارهایش خلاصه میشود؟ چرا مسعود رجوی ازدواجهایش به پیامبر اسلام و علیابنابیطالب و … شبیه است و از آنها شاهد میآورد اما در جنگها مثل آنها عمل نمیکند؟ چرا برخلاف پیامبر و علی در هیچ جنگی شرکت نکرده و نمیکند؟
۱۲۸-مسعود رجوی که در عمرش در هیچ عملیات نظامی شرکت نداشته، هیچ صحنهی نظامی و درگیریای را از نزدیک ندیده، چگونه میتواند فرماندهی عالی نظامی مجاهدین باشد؟ چه کسی مسئول آموزش نظامی او بوده است؟ آیا چنین فرماندهی ارتشی در دنیا بوده است؟
۱۲۹-آیا مسعود رجوی تا زمانی که موسی خیابانی زنده بود در نامههایش به او تأکید نمیکرد تا آخر سال ۱۳۶۰ میخواهم به ایران بازگردم؟ چه شد که بعد از شهادت موسی خیابانی دیگر خواهان بازگشت به کشور نشد؟ چه چیز و چه کس مانع بازگشت او به ایران شد؟ ضرورت حضور موسی خیابانی در داخل کشور و تهران چه بود؟ چرا پس از کشته شدن وی این ضرورت از بین رفت و مجاهدین کلیه کادرهایشان را از کشور خارج کردند؟
۱۳۰-چرا مسعود رجوی در حالی که علی زرکش در «اورسورواز» بود ادعا میکرد او در ایران است و مجاهدین را هدایت میکند؟ چرا نشریهی مجاهد که در پاریس زیرنظر مسعود رجوی منتشر میشد مصاحبههای علی زرکش با خبرنگاران خارجی را منتشر میکرد و ادعا میکرد در ایران گفتگو انجام گرفته است؟ چرا مسعود رجوی به دروغ عنوان میکرد پیشنهاد ازدواج با مریم عضدانلو را علی زرکش از ایران داده است؛ در حالی که در کنار او در اورسورواز و دور از چشم بقیه به سر میبرد؟ آیا برای تکمیل این فریبکاری نبود که اجازه نداد علی زرکش در مراسم ازدواج شرکت کند؟ آیا رجوی دروغگویی و ریاکاری را در سازمان مجاهدین نهادینه نکرده است؟ آیا این عمل به وصیت بنیانگذاران مجاهدین است که روی «صداقت» تأکید میکردند؟
۱۳۱-آیا شما باور دارید چنانچه دفتر سیاسی مجاهدین مدعی بود مسعود رجوی قصد انجام عملیات انتحاری داشته و مسئولان مجاهدین به او اجازهی این کار را ندادهاند؟ آیا مسعود رجوی برای انجام کارهایش نیاز به اجازهی کسی دارد؟
۱۳۲-کدام ارگان در سازمان مجاهدین مریم عضدانلو را ارتقاء مقام داد و بر بالای دفتر سیاسی نشاند؟ آیا دفتر سیاسی مجاهدین چنین اقدامی کرد؟ آیا در آن دوران مسعود رجوی یکی از اعضای دفتر سیاسی نبود؟ آیا او بر اساس وظایف سازمانی به عنوان مسئول اول مجاهدین شخصاً اجازه داشت خود را رهبر عقیدتی بخواند و زنی را نیز به رهبری عقیدتی مجاهدین انتخاب کند؟
۱۳۳-مریم عضدانلو که بالاترین مسئولیت وی تا آن تاریخ، ریاست دفتر مسعود رجوی و مسئول رتق و فتق امور مربوط به فیروزه بنیصدر بود در چه زمینهای از خود توانمندی نشانداده بود که چند روز پس از طلاق فیروزه بنیصدر، توسط مسعود رجوی به رهبری مجاهدین رسید؟ او چه مسئولیتهایی را در مجاهدین با شایستگی به انجام رسانده بود که به خاطر آن ارتقاء مقام یافت؟ چرا تا زمانی که فیروزه بنیصدر طلاق نگرفته بود کسی متوجهی توانمندی مریم رجوی نشده بود؟
۱۳۴-مریم رجوی در کدام عملیات نظامی و یا عملیاتی که جانش را به خطر اندازد شرکت داشته است؟ آیا به جز ادعاهای کذب مهدی ابریشمچی مبنی بر این که «شکنجه برای مریم چیزی نبود» و یا سیانور حمل نمیکرد تا در صورت دستگیری، مقاومت در زیر شکنجه را به دژخیمان نشان دهد، سابقهای از قهرمانی او در فاز نظامی سراغ دارید؟ چه کسی به او اجازه داده بود سیانور حمل نکند؟ آیا این عمل برخلاف اصول مسلم مجاهدین در فاز نظامی نیست؟ او پیش از سیدن به مقام رهبری عقیدتی مجاهدین چه پروژهی مهمی را در مجاهدین اجرا کرده بود؟
۱۳۵-چرا مریم رجوی که پس از «انقلاب ایدئولوژیک» مجاهدین، «رهبر عقیدتی» خوانده میشد و اطلاعیههای مجاهدین با نام مسعود و مریم، «راهبران عقیدتی مجاهدین» شروع میشد و مدعی بودند مریم فقط به خداوند پاسخ میدهد و مسئولی ندارد، ناگهان پس از فاز دوم «انقلاب ایدئولوژیک» با تنزل مقام مواجه شد و به جای «خدا»، مسعود رجوی مسئولش شد و ملزم به پاسخگویی به وی شد؟ آیا مسعود رجوی جای «خدا» را گرفت؟ چرا از سال ۶۸ به بعد، تنها مسعود رجوی «رهبر عقیدتی» خوانده میشود؟ مگر قرار نبود با حضور مریم در رأس، «رهبری عقیدتی» تکمیل شود؟ آیا مریم رجوی تنها عاملی برای حذف «دفتر سیاسی» و به دستگرفتن اهرمهای قدرت در مجاهدین توسط مسعود رجوی بود؟
۱۳۶- آیا مریم رجوی تاکنون در عمرش یک روز اعتصاب غذا و … کرده است؟ اگر نه چرا؟ چگونه دستور اعتصاب غذا میدهد؟ آیا مریم رجوی سابقهی یک روز بازداشت در زمان شاه و خمینی را دارد؟ چگونه کسی که تا به حال یک سیلی نخورده است میتواند در مورد شکنجه و مقاومت حماسیاش در زیر شکنجه در صورت دستگیری داد سخن دهد و زندانیان سیاسی را به خاطر اعدام نشدنشان زیر سؤال ببرد؟ آیا حماسهی فراتر از طاقت انسانی او به جز طلاق از مهدی ابریشمچی و ازدواج با مسعود رجوی که مقامی بسیار بالاتر از مهدی ابریشمچی داشت بوده است؟ آیا چنین عملی در دنیا بیسابقه است؟
۱۳۷- مسعود رجوی به بهانهی تشکیل شورای ملی مقاومت و آلترناتیو از کشور خارج شد، بقیهی اعضای دفتر سیاسی و کمیتهی مرکزی مجاهدین و اعضا و کادرهای بالای مجاهدین از جمله مهدی ابریشمچی و مریم عضدانلو برای انجام چه کاری در بحبوحهی جنگ، و در حالی که هواداران سادهی مجاهدین به انجام عملیات انتحاری واداشته میشدند میدان مبارزه را ترک کردند و به خارج از کشور گریختند؟ آیا اگر قرار است کسی به اتهام فرار از میدان جنگ محاکمه شود نبایستی اولین متهمان چنین دادگاهی اعضای دفتر سیاسی و کمیتهی مرکزی مجاهدین باشند؟ به چه حقی آنها از امکاناتی که مردم و هواداران مجاهدین در اختیارشان گذاشته بودند برای فرار و نجات جانشان استفاده کردند؟ به چه حقی سادهترین هواداران را که به آنها اعتماد کرده بودند بدون کوچکترین امکانی رها کرده و جان خود را نجات دادند؟ به چه حقی از هواداران سادهی مجاهدین میخواستند در تورهای امنیتی رژیم با بهخطر انداختن جانشان، «هستهی مقاومت» تشکیل دهند و بدون کوچکترین حمایتی به عملیات نظامی و … علیه رژیم دست بزنند؟
۱۳۸-آیا مجاهدین تاکنون هیچیک از عملیاتهای منسوب به القاعده پس از سال ۲۰۰۱ از جمله (لندن، استانبول، بالی، کنیا، و … را محکوم کردهاند؟ اگر نه چرا؟
۱۳۹-آیا مسعود و مریم رجوی چنانچه گفته میشود پس از عملیات ۱۱ سپتامبر در نشست قرارگاه اشرف، بهخاطر این عملیات ابراز شادی و شادمانی کردهبودند؟ آیا عکسهای محمد عطا، رهبر این عملیات را به دیوارهای سالن اجتماعات اشرف زده بودند؟ اگر برگزاری نشست حقیقت دارد، «کمیسیون امنیت و ضدتروریسم» شورای ملی مقاومت چه مفهومی دارد؟ آیا دایره فعالیت آن علیه منتقدان و مخالفان مجاهدین است؟
۱۴۰-آیا شما در نشستهایی که در کشورهای اروپایی برگزار شد و در آن مسئولان مجاهدین از محکوم نکردن عملیات تروریستی ۱۱ سپتامبر تحت این عنوان که «به ما ربطی ندارد» دفاع کردند، حضور داشتید؟ آیا شما عملیات ۱۱ سپتامبر را جنایت میدانید؟ آیا بمبگذاریهای و عملیات انتحاری القاعده را جنایت میدانید؟ آیا رهبری که نمیتواند تبعات ۱۱ سپتامبر را درک و فهم کند از صلاحیت لازم برای هدایت و رهبری جنبش و داشتن اختیارات فوقالعاده و بیحدوحصر برخوردار است؟
۱۴۱-آیا مسعود رجوی وعده هجوم به داخل کشور در صورت هدف قرار گرفتن قرارگاههای مجاهدین در جریان حملهی نیروهای آمریکایی را داده بود؟ آیا وی گفته بود اگر اوضاع از دست صاحبخانه (صدام حسین) خارج شود همگی به سوی مرزهایمان روانه خواهیم شد؟ آیا وی نگفته بود این بار عاشورا گونه میرویم، «یا رومی روم یا زنگی زنگ»؟ آیا مسعود رجوی در نشست عمومی نگفته بود که مریم رجوی درخواست کرده پیشاپیش رزمندگان ارتش آزادیبخش در عملیات «عاشوراگونه» به سمت مرزهای ایران شرکت کند؟ دلیل نرفتن نیروهای مجاهد به داخل خاک ایران چه بود؟
۱۴۲-چرا به جای شرکت در عملیات «عاشوراگونه» و رفتن به طرف ایران، مریم رجوی و نزدیکانش راهی فرنگ شدند و مسعود رجوی دوران «غیبت» را آغاز کرد؟ آیا دلیل «غیبت» او را از مجاهدین سؤال کردهاید؟ آیا پرسیدن این سؤال خط سرخ است؟ چرا؟
۱۴۳-آیا در تحلیلهای مسعود رجوی، «خارجه» مرز سرخ مجاهدین نبود؟ آیا قرار نبود که حتی برای درمان بیماریهای صعبالعلاج هم مجاهدین به «خارجه» اعزام نشوند تا زمینهی «طعمه شدن» از بین رود؟ آیا به دستور مسعود رجوی «دبیرخانه شورای ملی مقاومت» را نیز به عراق منتقل نکردند؟ آیا اکثریت قریب به اتفاق کادرهای مجاهد را به عراق منتقل نکردند؟ آیا مجاهدین نمیگفتند «خارجه» در تحلیل ما ۲ تا ۳ درصد هم جای ندارد؟
۱۴۴-آیا فرار مریم و مسعود رجوی و نزدیکانشان در حالی که نیروهایشان زیر سنگینترین بمبارانهای تاریخ به سر میبردند ترک صحنهی جنگ نیست؟ اگر کس دیگری مرتکب این کار میشد «خیانت» نامیده نمیشد؟ طبق معیارهای نظامی مورد پذیرش مسعود رجوی، نبایستی آنها تحویل محکمهی نظامی شوند؟
۱۴۵-آیا مسعود رجوی پس از پایان جنگ ایران و عراق و برقراری آتش بس بین دو کشور، در تحلیل «جرقه و جنگ» خوش خیالانه چشمانتظار شروع جنگ دوبارهی ایران و عراق و بازشدن راه ارتش آزادیبخش نبود؟ آیا برای تحقق این امر تلاش نمیکرد؟
۱۴۶-آیا مسعود رجوی سلاح را ناموس مجاهدین خوانده بود؟ آیا مسعود رجوی جا گذاشتن سلاح و مهمات در صحنهی جنگ را مرز سرخ اعلام کرده بود؟ اگر آری چرا بدون شلیک یک گلوله نه تنها سلاحها را به آمریکاییها تحویل دادند بلکه در امحای آنها نیز شرکت کردند؟ آیا در تاریخ «قهرمانان جنگ»، به خاطر تسلیم به دشمن تحویل محکمه نظامی نشدهاند؟
۱۴۷-آیا چنانکه مسعود و مریم رجوی گفتهاند باور دارید که «مجاهد بیسلاح خطرناکتر از مجاهد با سلاح» است؟ آیا از آنها پرسیدهاند چنانچه «مجاهد بیسلاح» خطرناکتر از مجاهد «باسلاح» است، چرا در فروردین ۱۳۶۰ در پی درخواست خمینی «سلاح»هایشان را تحویل ندادند که «خطرناکتر» شوند؟ آیا اگر قرار بود مجاهدین سلاحهایشان را تحویل کسی دهند بهتر نبود در همان ایران تحویل میدادند و در کشور خودشان میماندند؟
۱۴۸-آیا مجاهدین به دادگاه انگلیس گزارش دادهاند که مبارزه مسلحانه را کنار گذاشتهاند؟ آیا مجاهدین به دادگاه انگلیس گفتهاند این تصمیم که سختتر از تصمیم در مورد سی خرداد بود، در شورای رهبری مجاهدین و قبل از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ گرفته شده؟ آیا از مجاهدین خواستهاید ترجمهی کامل این حکم ۱۶۰ صفحهای را در اختیار شما قرار دهند؟ آیا متن کامل حکمی که به خاطرش جشن میگرفتید را خواندهاید؟
۱۴۹-آیا تک تک مجاهدین توافقنامهای را با دولت آمریکا امضا کردهاند که همانا تأکید روی محکوم کردن مبارزه مسلحانه تحت عنوان تروریسم و خشونت و مسلح نشدن دوباره است؟
۱۵۰- مجاهدین که برای ماندن در عراق پافشاری میکنند قصد انجام کار سیاسی در این کشور دارند یا نظامی؟ آیا عراق محلی برای انجام کار سیاسی است؟ آیا مجاهدین امکان مسلح شدن دوباره و کار نظامی در این کشور را دارند؟ آیا چیزی به عنوان «ارتش آزادیبخش» در عراق بطور واقعی وجود دارد؟ در حال حاضر «بازوی پراقتدار خلق» چیست و چگونه عمل میکند؟