این نوشته بخشی از «گزارش ۹۳ است» که در بهار ۱۳۹۳ انتشار پیدا کرد. این سؤالات و ابهامات همچنان بیپاسخ ماندهاند.
طرح یک پرسشنامه
به منظور روشن شدن هرچه بیشتر اذهان، پرسشنامهای را که حاوی برخی از سؤالاتی که در فضای سیاسی اپوزیسیون ایران میچرخند و در «گزارش ۹۲» آمدهاند، آورده و از کسانی که همچنان به مجاهدین علاقمندند میخواهم با مرور و تفکر در آنها خواهان روشنگری در مورد «تاریخ پنهان» مجاهدین شوند.
همچنین از مردمی که با هواداران و اعضای مجاهدین روبرو میشوند میخواهم از آنها و به ویژه کسانی که منتقدان مجاهدین را متهم به جانبداری از رژیم یا تلاش برای امدادرسانی به حاکمان میهنمان میکنند درخواست کنند این سؤالات و ادعاها را تک به تک بخوانند و پاسخ دهند که آنها را غلط یا درست میدانند، در جریانش قرار ندارند، در مورد اتهامات بزرگنمایی شده است، یا توضیحی روی آنها دارند.
تأکید میکنم سؤالات و ابهامات مطرح شده در این پرسشنامه، تنها مربوط به منتقدان، مخالفان و ناراضیان مجاهدین نیست، سوالات و شنیدههای مردمی که به مجاهدین عشق میورزند و یا میورزیدند هم هست. با سکوت و یا فحش و ناسزا و توهین و افترا نمیتوان زمینهی سؤال را از بین برد. این شیوهای شکست خورده است. برای روشن شدن فضای سیاسی، و تمرین اصل پاسخگویی که یکی از الزامات رسیدن به دموکراسی است پاسخ به این دسته سؤالات و یا سؤالات مشابه که به مدت سه دهه روی هم تلنبار شده یک نیاز مبرم است.
مجموعه سؤالات عمومی
۱- آیا مسعود رجوی وعدهی سرنگونی ۶ ماهه در سال ۶۰ داده بود؟ آیا وی در سه دههی گذشته در مقاطع دیگر وعدهی سرنگونی داده است؟ مجاهدین در دو دههی گذشته چند بار «فاز» و «مرحله» و «دوران» و «فصل» سرنگونی و «ساعت سین» و «تعیین تکلیف نهایی» و … اعلام کردهاند؟ فرماندهان ارتش آزادیبخش چند بار آمادگی خود را برای حملهی نهایی و سرنگونی رژیم اعلام کردهاند؟ در حال حاضر مجاهدین مدعی «مرحلهی پایانی رژیم» هستند، این مرحله چقدر طول میکشد؟ آیا زمانبندی برای آن قائل شدهاند؟
۲-آیا مسعود رجوی در «جمعبندی یکساله مقاومت» در سال ۶۱، سرنگونی کوتاه مدت رژیم را یک تا سه ساله، میان مدت را سه تا پنج ساله و طولانی مدت را بیش از ۵ سال تحلیل نکرد؟ چند سال دیگر باید صبر کرد؟
۳-آیا مریم رجوی وعده نداد که سال ۲۰۰۰ آغاز دموکراسی در ایران خواهد بود؟ آیا مسعود رجوی وعده نداده بود که خاتمی به دور دوم نمیرسد؟ آیا مسعود رجوی از دهه ۶۰ تاکنون بارها شرایط را با دوران صدارت چند هفتهای بختیار مقایسه نکرده است؟ آیا مسعود و مریم رجوی سال ۱۳۹۲ را سال سرنگونی اعلام نکرده بودند؟
۴-اگر این وعدهها محقق نشده، آیا هیچگاه دلایل آن توضیح داده شده است؟ کی و کجا؟ آیا در جوامع مترقی و پیشرفته وقتی وعدههای رهبران سیاسی تحقق پیدا نمیکند آنها مجبور به استعفا و کنارهگیری نمیشوند؟
۵-حالا که مجاهدین از لیست تروریستی بیرون آمدهاند و رژیم علاوه بر تحریمهای «تسلیحاتی – نفتی» که مجاهدین خواستار آن بودند، تحت شدیدترین تحریمهای بانکی- بیمهای و کشتیرانی و حمل و نقل و … نیز قرار گرفته، «راهبند» سرنگونی چیست؟ بیرون آمدن مجاهدین از لیست تروریستی چه گشایشی در امر مبارزه ایجاد کرد؟ آیا مشکل اصلی در جلب حمایت مردم ایران نیست؟
۶-در شرایط کنونی که نام بسیاری از کارگزاران و مسئولان نظامی، سیاسی و قضایی رژیم به خاطر درگیری در پروژههای اتمی و تسلیحاتی و نقض حقوق بشر در لیست تحریمهای سازمان ملل، اتحادیه اروپا و آمریکا قرار گرفته چه چیز «راهبند» سرنگونی است؟ آیا غرب بایستی وظیفهی سرنگونی رژیم را نیز به عهده بگیرد؟ آیا خواهان حملهی نظامی غرب برای سرنگونی رژیم هستید؟ مجاهدین از چه طریق و با چه استراتژیای میخواهند رژیم را سرنگون کنند؟
۷-مسعود رجوی در مرداد ۱۳۶۰ به خبرنگار لوموند گفت: »من نیامدم در فرانسه بمانم و میخواهم هرچه زودتر به کشور بازگردم البته بعد از تحقق بخشیدن به اهدافی که از این مسافرت داشتم»؛ این «مسافرت» کی به پایان میرسد؟ چرا مسعود رجوی به جای بازگشت به ایران، به عراق «مسافرت» کرد و سپس دوران «غیبت» را شروع کرد؟
۸-آیا رفتن مجاهدین به عراق در دوران جنگ با توجه به روحیات مردم ایران، از نظر شما سیاستی درست بود؟
۹-آیا مجاهدین که گفته بودند حضور بیش از سه سال در عراق به ضرر این سازمان تمام میشود، حضور ۳۰ ساله در عراق به نفع این سازمان و اعتبار آن تمام شده است؟ مسئولان مجاهدین میگفتند پس از سقوط صدام حسین همهی آنها نظرشان بر خروج از عراق بود تنها مسعود رجوی با «درایت» و «تیزبینی» که دارد روی ماندن پافشاری کرد و آنها را به اشتباهشان واقف کرد، آیا شما با پافشاری مسعود رجوی بر ماندگاری مجاهدین در عراق موافقید؟
۱۰- چرا مسعود رجوی که با وجود خطرات موجود، بر ماندگاری در عراق پافشاری میکند، بر روی ماندگاری در ایران پافشاری نکرد؟ چرا مسعود رجوی که حضور مجاهدین در عراق را سدی در مقابل بنیادگرایی میخواند، خود و نیروهایش در ایران نماندند که سدی در مقابل بنیادگرایی در «امالقرا»ی ارتجاع باشند؟
۱۱-آیا شرایط بستهی عراق و انزوای بینالمللی این کشور از یک طرف و عدم تحقق وعده و وعیدهای مسعود رجوی و قادر نبودن وی به پاسخگویی، باعث ایجاد زمینه برای تشدید روند اختناق در مجاهدین و سرکوب شدید نیروها نشد؟
۱۲-آیا پروژهای به نام «رفع ابهام» در سال ۱۳۷۳ زیر نظر و با هدایت مستقیم مسعود رجوی در عراق اجرا شده است؟
۱۳-آیا در پروژهی «رفع ابهام»، زندانیان سیاسی سابق مقاوم، فرماندهان عملیاتهای مجاهدین در داخل کشور، مجاهدین قدیمی و با سابقه، کسانی که در عملیاتهای مجاهدین بارها زخمی شدند، اعضای خانوادههای شهدای مجاهدین به شکل غیرمترقبه بازداشت و به زندانهای مخفی «اشرف» افتادند؟
۱۴-آیا واقعیت دارد که مجید معینی که در مجاهدین «آقا» خوانده میشود و در تبلیغات مجاهدین از وی به عنوان «قهرمان شکنجه» در زندانهای شاه یاد میشد در پروژهی «رفع ابهام» به بند و زندان کشیده شد؟ آیا ضرب و شتم او حقیقت دارد؟ آیا پرت کردن او با چهرهای خونین به سلول حقیقت دارد؟ آیا «انقلاب کردن» او در این پروژه و توسط «معجزهی مریم» واقعیت دارد؟
۱۵-آیا مجاهدین حاضرند شفافسازی کرده، تعداد و اسامی کسانی را که در پروژهی «رفع ابهام» پایشان به زندانهای اشرف افتاد اعلام کنند؟
۱۶-آیا حقیقت دارد که افراد را تحت شکنجه، آزار و اذیت و یا با فریب و نیرنگ مجبور میکردند اعتراف کنند که «نفوذی» رژیم بوده و به مناسبات برگردند؟ آیا برای اعتراف به «نفوذی بودن» هر کس نبایستی از تخیل خودش استفاده میکرد؟ آیا اعتراف به «نفوذی بودن» کلید نجات محسوب نمیشد؟آیا فیلم بازجویی از عاملان «قتلهای زنجیرهای» را دیدهاید؟ آیا اجبار فرماندهان و اعضای تیمهای عملیاتی داخل کشور مجاهدین برای اعتراف به «نفوذی» بودن، شما را به یاد فشار بازجویان وزارت اطلاعات به عاملان «قتلهای زنجیرهای» برای اعتراف به بهایی بودن و «نفوذی موساد» بودن نمیاندازد؟ آیا این مشابهتها شما را نگران نمیکند؟
۱۷-آیا شهادت قربانیان زندانهای مجاهدین و شیوههای بازجویی از آنها در دورههای مختلف را خواندهاید؟ آیا شیوههای بهکارگرفته شده از سوی بازجویان و شکنجهگران مجاهدین برای اقرارگرفتن از آنها مشمئز کننده نیست؟ آیا صحنههای بازجویی متهمان قتلهای زنجیرهای را به یاد شما نمیآورند؟ چه فرقی بین شکنجهگران رژیم و مجاهدین است؟
۱۸-آیا مجاهدین حاضرند نام کلیهی کسانی را که به عنوان «نفوذی» رژیم در پروژهی «رفع ابهام» کشف شدند اعلام کرده و در مورد سرنوشت این افراد اطلاعرسانی کنند؟ آیا مجاهدین حاضرند اسامی آنهایی را که به خاطر برخوردهای انسانی و دیدن روابط پاک و انقلابی حاکم بر این سازمان دچار تحول درونی شده و به جای خدمت به رژیم با تکیه بر «انقلاب مریم» به صفوف مجاهدین پیوستهاند اعلام کنند؟ چند نفر از افرادی که اعتراف کردند «نفوذی» رژیم هستند همچنان در مناسبات مجاهدین حضور دارند؟
۱۹-آیا مجاهدین حاضرند با قربانیان این پروژه که تعدادیشان در اروپا به سر میبرند در یک بحث رودررو شرکت کنند و مستنداتشان را در اختیار مردم قرار دهند؟
۲۰- چرا مسعود رجوی پس از آزادی افراد از زندان، شخصاً با آنها دیدار و برایشان سخنرانی میکرد؟ آیا این پروژه با هدایت شخص وی و به بهانهی توطئهی رژیم برای ترور وی اجرا نشد؟ آیا نام این پروژه خود گویای ماهیت ضد حقوق بشری آن نیست؟ آیا رهبری مجاهدین حاضر است با پذیرش مسئولیت این پروژهی ضدانسانی از قربانیان آن پوزشخواهی کند؟
۲۱-آیا پروژهی «رفع ابهام» دیگری در «پایگاه منصوری» واقع در منطقهی کردستان عراق در سالهای ۱۳۶۳- ۱۳۶۴توسط مجاهدین اجرا شد؟
۲۲-آیا صحت دارد که مسعود رجوی پس از رسیدن خاتمی به دور دوم ریاست جمهوری، خطاب به مجاهدین در نشست عمومی گفته است هرکس که خواهان جدایی از مناسبات و خروج از ارتش آزادیبخش باشد با «مشت آهنین» روبروست؟
۲۳-افراد چرا میکوشیدند از «اشرف» فرار کنند؟ آیا کسی از «بهشت» فرار میکند؟ کدام پادگان نظامی در دنیا هست که سر سیمخاردارهای آن رو به داخل باشد؟
۲۴-آیا افرادی که خواهان ترک مناسبات مجاهدین بودند پس از تحمل زندان در مجاهدین به مقامات عراقی و زندان ابوغریب تحویل داده شدهاند؟ آیا در مورد وضعیت این دسته از زندانیان که به «امانتی» مجاهدین معروف بودند از دولت عراق پیگیری میکردند؟ آیا مجاهدین میدانستند این عده در زندانهای عراق با شکنجه، تهدید تجاوز، تحقیر، آزار و اذیت و … روبرو بودند؟ آیا افراد ناراضی در مناسبات مجاهدین تهدید به زندانی شدن در «اشرف» و سپس زندان ابوغریب میشدند؟
۲۵-آیا ادعای افراد مبنی بر این که افراد ناراضی تحت عنوان «نفوذی» و عامل وزارت اطلاعات و … به زندانهای اشرف منتقل شدهاند نادرست است؟ آیا شهادتهای متعدد مبنی بر شکنجه و تهدید به تجاوز و … واقعیت دارند؟ آیا هیئتی در این رابطه تحقیق کرده است؟
۲۶-آیا افرادی که خواهان ترک مناسبات مجاهدین بودند به ایران بازپس فرستاده شدهاند؟ آیا آماری از آنها در دست هست؟ آیا افرادی هستند که از آمریکا و اروپا توسط مجاهدین به عراق برده شده باشند و سپس به ایران بازپس فرستاده شده باشند؟ آیا مجاهدین اعتراضی نسبت به سیاست دولت صدامحسین مبنی بر معاوضهی ناراضیان مجاهد با سربازان عراقی اسیر در ایران کردهاند؟ کی و کجا؟ آیا شما فیلمی را که در آن مسعود رجوی از رئیس سرویس امنیتی عراق (استخبارات) میخواهد اعضای جداشدهی مجاهدین را در دستههای کوچکتر با سربازان عراقی اسیر در ایران معاوضه کنند تا دست رژیم برای مانور و تبلیغات روی آن بسته شود، دیدهاید؟ نظرتان راجع به آن چیست؟
۲۷-آیا از مجاهدین پرسیدهاید چرا از «حق پناهندگی» مجاهدین در عراق در دوران صدامحسین حمایت نمیکردند و امروز خواهان به رسمیتشناختهشدن آن توسط دولت نوریالمالکی هستند؟ آیا از مجاهدین پرسیدهاید چرا در دوران صدام حسین کسانی را که خواهان جدایی از مجاهدین بودند به کمیساریای عالی پناهندگان در عراق معرفی نمیکردند؟ این افراد به خاطر اعتماد به مجاهدین به عراق رفته بودند چرا آنها را به مقامات بینالمللی تحویل نمیدادند؟
۲۸-آیا توضیحی برای سیاست دوگانهی مجاهدین مبنی بر محکومیت اخراج پناهجویان از اروپا و آمریکا و استرالیا و کانادا به ایران و دفاع از سیاست معاوضهی مجاهدین ناراضی با اسرای عراقی در ایران دارید؟
۲۹-آیا در زندانهای اشرف، بازداشتشدگان تحت بازجویی، شکنجه جسمی و روحی، بدرفتاری و آزار و اذیت قرار میگرفتند؟
۳۰-چرا بازداشت افراد به اطلاع عموم نمیرسید؟ چرا افراد درون تشکیلات از وجود زندان و زندانی با خبر نبودند؟ پنهانکاری به چه منظور صورت میگرفت؟ چرا به افرادی که از بازداشت خارج شده و به یگانها اعزام میشدند دستور داده میشد که راجع به جایی که بودهاند حق صحبت ندارند؟ چرا به آنها دستور داده میشد بگویند به مأموریت رفته بودند؟ به چه منظور مجاهدین دارای زندان مخفی بودند؟ آیا مجاهدین خود به زشتی کارشان واقف نبودند؟ کدام نظامها دارای زندان مخفی هستند؟
۳۱-آیا محمد ساداتدربندی، حسن عزتی، مجید عالمیان، بهرام جنتصادقی، فریدون سلیمی، حسن حسنزاده محصل، محمدباقر شعبانی، حمید یوسفی، حسن نظامالملکی، بهمن برومند، اسدالله مثنی، پرویز موسوی سیگارینیا و … چنانچه در گزارشهای متعدد آمده، در زمرهی بازجویان، شکنجهگران و زندانبانان مجاهدین بودهاند؟
۳۲-آیا تاکنون هیچ یک از بازجویان، شکنجهگران و زندانبانان اشرف مورد بازخواست و تنبیه قرار گرفتهاند؟
۳۳-چه بر سر ساختمان زندانهای مجاهدین پس از فروپاشی دولت عراق و استقرار نیروهای آمریکایی آمد؟
۳۴-آیا افرادی همچون نادر رفیعینژاد، احمد حنیفنژاد، اسدالله مثنی و اعضای شورای رهبری مجاهدین چنانچه در گزارشهای انتشار یافته آمده، در دادگاههای مجاهدین، تحت عنوان قاضی و دادستان و هیئت ژوری و … شرکت داشتند؟
۳۵-آیا مسئولان اول مجاهدین از جمله مهوش سپهری و مژگان پارسایی و رؤسای کمیسیون صلح، کمیسیون خارجه، کمیسیون کار و کمیسیون مطالعات سیاسی شورای ملی مقاومت در زمرهی افرادی بودهاند که در دادگاههای یاد شده شرکت داشتند؟ آیا گزارشات مربوط به شکنجه و تهدید به قتل توسط رئیس کمیسیون صلح شورای ملی مقاومت صحت دارند؟ آیا دخالت این افراد در امور یادشده مشابه دخالت نمایندگان مجلس شورای اسلامی در شکنجه و صدور احکام اعدام و زندان نیست؟
۳۶-آیا افرادی که در قرارگاه اشرف به هر عنوان محاکمه میشدند از حق داشتن وکیل، حق دفاع، حق استیناف و استانداردهای بینالمللی مربوط به آیین دادرسی برخوردار بودند؟ اگر نه چرا؟ آیا کسانی که در «اشرف» به تحمل زندان محکوم میشدند از حق ملاقات با اعضای خانواده، هواخوری، دریافت روزنامه، دسترسی به اخبار و و دیگر حقوق شناختهشدهی زندانیان برخوردار بودند؟ اگر نه چرا؟ چه تضمینی هست که این دادگاهها و زندانها الگوی سیستم قضایی آینده ایران نباشند؟
۳۷-آیا افرادی هستند که تحت بازداشت مجاهدین به هر دلیل جان سپرده باشند؟ چگونه میتوان به آمار آنها دست یافت؟ جنازههای قربانیان در کجا دفن شدهاند؟
۳۸-آیا تاکنون خودکشی در مناسبات مجاهدین اتفاق افتاده است؟ آیا آماری در این زمینه موجود هست؟ جنازههای قربانیان در کجا دفن شدهاند؟ آیا صحت دارد به کسانی که خودکشی میکردند «لاشه متعفن» میگفتند؟ چرا بعضی جنازهها در بیرون از قرارگاه اشرف دفن میشدند؟ این جنازهها به چه کسانی تعلق داشت؟ آیا این سیاست شبیه به سیاست رژیم در ارتباط با «خاوران» نیست؟
۳۹-آیا بودند کسانی که در اشرف به بیماریهای مزمن روحی و روانی مبتلا شوند؟ آماری از این افراد در دست است؟ سرنوشت آنها چه بوده است؟
۴۰-آیا کسانی هستند که ناراضی بوده و در عملیاتهای داخله کشته شده باشند؟ مجاهدین چرا افراد ناراضی و یا تازه پیوسته و بیتجربه را به عملیاتهای داخله میفرستادند؟
۴۱-آیا لیستی از کسانی که روزگاری در «اشرف» بوده و ناپدید شدهاند در دسترس هست؟
۴۲-آیا افرادی بودند که به دلایل دیگری در عراق کشته شده و مجاهدین نام آنها را به عنوان قربانیان بمباران آمریکاییها و یا عملیات داخل کشور اعلام کرده باشند؟ نام مهری موسوی و مینو فتحعلی جزو کشتهشدگان بمبارانهای آمریکاییها آمده است. آیا گزارشهای انتشار یافته مبنی بر این که مهری موسوی پیشتر توسط مسعود رجوی مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود و پس از سقوط دولت صدام حسین هنوز زنده بود و مینو فتحعلی پس از فرار از مناسبات به همراه فرد دیگری در بغداد دستگیر شده و زیر فشار رفته بود غیرواقعی است؟
۴۳- آیا لیستی از کسانی که در عملیات داخله دستگیر و یا خود را معرفیکرده و به رژیم خدمت میکنند موجود هست؟ چرا مجاهدین در مورد کسانی که در دستگیری و کشتار مجاهدین با دستگاه اطلاعاتی و امنیتی رژیم همکاری میکنند اطلاعرسانی نمیکنند؟ دلیل پیوستن این افراد به دستگاه اطلاعاتی رژیم چه بوده است؟
۴۴-آیا مراسمی تحت عنوان «رقص رهایی» صرفنظر از کیفیت آن با حضور مسعود و مریم رجوی و بخشی از زنان عضو شورای رهبری مجاهدین برگزار شده است؟ آیا بطور واقعی یا سمبلیک بخشی از زنان عضو رهبری مجاهدین به عقد مسعود رجوی درآمدهاند یا خیر؟ تعداد این افراد چند نفر بوده و چه لایهای از شورای رهبری را تشکیل میدادند؟ «بند پیوند با رهبری» چیست؟ زنان عضو شورای رهبری مجاهدین چگونه به رهبری «پیوند» پیدا میکردند؟ چرا مجاهدین کشفیات خود در مورد «انقلاب ایدئولوژیک»، و بندهای آن را بصورت عمومی انتشار نمیدهند و باورهای خود را مخفی نگاه میدارند؟
۴۵- آیا از مجاهدین خواستهاید که بحث «رقص رهایی» را توضیح دهند؟ آیا تاکنون چیزی در مورد «حوض شورای رهبری» و «معراج جمعی» شنیدهاید؟ آیا چنین عناوینی در میان لایهای از شورای رهبری مجاهدین صرفنظر از کیفیت اجرای آن مطرح بوده؟ آیا مجاهدین حاضرند چنانچه این عناوین صحت داشته باشد راجع به مفهوم آنها توضیح دهند؟ چنانچه این اخبار صحت داشته باشند واکنش شما چه خواهد بود؟
۴۶-آیا زنان عضو شورای رهبری مجاهدین محرم و ناموس مسعود رجوی به حساب میآمدهاند یا خیر؟ زنان چه نیازی دارند که ناموس کسی محسوب شوند؟ آیا آنها «ضعیفه» هستند؟ آیا این تحقیر زنان نیست؟ آیا یک سازمان مدرن زنان را اینگونه مینامد؟ آیا شما با این نوع ادبیات موافقید؟
۴۷-آیا در نشستهای مسئولان مجاهدین، بالاترین مسئولان این سازمان به صراحت گفتهاند که چنانچه آنان زنانشان را در حال هماغوشی با مسعود رجوی ببینند بایستی لذت ببرند؟ (به عنوان نشان دادن حلشدگی) آیا مجاهدین حاضرند برزبان راندن چنین سخنی را رسماً شنیع و غیراخلاقی بخوانند و محکوم کنند؟
۴۸-آیا مسعود رجوی نشستهای جداگانه برای مردها و زنان مجاهد داشته است؟ آیا در سازمانهای مترقی و پیشرو چنین جداسازی جنسیتی وجود دارد؟ چه مواردی در نشست برای زنان مطرح میشد که امکان طرح آن در نشستهایی که مردان نیز حضور داشتند نبود؟
۴۹-آیا سابقه داشته فرد یا افرادی به ویژه در میان اعضای دفتر سیاسی مجاهدین، دست و یا پای مسعود رجوی را بوسیده باشند؟ آیا سابقه داشته فرد یا افرادی در میان مسئولان مجاهدین، دست و یا پای اعضای سابق دفتر سیاسی مجاهدین را بوسیده باشند؟
۵۰-آیا شما پدیدهی دستبوسی و پابوسی را پدیدهای ترقیخواهانه و انقلابی میشناسید؟ چه کسی چنین اعمالی را در مجاهدین باب کرده است؟ آیا این اعمال در زمرهی اهداف بنیانگذاران مجاهدین بود؟
۵۱-چرا اعترافات اعضای دفتر سیاسی و مرکزیت مجاهدین به دستور مسعود رجوی روی نوار ویدئویی ضبط میشد؟ او از این کار چه هدفی را دنبال میکرد؟ آیا رجوی به دنبال باجخواهیهای بعدی نبود؟ در کدام دسته احزاب و سازمانهای دنیا از جلسات «انتقاد و انتقاد از خود» افراد فیلم تهیه میکنند؟
۵۲-آیا محاکمهی علی زرکش و صدور حکم اعدام وی پس از انقلاب ایدئولوژیک صحت دارد؟ آیا او به عنوان دشمن شمارهی یک انقلاب ایدئولوژیک و مریم رجوی و مسئول شکست استراتژیک مجاهدین معرفی نشد؟
۵۳-اگر بپذیریم علی زرکش باعث شکست استراتژیک مجاهدین تا سال ۶۴ بود در سه دههی گذشته و در دوران حاکمیت مطلق مسعود رجوی چه کسی مسئول شکستهای استراتژیک مجاهدین بوده است؟
۵۴-آیا در همان «دادگاه» گفته نشد «این پدرسوخته بریده را بدهید دست من تا ببرم ترتیبش را بدهم»؟ آیا فیلمی از این محاکمه و «دادگاه» عادلانه و مستقل که مجاهدین نویدش را میدهند هست؟ آیا زرکش تا آخرین روزهای عمرش از سوی مسعود رجوی مورد تحقیر قرار نگرفت؟ آیا این نوعی اعدام روحی و روانی او نبود؟ آیا بزرگداشت او پس از مرگش از سوی مسعود رجوی را صادقانه میدانید؟
۵۵-آیا به صداقت و توانمندی و هشیاری رهبری که ۴ ماه قبل زرکش را «کوه مرد» و «شیرآهن کوه مرد» خوانده و در مراسم ازدواج بامریم عضدانلو به صراحت گفته پیشنهاد ازدواج با مریم از زرکش بود و عقل خودش به آن نرسیده بود و پس از جلوس بر جایگاه رهبری عقیدتی، او را «خائن» و «بزدل» و «ترسو» و «دشمن انقلاب ایدئولوژیک» و «مریم» خواند، باور دارید؟ آیا محاکمهی علی زرکش نشاندهندهی بیمحتوا بودن انقلاب ایدئولوژیک نبود؟ چگونه به ارگانهای رهبری که بر چنین روندی صحه میگذارند و حکم اعدام رفیق روزهای سختشان را صادر میکنند، اعتماد میکنید؟ آیا این قبل از هرچیز سقوط اخلاقی و وجدانی نیست؟
۵۶-آیا شهادت افراد مبنی بر این که در جمعهای بزرگ، آنها را زیر ضرب و مشت و لگد میگرفتند دروغ میدانید؟ آیا سرازیرکردن آب دهان به سر و روی کسانی که «گوهران بیبدیل» خوانده میشدند در نشستهای مجاهدین را تبلیغات رژیم میدانید و عاری از حقیقت؟
۵۷-آیا به کار بردن زشتترین الفاظ چه از سوی زنان مجاهد و چه مردان مجاهد نسبت به یکدیگر در نشستهای درونی مجاهدین را بهتان میدانید؟
۵۸-آیا بایکوت، آزار و اذیت، اقدامات ایذایی، تعقیب و مراقبت آشکار ناراضیان، یا حبس آنها در اتاقهایشان در مناسبات اشرف را دروغ میدانید؟ آیا انتقال مخفیانهی افراد به سلول انفرادی، بازجویی در شب، بیخوابیدادن، ضرب و شتم و … تلاش برای اعترافگرفتن و … را ساخته و پرداختهی وزارت اطلاعات میدانید؟ پنهانکاری در این زمینه به چه منظور صورت میگرفت؟
۵۹-آیا دروغ است که کادرهای بالای مجاهدین به گونهای در سرکوب اعتراضات و معترضین و همچنین بازجویی و شکنجه و آزار و اذیت … دست داشتهاند؟
۶۰-آیا این همه شاهد و روایتهایی یکسان از شکنجه، بازجویی، تحقیر، ضرب و شتم، آزار و اذیت و … را وزارت اطلاعات سازماندهی کرده است؟ آیا نامبردن از افرادی خاص به عنوان شکنجهگر، بازجو و زندانبان، از سوی شاهدان متفاوت در کشورهای اروپایی سناریوی وزارت اطلاعات است؟
۶۱-آیا یک رژیم در حال سقوط بنا به ادعای مجاهدین، میتواند چنین توانمندی داشته باشد؟
۶۲-آیا نشستهایی تحت عنوان «حوض»،«دیگ»، «عملیات جاری»، «غسل هفتگی»، «طعمه» و … در مناسبات مجاهدین برگزار شده است؟آیا نشستی تحت عنوان «اقرار معاصی» با حضور اعضای دفترسیاسی مجاهدین با کیفیتی که در خاطرات انتشار یافته آمده، صحت دارد؟
۶۳-آیا واقعیت ندارد که در نشست «طعمه» که توسط مسعود رجوی هدایت میشد، مهدی افتخاری (فرمانده فتحالله)، کسی که فرماندهی عملیات خروج مسعود رجوی از کشور را به عهده داشت به «خیانت» و «بریدگی» و … متهم شد و تحت شدیدترین برخوردها قرار گرفت؟ آیا در همان نشست افراد آمادگیشان را برای اعدام وی اعلام نکردند؟ آیا از این که پس از مرگ توسط رجوی لقب «مجاهد صدیق» گرفت به خود نمیلرزید؟ آیا نشست «طعمه» مربوط به هادی (هوشنگ) روشنروان یکی از اعضای سابق دفتر سیاسی مجاهدین و مسئولان بخش اطلاعات (اخباری) مجاهدین واقعیت دارد؟ آیا دیگر اعضای سابق دفتر سیاسی مجاهدین تحت برخورد و تحقیر و … قرار نگرفتند؟
۶۴-مسعود رجوی وعده داده است که چنین نشستهایی را در فردای ایران در میادین بزرگ اجرا میکنند چرا فیلم نشست «طعمه» مهدی افتخاری را برای هواداران مجاهدین و اعضای شورای ملی مقاومت پخش نمیکنند که بدانند چه چیز انتظار آنها را میکشد؟
۶۵-آیا مواردی بوده که مسعود رجوی در نشستهای مجاهدین مقاومترین زندانیان سیاسی را متهم به زدن تیرخلاص کرده و از آنها خواسته اتهامات فوق را تأیید کنند؟ آیا از نظر مسعود رجوی کلیهی زندانیان سیاسی زندهمانده چه در ارتش آزادیبخش باشند و چه در داخل ایران و خارج از کشور، «بریده»، «تواب» و «نادم» معرفی نمیشوند؟ آیا زندانیان سیاسی سابق در اشرف و دیگر قرارگاههای مجاهدین مجبور نبودند در گزارشهای خود به مسئولان مجاهدین روی «خیانت»، «بریدگی» و «ضعفهای» خود در زندان تأکید کنند؟
۶۶-آیا مجاهدین کسانی را که از این سازمان جدا شده و همچنان به همکاری با آنها حتی به صورت تمام وقت ادامه میدهند به لحاظ ایدئولوژیک «خائن» و «بریده» میدانند؟
۶۷-آیا رزمندگان ارتش آزادیبخش ملزم بودند که به صورت کتبی و شفاهی اعتراف کنند نفر «یونسی» وزیر اطلاعات دولت خاتمی بودند؟ چرا بایستی چنین کاری را صورت میدادند؟ این کار چه کمکی به سرنگونی رژیم میکند؟ آیا گزارش مربوط به این نشستی که مهدی ابریشمچی در آن خود را نفوذی وزارت اطلاعات معرفی کرده دروغ و ساخته و پرداختهی عوامل رژیم است؟
۶۸-آیا مجاهدین در قرارگاه اشرف و دیگر قرارگاههای مجاهدین در عراق اجازهی تردد آزاد داشتند؟
۶۹-آیا مجاهدین در قرارگاه اشرف و دیگر قرارگاههای مجاهدین اجازهی دورهم نشستن، درد دل، صحبت در مورد خانواده، علائق عاطفی و مسائل خصوصی و بحث و گفتگو پیرامون مسائل مختلف را داشتند؟ آیا به داشتن چنین روابطی «محفل یا شعبه سپاه پاسداران» گفته نمیشد؟
۷۰-آیا افراد اجازهی مکاتبهی عادی و مرتب و تماس تلفنی آزاد با افراد خانوادهی خود در اروپا، آمریکا و ایران را داشتند؟
۷۱-آیا محروم کردن مادران و پدران و فرزندان از شنیدن صدای عزیزانشان شکنجهی روحی آنان نیست؟
۷۲-آیا اعضای یک خانواده در اشرف و دیگر قرارگاههای مجاهدین بصورت مرتب و نوبهای میتوانستند یکدیگر را ملاقات کنند؟ آیا خانوادهی کسانی که در قرارگاه اشرف و دیگر قرارگاههای مجاهدین بودند در دوران صدام حسین میتوانستند از اروپا و آمریکا به دیدار اقوامشان به عراق بروند؟
۷۳-آیا افراد در قرارگاه اشرف و دیگر قرارگاههای مجاهدین، از امکاناتی مانند رادیو، دسترسی آزاد به تلویزیون، کانالهای ماهوارهای، تلویزیون عراق، اینترنت، تلفن دستی و … برخوردار بودند؟ آیا امکاناتی را که افراد در بند «۳۵۰ اوین» از آن برخوردار بودند، دیدهاید؟ آیا میدانید پس از حملهی نیروهای رژیم به «بند ۳۵۰» یکی از زندانیان همان بند با «بی بی سی» تماس مستقیم گرفت؟
۷۴-آیا کتابها و نشریات گروههای سیاسی و همچنین روزنامههای محلی در اختیار افراد قرار میگرفت؟
۷۵-آیا مطالعهی کتاب از هرنوع یا قرآن و نهجالبلاغه در مناسبات مجاهدین آزاد بود؟ آخرین کتابی که خواندهاید چه نام داشت؟ چند کتاب در دوران حضورتان در ارتش آزادیبخش خواندهاید؟ (سوالات بالا مربوط به دههی ۷۰ به بعد است)
۷۶-آیا عدم حضور زنان بیحجاب در سیمای آزادی تلویزیون مجاهدین، و حذف و سانسور صحنههای معاشقه و روبوسی… در فیلمها، عدم نمایش مسابقات ورزشی زنان و … گویای تلویزیون مطلوب مجاهدین در فردای سقوط رژیم نیست؟
۷۷-آیا در قرارگاه اشرف زنان اجازه داشتند در نمایشنامه و یا تئاتر و میان پرده بازی کنند؟ چرا هیچ زنی تاکنون در نمایشنامههای «پیک شادی» که از سیمای آزادی پخش میشود، شرکت نداشته است؟ چرا نقشهای زنان در نمایشنامهها را نیز مردان مجاهد اجرا میکنند؟ آیا زنان در روابط مجاهدین اجازهی رقص دارند؟ اگر نه چرا؟ آیا مردها اجازهی حضور در مسابقات ورزشی زنان در قرارگاه اشرف را داشتند؟ اگر نه چرا؟ آیا در «اشرف» مردان و زنان در کنار هم ورزش و نرمش میکردند؟
۷۸-آیا چنانچه گفته میشود تحت عنوان این که «خواب شما هم متعلق به رهبری است» افراد ملزم به تشریح خواب و پنهانترین زوایای ذهنی خود در حضور جمع بودهاند؟ آیا افراد ملزم به تشریح گناهان و یا حتی افکار جنسی خود تحت عنوان «لحظه جیم» بودهاند؟ آیا در نشستهای درونی مجاهدین، مواردی بوده که مسئولان بالای این سازمان تحت فشار اعتراف کردهباشند در کودکی مورد تجاوز قرار گرفتهاند؟ آیا زیرنظر گرفتن و کنترل نه تنها رفتارهای جنسی بلکه افکار جنسی افراد، دخالت در خصوصیترین زوایای زندگی یک فرد نیست؟ آیا به سلامت روحی و روانی و وجدانی مبتکر این روند باور دارید؟
۷۹-آیا اخبار مربوط به کشتار سگها و دیگر حیوانات در اشرف، که در انظار عمومی جفتگیری میکردند، برای جلوگیری از عدم تحریک خواهران و برادران «انقلاب کرده» واقعیت دارد؟
۸۰-آیا در مناسبات مجاهدین، اعضای مسیحی، سنی، اهلحق و … اجازهی تبلیغ عقاید مذهبی خود را دارند؟ آیا آنها تحت فشار قرار نمیگرفتند که شیعه شوند؟
۸۱-آیا مجاهدین با پذیرش ماندن در ارتش آزادیبخش اجازهی تغییر دین و یا دیدگاه سیاسی و ایدئولوژیک خود را داشتند؟ آیا حقیقت دارد که مسعود رجوی به صراحت در نشست جمعی اعلام کرده بود از این به بعد «لائیکبازی» نداریم؟
۸۲-آیا در روابط مجاهدین «فکر کردن» مذموم نیست؟ آیا «روشنفکر» فحش تلقی نمیشود؟ آیا خواندن کتاب و مطالعه «روشنفکربازی» معرفی نمیشود؟ آیا طرح «سؤال» ممنوع نیست؟
۸۳-آیا جداسازی جنسیتی در مناسبات مجاهدین صورت گرفته است؟ آیا وجود پمپبنزین جداگانه و … در «اشرف» واقعیت دارد؟ آیا جداکردن قرارگاههای زنان و مردان و نه خوابگاه و محل زندگی و استراحت آنان واقعیت دارد؟
۸۴-آیا در هیچیک از عملیاتهای ارتشآزادیبخش کودکان زیر ۱۸ سال شرکت داشتهاند؟ آیا در هیچیک از عملیاتهای ارتش آزادیبخش کودکان زیر ۱۸ سال کشته شدهاند؟ آیا کودکان زیر ۱۸ سال از اروپا و آمریکا به قرارگاههای نظامی مجاهدین در عراق اعزام شدهاند؟ آیا این امر زیرپاگذاشتن کنوانسیونهای مربوط به حقوق کودک نیست؟
۸۵-آیا کودکانی که از والدین خود در اشرف و دیگر پایگاهها تحت عنوان حفظ امنیت و سلامت و دور شدن از شرایط جنگی جدا شده و از عراق به اروپا و آمریکا فرستاده شدند با پدر و مادر خود ارتباط منظم داشتند؟ آیا نامههای این کودکان به دست پدر و مادرشان میرسید، یا بالعکس؟ آیا به این کودکان و پدر و مادر آنها گفته نشده بود که بعد از پایان جنگ و حمله آمریکا دوباره به عراق بازگردانده میشوند، چرا برگردانده نشدند؟ آیا اطلاع دارید چه تعداد از این کودکان در سن نوجوانی و جوانی دچار آسیبهای روحی شده، چه تعداد خودکشی کرده، به چه تعداد تجاوز شده و یا مورد آزار و اذیت جنسی قرارگرفتهاند؟ آیا این اخبار به اطلاع پدر و مادر این کودکان رسانده شده است؟
۸۶- آیا حقیقت دارد که مسعود رجوی طی دستورالعملی اعلام کرده بود از این به بعد مریضبازی نداریم و بیماران تحت عنوان «تمارض» مورد آزار و اذیت قرار میگرفتند؟ آیا پزشکان اشرف رعایت سوگند بقراط و استانداردهای بینالمللی را میکردند؟ آیا گزارشات منتشر شده در مورد بیتوجهی پزشکان به بیماران واقعیت دارد؟ آیا آنها بسیاری از بیماریها را ناشی از نکشیدن شرایط سخت مبارزه، «انقلاب نکردن»، یا تلاش برای فرار از زیر بار کار و مسئولیت نمیدانستند؟ آیا آنها به مسئولان مجاهدین علیه بیماران مراجعهکننده گزارش نمیدادند؟
۸۷-آیا مجاهدین در حد مقدوراتشان و امکاناتی که در اشرف و عراق موجود بود به بیماران، و به ویژه مجروحان و معلولان رسیدگی میکردند؟ آیا امکانات پزشکی موجود در اشرف بطور مساوی در اختیار ناراضیان قرار میگرفت؟
۸۸-آیا افراد تحت عنوان اشتغال و سپس اعزام به اروپا به قرارگاه اشرف اعزام شدهاند؟ آیا شهروندان پاکستانی با فریب و ادعای کار به قرارگاه اشرف برده شده بودند؟
۸۹-آیا افراد معتاد، خلافکار و … از کشورهای پاکستان و ترکیه به اشرف و مناسبات مجاهدین برده شدهاند؟
۹۰-آیا صحت دارد تعدادی از کسانی که به زور در مناسبات نگاه داشته شده بودند در مأموریتهای داخل کشور نفر همراهشان را هدف حمله قرار دادند و یا خود را به نیروهای رژیم معرفی کردند؟
۹۱-اگر موارد فوق صحت داشته باشد آیا به نظر شما این اعمال ادامهی راه حنیفنژاد و بنیانگذاران مجاهدین است؟ آیا با چنین «گوهران بیبدیلی» میتوان رژیم را سرنگون کرد؟
۹۲-آیا طلاق و ازدواج ایدئولوژیک در سازمان مجاهدین حقیقت دارد؟ آیا این درست است که هر زن و مردی که مزدوج بود باید همسر خود را طلاق میداد؟ آیا این درست است که هر زن و مرد مجرد نیز باید از فکر به ازدواج طلاق میگرفت؟ آیا خانواده به عنوان «کانون فساد» خوانده نمیشد؟
۹۳-آیا این درست است که مسعود رجوی علت شکست فروغ جاویدان و رد نشدن از تنگه «چهار زبر» را این اعلام کرد که افراد ارتش آزادیبخش در گرماگرم نبرد به جای آنکه خود را تمام عیار به او سپرده باشند، به زن یا شوهر یا معشوق و خانواده خود فکر میکردهاند؟
۹۴-آیا وظیفهی مسعود رجوی نبود که به جای متهم کردن کسانی که از همهچیزشان مایهگذاشته بودند مانند همهی رهبران و فرماندهان شکستخورده، مسئولیت شکست را به عهده میگرفت و از خود انتقاد میکرد؟ او در این شکست چه مسئولیتی را به عهده گرفت؟
۹۵-چه تعداد از افراد به دلیل مخالفت با ازدواج و طلاقهای ایدئولوژیک سازمان را ترک کردند یا اخراج شدند؟ چرا در مورد ازدواجهای اجباری و چندماههی پس از عملیات فروغ جاویدان که در پارهای موارد به فاجعه تبدیل شد و دلایل انجام آنها و دستاوردهای احتمالیشان روشنگری نمیشود؟
۹۶-آیا این درست است که اگر زن یا مردی در نشستهای مختلف اعتراف میکرد که به همسر خود فکر کرده، به او گفته میشد دیگر نباید به آن «استفراغ خشک شده» فکر کند؟ آیا زن و شوهرها مجبور بودند یکدیگر را «عفریته» و «ملعون» و … بخوانند و در مواردی روی یکدیگر تف کنند؟ آیا به زنان مجاهد القابی چون «مادینه مهرطلب» و به مردان مجاهد «نرینه وحشی» داده میشد؟
۹۷-در آغاز انقلاب ایدئولوژیک در سال 1364گفته میشد، طلاق مریم عضدانلو از مهدی ابریشمچی برای تقویت و تضمین پیوندهای زناشوئی در سازمان است و طلاقهای دیگری در پی نخواهد آمد، پس چرا در سال 1368 طلاقهای ایدئولوژیک و «سه طلاقه کردن» و «طلاق الیالابد» مطرح شد؟
۹۸-بر اساس «انقلاب ایدئولوژیک»، زنان مجاهد میبایستی همهی مردمهای دنیا و از جمله همسرانشان را «طلاق» داده و تنها به یک مرد (مسعود رجوی» فکر کنند، چرا؟ چرا مسعود رجوی لازم است جایگزین همهی مردها در ذهن زنان شود؟ چرا مردهای مجاهد که بایستی همهی زنهای دنیا و از جمله همسرانشان را «طلاق» دهند، اجازه ندارند یک «زن» (مریم رجوی) را جایگزین آنها کنند؟
۹۹- هنگام ازدواج مسعود رجوی و فیروزه بنیصدر دفتر سیاسی مجاهدین اعلام کرد این ازدواج «از سنن متعالی پیامبر اکرم، ائمه اطهار و همه انقلابیونی الهام میگیرد که در گرماگرم حادترین مبارزات اجتماعی و سیاسی، به پیوند زناشویی به مثابه امری ضروری و مقدس و در متن مبارزه انقلابی و ایدئولوژیکی خود نگریستهاند»؛ چه شد که بعداً ازدواج و تشکیل خانواده به عملی ضدانقلابی و «کانون فساد» تبدیل شد.
۱۰۰-آیا به نظر شما منطقی است که کلیهی اعضای دفتر سیاسی، کمیته مرکزی، و تمامی اعضا و هواداران این سازمان دارای انحرافات اخلاقی، جنسی، سیاسی، عقیدتی، شخصیتی و … باشند و تنها مسعود رجوی خالص و پاک و بی عیب و ایراد باشد؟ آیا به «معصومیت» مسعود رجوی باور دارید؟
۱۰۱-آیا انقلاب ایدئولوژیک، طلاق مریم عضدانلو و مهدی ابریشمچی و ازدواج مسعود رجوی و مریم عضدانلو تأثیرات مثبتی در جامعه ایران گذاشته است؟ آیا این طلاق و ازدواج پس از گذشت ۳ دهه از سوی مردم ایران پذیرفته شده است؟ آیا وعدههایی که مجاهدین در مورد انقلاب ایدئولوژیک میدادند محقق شده است؟ چه چیز مانع تحقق آنها بوده است؟
۱۰۲-با توجه به حساسیتهای مردم ایران آیا شما ازدواج مسعود رجوی با فیروزه بنیصدر ۸ ماه پس از شهادت همسرش اشرف ربیعی را تأیید میکنید؟ آیا مردم ایران چنین ازدواجی را پذیرفتند؟ آیا آثار مخرب در اذهان مردم ایران نگذاشت؟
۱۰۳-آیا ازدواج مسعود رجوی با فیروزه بنیصدر را که به بهانهی تحکیم وحدت با ابوالحسن بنیصدر صورت گرفت یک پیوند قبیلهای و عشیرتی نمیدانید؟ آیا این ازدواج با آنچه مجاهدین در مورد حقوق زن و رهایی زن و ارتقای نقش زنان در جنبش و … میگویند انطباق دارد؟
۱۰۴-آیا ازدواج مسعود رجوی با فیروزه بنیصدر و مریم عضدانلو را چنانکه مجاهدین مدعی هستند «فراتر از حماسه» و «اوج کیفی جدیدی برفراز تمامی حماسههای تاریخ مسعود» و «تاریخ مجاهدین» ارزیابی میکنید؟
۱۰۵-آیا واقعیت دارد که مریم رجوی در نشستهای عمومی اشرف در نیمهی دوم دههی ۷۰ به صراحت عنوان کرده تضادهایی که مسعود رجوی در این دوران حل کرده بیشتر از تضادهایی است که امام حسین حل کرد (نقل به مضمون)؟ آیا واقعیت دارد که مسعود رجوی گفته است اگر «حضرت ابوالفضل العباس» در ارتش آزادیبخش بود در حد فرمانده دسته بود؟
۱۰۶-آیا در مناسبات مجاهدین، مسعود رجوی به عنوان «امام زمان» و اعضای ارتش آزادیبخش به عنوان لشکر «امام زمان» معرفی شدهاند؟ چه ایرادی دارد این اعتقادات به صورت عمومی انتشار پیدا کند؟ چرا این امام هراس دارد دعوت خود را علنی کند و ادعاهایش را تبلیغ کند؟
۱۰۷-چه فرقی بین رفتن مسعود رجوی به سرداب «امام زمان» در سامرا و تجدید عهد با او، و رفتن احمدینژاد به مسجد و چاه جمکران و تجدید عهد با امام زمان است؟
۱۰۸-چه فرقی بین سینهزنی، نوحهخوانی، علم و کتل کشی و … مجاهدین و عقبماندهترین بخشهای رژیم است؟ آیا مجاهدین و رژیم به هم نزدیک نمیشوند؟
۱۰۹-آیا تاکنون کسی در مناسبات مجاهدین اجازه داشته که به مسعود رجوی انتقاد کند؟ کی و کجا؟ سرنوشت فرد مزبور چه بوده است؟ آیا در نشستهای مجاهدین اعضای این سازمان به مسئولان خود انتقاد میکردند؟ آیا تاکنون استراتژی و تاکتیکهای مجاهدین مورد نقد و بررسی اعضا قرار گرفته است؟ آیا هیچ یک از اعضای مجاهدین اجازه داشتند در نامه و گزارش خصوصی سیاستهای مجاهدین را مورد انتقاد قرار دهند؟ اگر چنین کاری میکردند چه چیز در انتظارشان بود؟
۱۱۰- آیا در مناسبات مجاهدین انتخابات وجود دارد؟ آیا نهادی هست که رهبری مجاهدین و یا مسئولان این سازمان را انتخاب کند؟ آیا هیچ سازمان مدرن و مترقیای را سراغ دارید که رهبری آن، خودش را با اختیارات مافوق تصور به این سمت انتخاب کرده باشد و به هیچ ارگانی جوابگو نباشد و خدا را مسئول و حسابرس خود معرفی کند؟
۱۱۱-آیا تاکنون کنگرهای در مجاهدین برای بررسی سیاستهای مجاهدین و انتخاب نهادهای سیاسی و تشکیلاتی برگزار شده است؟ آیا مسعود رجوی به صراحت گفته است اگر روزی قرار بر برگزاری کنگره و رأی و رأی کشی در سازمان باشد من نیستم؟
۱۱۲-بنیانگذاران مجاهدین ۵ دههی قبل به صراحت اعلام کردند که به خاطر پیچیدگی مبارزه یک نفر قادر به حل و فصل تضادها و مشکلات نیست و برای ادارهی سازمان «سانترالیسم دموکراتیک» و رهبری جمعی را مقرر داشتند، انقلاب ایدئولوژیک این اصل مهم را از بین برد، آیا شما فکر میکنید مسعود رجوی به تنهایی قادر است همهی مشکلات و تضادهای ایدئولوژیک، سیاسی، نظامی، تشکیلاتی و … را حل کند؟
۱۱۳-آیا حقیقت دارد کسانی که دارای وجههی مثبتی در مناسبات بودند به شدت زیر ضرب برده میشدند؟ آیا حقیقت دارد کسانی که مورد محبت و یا احترام نیروها قرار میگرفتند به اتهام این که افراد را به جای این که به رهبری وصل کنند به خودشان وصل کردهاند به شدت زیر ضرب برده میشدند؟ آیا در مناسبات مجاهدین، افراد حق دارند عشق و علاقهشان را به کس دیگری به جز مسعود و مریم رجوی ابراز دارند؟ آیا افراد حق دارند فرد دیگری را به جز آنها دوست داشته باشند؟
۱۱۴-آیا هیچ شباهتی بین ولایت فقیه و رهبری عقیدتی دیده میشود؟ فرق رهبری عقیدتی با رهبران توتالیتر چیست؟ آیا هیچ شباهتی بین مناسبات موجود در مجاهدین با فرقههای مذهبی دیده میشود؟
۱۱۵-آیا کتاب مجاهدین در نقد رفتارهای رهبران بخش مارکسیست لنینیست مجاهدین «اپورتونیستهای چپنما» را خواندهاید؟ آیا شباهتی بین اعمال مجاهدین و آنها میبینید؟ آیا شباهتی بین مسعود رجوی و تقی شهرام میبینید؟
۱۱۶-آیا همچون گذشته امکان «انحراف» در رهبری مجاهدین هست؟ برای مبارزه با آن چه مکانیسمی موجود است؟ در قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است که «مجلس خبرگان رهبری» میتواند ولایت فقیه را خلع کند، آیا چنین امکانی در مجاهدین هست؟
۱۱۷-اگر مسعود و مریم رجوی نباشند، رهبر مجاهدین به چه طریق انتخاب میشود؟ آیا حوزهی اختیارات رهبر بعدی به اندازهی مسعود رجوی خواهد بود؟ آیا «رهبری عقیدتی» جامهای است که برای تن مسعود رجوی دوخته شده و یا یک «تئوری انقلابی» است؟
۱۱۸-آیا در سه دههی گذشته کسی بوده که از موضعی صادقانه و مسئولانه و بدون وابستگی به رژیم، به مجاهدین انتقاد کرده باشد؟ آیا افراد حق دارند به خاطر اختلاف عقیده، سلیقه و یا عدم موافقت با ایدئولوژی، استراتژی و تاکتیک آزادانه از مجاهدین جدا شوند؟ آیا نمونهای در سه دههی گذشته بوده؟ آیا امکانش هست که افراد به خاطر اختلافات سیاسی از شورای ملی مقاومت جدا شوند و مخالفتهایشان را اعلام کنند و وابسته به رژیم نباشند؟ چرا استعفا از شورای ملی مقاومت «خیانت و شناعت» خوانده میشود؟
۱۱۹-آیا مناسبات مبتنی بر جامعهی بیطبقه توحیدی در اشرف برقرار بود؟ آیا مجاهدین در اشرف از امکانات رفاهی، بهداشتی، غذایی و … یکسان برخوردار بودند؟ آیا مسئولان مجاهدین از همان امکاناتی برخوردار بودند که تحت مسئولانشان برخوردار بودند؟ اگر نه چرا؟
۱۲۰-چرا همهی مجاهدین بایستی طلاق گرفته و مجرد باشند و تنها رهبری این سازمان مزدوج باشد؟ در کدام دسته از کشورها و جوامع رهبر از حقوق ویژه برخوردار است؟
۱۲۱-آیا کسانی که در مناسبات مجاهدین هستند از حقوق مصرح در «اعلامیه جهانی حقوق بشر» و میثاقهای مدنی و سیاسی برخوردارند؟ آیا چنانچه این حقوق زیرپاگذاشته شده باشد بایستی ناقضان آن مورد پیگیری و پیگرد قرار گیرند و یا با بهانهی سوءاستفاده رژیم چشم بر آنها بست و سکوت کرد؟
۱۲۲-چرا مجاهدین از اعمالی که در روابطشان انجام دادهاند دفاع نمیکنند؟ کدام دستهها، گروهها و محفلها، دیدگاههایشان را از عموم مخفی نگاه میدارند و افشای آنها را خیانت میدانند؟ آیا پرسیدن این نوع سؤالات قباحت دارد یا پاسخندادن و روشنگری نکردن در مورد آنها؟
۱۲۳-اگر پاسخ به سؤالات فوق دارای بار منفی است، آیا مجاهدین میتوانند یک جامعهی آزاد، پویا بر مبنای دموکراسی و حقوق بشر در ایران فردا ایجاد کنند؟
۱۲۴-اگر بخشی از موارد فوق واقعیت داشته باشند، آیا رهبری مجاهدین از صلاحیت لازم برای رهبری جنبش برخوردار است؟ آیا مرتکب خیانت شده است؟ با رهبری مجاهدین چگونه بایستی برخورد کرد؟
۱۲۵-آیا کلیهی اعضای مجاهدین با این سؤال مسعود رجوی مواجه نبودند که چرا زندهماندهاند؟ آیا نبایستی آنها برای زندهماندن به خودشان سرکوفت میزدند و دلیل آن را ضعف و سستی و حلناشدگی و خیانت و … اعلام میکردند؟ آیا هرکس با سابقهتر نبود نبایستی از زنده ماندن خود شرمندهتر میبود؟
۱۲۶-آیا مسعود رجوی که همپروندهایهایش در ۳۰ فروردین ۱۳۵۱ اعدام شدهاند، و دلیل تخفیف مجازات او به صورت محرمانه در اسناد ساواک آمده، و از کشتار رهبران فدایی و مجاهد در فروردین ۵۴ در تپههای اوین جان به در برده، میتواند چنین سؤالی را از بقیه بکند و خود پاسخگوی دلیل زندهماندنش نباشد؟ آیا کسی که از کشتارهای خمینی جان به در برده، در حالیکه موسی خیابانی و اشرف ربیعی و بسیاری از رهبران مجاهدین جان دادند، میتواند چنین سؤالی از دیگر زندهماندهها بپرسد؟ آیا کسی که بعد از فروپاشی عراق جان سالم به در برده، در هیچیک از عملیاتهای مسلحانهی قبل و پس از انقلاب شرکت نداشته، در هیچ عملیات ارتش آزادیبخش شرکت نداشته، میتواند چنین سؤالی را از کسانی که عملیاتهای قهرمانانهی بسیاری را انجام دادهاند، بپرسد؟
۱۲۷-مسعود رجوی در طول عمرش در کدام عملیات، به جز «پرواز تاریخساز» که بنیصدر هم همراه او بود و به منطور جانبهدر بردن از مهلکه طرحریزی شده بود شرکت داشته است؟ رهبر و فرمانده کدام سازمان چریکی در دنیا، حماسه و قهرمانیاش در ازدواجها و فرارهایش خلاصه میشود؟ چرا مسعود رجوی ازدواجهایش به پیامبر اسلام و علیابنابیطالب و … شبیه است و از آنها شاهد میآورد اما در جنگها مثل آنها عمل نمیکند؟ چرا برخلاف پیامبر و علی در هیچ جنگی شرکت نکرده و نمیکند؟
۱۲۸-مسعود رجوی که در عمرش در هیچ عملیات نظامی شرکت نداشته، هیچ صحنهی نظامی و درگیریای را از نزدیک ندیده، چگونه میتواند فرماندهی عالی نظامی مجاهدین باشد؟ چه کسی مسئول آموزش نظامی او بوده است؟ آیا چنین فرماندهی ارتشی در دنیا بوده است؟
۱۲۹-آیا مسعود رجوی تا زمانی که موسی خیابانی زنده بود در نامههایش به او تأکید نمیکرد تا آخر سال ۱۳۶۰ میخواهم به ایران بازگردم؟ چه شد که بعد از شهادت موسی خیابانی دیگر خواهان بازگشت به کشور نشد؟ چه چیز و چه کس مانع بازگشت او به ایران شد؟ ضرورت حضور موسی خیابانی در داخل کشور و تهران چه بود؟ چرا پس از کشته شدن وی این ضرورت از بین رفت و مجاهدین کلیه کادرهایشان را از کشور خارج کردند؟
۱۳۰-چرا مسعود رجوی در حالی که علی زرکش در «اورسورواز» بود ادعا میکرد او در ایران است و مجاهدین را هدایت میکند؟ چرا نشریهی مجاهد که در پاریس زیرنظر مسعود رجوی منتشر میشد مصاحبههای علی زرکش با خبرنگاران خارجی را منتشر میکرد و ادعا میکرد در ایران گفتگو انجام گرفته است؟ چرا مسعود رجوی به دروغ عنوان میکرد پیشنهاد ازدواج با مریم عضدانلو را علی زرکش از ایران داده است؛ در حالی که در کنار او در اورسورواز و دور از چشم بقیه به سر میبرد؟ آیا برای تکمیل این فریبکاری نبود که اجازه نداد علی زرکش در مراسم ازدواج شرکت کند؟ آیا رجوی دروغگویی و ریاکاری را در سازمان مجاهدین نهادینه نکرده است؟ آیا این عمل به وصیت بنیانگذاران مجاهدین است که روی «صداقت» تأکید میکردند؟
۱۳۱-آیا شما باور دارید چنانچه دفتر سیاسی مجاهدین مدعی بود مسعود رجوی قصد انجام عملیات انتحاری داشته و مسئولان مجاهدین به او اجازهی این کار را ندادهاند؟ آیا مسعود رجوی برای انجام کارهایش نیاز به اجازهی کسی دارد؟
۱۳۲-کدام ارگان در سازمان مجاهدین مریم عضدانلو را ارتقاء مقام داد و بر بالای دفتر سیاسی نشاند؟ آیا دفتر سیاسی مجاهدین چنین اقدامی کرد؟ آیا در آن دوران مسعود رجوی یکی از اعضای دفتر سیاسی نبود؟ آیا او بر اساس وظایف سازمانی به عنوان مسئول اول مجاهدین شخصاً اجازه داشت خود را رهبر عقیدتی بخواند و زنی را نیز به رهبری عقیدتی مجاهدین انتخاب کند؟
۱۳۳-مریم عضدانلو که بالاترین مسئولیت وی تا آن تاریخ، ریاست دفتر مسعود رجوی و مسئول رتق و فتق امور مربوط به فیروزه بنیصدر بود در چه زمینهای از خود توانمندی نشانداده بود که چند روز پس از طلاق فیروزه بنیصدر، توسط مسعود رجوی به رهبری مجاهدین رسید؟ او چه مسئولیتهایی را در مجاهدین با شایستگی به انجام رسانده بود که به خاطر آن ارتقاء مقام یافت؟ چرا تا زمانی که فیروزه بنیصدر طلاق نگرفته بود کسی متوجهی توانمندی مریم رجوی نشده بود؟
۱۳۴-مریم رجوی در کدام عملیات نظامی و یا عملیاتی که جانش را به خطر اندازد شرکت داشته است؟ آیا به جز ادعاهای کذب مهدی ابریشمچی مبنی بر این که «شکنجه برای مریم چیزی نبود» و یا سیانور حمل نمیکرد تا در صورت دستگیری، مقاومت در زیر شکنجه را به دژخیمان نشان دهد، سابقهای از قهرمانی او در فاز نظامی سراغ دارید؟ چه کسی به او اجازه داده بود سیانور حمل نکند؟ آیا این عمل برخلاف اصول مسلم مجاهدین در فاز نظامی نیست؟ او پیش از سیدن به مقام رهبری عقیدتی مجاهدین چه پروژهی مهمی را در مجاهدین اجرا کرده بود؟
۱۳۵-چرا مریم رجوی که پس از «انقلاب ایدئولوژیک» مجاهدین، «رهبر عقیدتی» خوانده میشد و اطلاعیههای مجاهدین با نام مسعود و مریم، «راهبران عقیدتی مجاهدین» شروع میشد و مدعی بودند مریم فقط به خداوند پاسخ میدهد و مسئولی ندارد، ناگهان پس از فاز دوم «انقلاب ایدئولوژیک» با تنزل مقام مواجه شد و به جای «خدا»، مسعود رجوی مسئولش شد و ملزم به پاسخگویی به وی شد؟ آیا مسعود رجوی جای «خدا» را گرفت؟ چرا از سال ۶۸ به بعد، تنها مسعود رجوی «رهبر عقیدتی» خوانده میشود؟ مگر قرار نبود با حضور مریم در رأس، «رهبری عقیدتی» تکمیل شود؟ آیا مریم رجوی تنها عاملی برای حذف «دفتر سیاسی» و به دستگرفتن اهرمهای قدرت در مجاهدین توسط مسعود رجوی بود؟
۱۳۶- آیا مریم رجوی تاکنون در عمرش یک روز اعتصاب غذا و … کرده است؟ اگر نه چرا؟ چگونه دستور اعتصاب غذا میدهد؟ آیا مریم رجوی سابقهی یک روز بازداشت در زمان شاه و خمینی را دارد؟ چگونه کسی که تا به حال یک سیلی نخورده است میتواند در مورد شکنجه و مقاومت حماسیاش در زیر شکنجه در صورت دستگیری داد سخن دهد و زندانیان سیاسی را به خاطر اعدام نشدنشان زیر سؤال ببرد؟ آیا حماسهی فراتر از طاقت انسانی او به جز طلاق از مهدی ابریشمچی و ازدواج با مسعود رجوی که مقامی بسیار بالاتر از مهدی ابریشمچی داشت بوده است؟ آیا چنین عملی در دنیا بیسابقه است؟
۱۳۷- مسعود رجوی به بهانهی تشکیل شورای ملی مقاومت و آلترناتیو از کشور خارج شد، بقیهی اعضای دفتر سیاسی و کمیتهی مرکزی مجاهدین و اعضا و کادرهای بالای مجاهدین از جمله مهدی ابریشمچی و مریم عضدانلو برای انجام چه کاری در بحبوحهی جنگ، و در حالی که هواداران سادهی مجاهدین به انجام عملیات انتحاری واداشته میشدند میدان مبارزه را ترک کردند و به خارج از کشور گریختند؟ آیا اگر قرار است کسی به اتهام فرار از میدان جنگ محاکمه شود نبایستی اولین متهمان چنین دادگاهی اعضای دفتر سیاسی و کمیتهی مرکزی مجاهدین باشند؟ به چه حقی آنها از امکاناتی که مردم و هواداران مجاهدین در اختیارشان گذاشته بودند برای فرار و نجات جانشان استفاده کردند؟ به چه حقی سادهترین هواداران را که به آنها اعتماد کرده بودند بدون کوچکترین امکانی رها کرده و جان خود را نجات دادند؟ به چه حقی از هواداران سادهی مجاهدین میخواستند در تورهای امنیتی رژیم با بهخطر انداختن جانشان، «هستهی مقاومت» تشکیل دهند و بدون کوچکترین حمایتی به عملیات نظامی و … علیه رژیم دست بزنند؟
۱۳۸-آیا مجاهدین تاکنون هیچیک از عملیاتهای منسوب به القاعده پس از سال ۲۰۰۱ از جمله (لندن، استانبول، بالی، کنیا، و … را محکوم کردهاند؟ اگر نه چرا؟
۱۳۹-آیا مسعود و مریم رجوی چنانچه گفته میشود پس از عملیات ۱۱ سپتامبر در نشست قرارگاه اشرف، بهخاطر این عملیات ابراز شادی و شادمانی کردهبودند؟ آیا عکسهای محمد عطا، رهبر این عملیات را به دیوارهای سالن اجتماعات اشرف زده بودند؟ اگر برگزاری نشست حقیقت دارد، «کمیسیون امنیت و ضدتروریسم» شورای ملی مقاومت چه مفهومی دارد؟ آیا دایره فعالیت آن علیه منتقدان و مخالفان مجاهدین است؟
۱۴۰-آیا شما در نشستهایی که در کشورهای اروپایی برگزار شد و در آن مسئولان مجاهدین از محکوم نکردن عملیات تروریستی ۱۱ سپتامبر تحت این عنوان که «به ما ربطی ندارد» دفاع کردند، حضور داشتید؟ آیا شما عملیات ۱۱ سپتامبر را جنایت میدانید؟ آیا بمبگذاریهای و عملیات انتحاری القاعده را جنایت میدانید؟ آیا رهبری که نمیتواند تبعات ۱۱ سپتامبر را درک و فهم کند از صلاحیت لازم برای هدایت و رهبری جنبش و داشتن اختیارات فوقالعاده و بیحدوحصر برخوردار است؟
۱۴۱-آیا مسعود رجوی وعده هجوم به داخل کشور در صورت هدف قرار گرفتن قرارگاههای مجاهدین در جریان حملهی نیروهای آمریکایی را داده بود؟ آیا وی گفته بود اگر اوضاع از دست صاحبخانه (صدام حسین) خارج شود همگی به سوی مرزهایمان روانه خواهیم شد؟ آیا وی نگفته بود این بار عاشورا گونه میرویم، «یا رومی روم یا زنگی زنگ»؟ آیا مسعود رجوی در نشست عمومی نگفته بود که مریم رجوی درخواست کرده پیشاپیش رزمندگان ارتش آزادیبخش در عملیات «عاشوراگونه» به سمت مرزهای ایران شرکت کند؟ دلیل نرفتن نیروهای مجاهد به داخل خاک ایران چه بود؟
۱۴۲-چرا به جای شرکت در عملیات «عاشوراگونه» و رفتن به طرف ایران، مریم رجوی و نزدیکانش راهی فرنگ شدند و مسعود رجوی دوران «غیبت» را آغاز کرد؟ آیا دلیل «غیبت» او را از مجاهدین سؤال کردهاید؟ آیا پرسیدن این سؤال خط سرخ است؟ چرا؟
۱۴۳-آیا در تحلیلهای مسعود رجوی، «خارجه» مرز سرخ مجاهدین نبود؟ آیا قرار نبود که حتی برای درمان بیماریهای صعبالعلاج هم مجاهدین به «خارجه» اعزام نشوند تا زمینهی «طعمه شدن» از بین رود؟ آیا به دستور مسعود رجوی «دبیرخانه شورای ملی مقاومت» را نیز به عراق منتقل نکردند؟ آیا اکثریت قریب به اتفاق کادرهای مجاهد را به عراق منتقل نکردند؟ آیا مجاهدین نمیگفتند «خارجه» در تحلیل ما ۲ تا ۳ درصد هم جای ندارد؟
۱۴۴-آیا فرار مریم و مسعود رجوی و نزدیکانشان در حالی که نیروهایشان زیر سنگینترین بمبارانهای تاریخ به سر میبردند ترک صحنهی جنگ نیست؟ اگر کس دیگری مرتکب این کار میشد «خیانت» نامیده نمیشد؟ طبق معیارهای نظامی مورد پذیرش مسعود رجوی، نبایستی آنها تحویل محکمهی نظامی شوند؟
۱۴۵-آیا مسعود رجوی پس از پایان جنگ ایران و عراق و برقراری آتش بس بین دو کشور، در تحلیل «جرقه و جنگ» خوش خیالانه چشمانتظار شروع جنگ دوبارهی ایران و عراق و بازشدن راه ارتش آزادیبخش نبود؟ آیا برای تحقق این امر تلاش نمیکرد؟
۱۴۶-آیا مسعود رجوی سلاح را ناموس مجاهدین خوانده بود؟ آیا مسعود رجوی جا گذاشتن سلاح و مهمات در صحنهی جنگ را مرز سرخ اعلام کرده بود؟ اگر آری چرا بدون شلیک یک گلوله نه تنها سلاحها را به آمریکاییها تحویل دادند بلکه در امحای آنها نیز شرکت کردند؟ آیا در تاریخ «قهرمانان جنگ»، به خاطر تسلیم به دشمن تحویل محکمه نظامی نشدهاند؟
۱۴۷-آیا چنانکه مسعود و مریم رجوی گفتهاند باور دارید که «مجاهد بیسلاح خطرناکتر از مجاهد با سلاح» است؟ آیا از آنها پرسیدهاند چنانچه «مجاهد بیسلاح» خطرناکتر از مجاهد «باسلاح» است، چرا در فروردین ۱۳۶۰ در پی درخواست خمینی «سلاح»هایشان را تحویل ندادند که «خطرناکتر» شوند؟ آیا اگر قرار بود مجاهدین سلاحهایشان را تحویل کسی دهند بهتر نبود در همان ایران تحویل میدادند و در کشور خودشان میماندند؟
۱۴۸-آیا مجاهدین به دادگاه انگلیس گزارش دادهاند که مبارزه مسلحانه را کنار گذاشتهاند؟ آیا مجاهدین به دادگاه انگلیس گفتهاند این تصمیم که سختتر از تصمیم در مورد سی خرداد بود، در شورای رهبری مجاهدین و قبل از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ گرفته شده؟ آیا از مجاهدین خواستهاید ترجمهی کامل این حکم ۱۶۰ صفحهای را در اختیار شما قرار دهند؟ آیا متن کامل حکمی که به خاطرش جشن میگرفتید را خواندهاید؟
۱۴۹-آیا تک تک مجاهدین توافقنامهای را با دولت آمریکا امضا کردهاند که همانا تأکید روی محکوم کردن مبارزه مسلحانه تحت عنوان تروریسم و خشونت و مسلح نشدن دوباره است؟
۱۵۰- مجاهدین که برای ماندن در عراق پافشاری میکنند قصد انجام کار سیاسی در این کشور دارند یا نظامی؟ آیا عراق محلی برای انجام کار سیاسی است؟ آیا مجاهدین امکان مسلح شدن دوباره و کار نظامی در این کشور را دارند؟ آیا چیزی به عنوان «ارتش آزادیبخش» در عراق بطور واقعی وجود دارد؟ در حال حاضر «بازوی پراقتدار خلق» چیست و چگونه عمل میکند؟
۱۵۱-آیا مجاهدین کمک مالی و نفتی از دولت عراق دریافت کردهاند؟ میزان این کمک چقدر بوده است؟ آیا فیلم گفتگوی مسعود رجوی با رئیس دستگاه اطلاعاتی و امنیتی عراق (استخبارات) را دیدهاید که میگوید مجاهدین در حکم یک لشکر ارتش عراق هستند و جیره و آذوقه میخواهد؟
۱۵۲-آیا مجاهدین از دولت اتحاد شوروی تقاضای ۳۰۰ میلیون دلار وام کرده بودند؟
۱۵۳-آیا مجاهدین از کشورهای دیگر به خصوص کشورهای عربی کمک مالی دریافت کردهاند؟
۱۵۴-آیا باور دارید که مجاهدین از طریق کمک مالی مردم ایران از داخل کشور و کمکهای مالی هواداران این سازمان در خارج از کشور، هزینهی هنگفت استخدام سیاستمداران آمریکایی و اروپایی، زبدهترین وکلا و هیئتهای حقوقی، برگزاری سمینارها و گردهماییهای متعدد، حقوق اعضای شورای ملی مقاومت، تبلیغات گسترده، ادارهی سیمای آزادی، مخارج دفاتر این سازمان در کشورهای مختلف و هزینههای جاری آنها، مخارج اعضا در خارج از کشور و لیبرتی و … را تأمین میکنند؟
۱۵۵-چرا بالاترین مسئولان تشکیلاتی مجاهدین در خارج از کشور مانند مهوش سپهری، شهرزاد صدر حاجسیدجوادی، بهشته شادرو که همگی مسئولان اول مجاهدین بودند در جریان دستگیری مریم رجوی «خودسوزی» نکردند؟ آیا آنها عشق به مریم نداشتند؟ چرا عشق و علاقهی مفرط آنها به مریم، خود را در دستگیری وی نشان نداد؟
۱۵۶-چرا «خواهران ارشد شورای رهبری مجاهدین» که در پاریس حضور داشتند در اعتراض به دستگیری مریم رجوی خودسوزی نکردند؟ اگر خودسوزیها خودجوش بود چرا نیروهای تحتامر مبادرت به این کار کردند و نه مسئولان؟ آیا عشق و علاقهی نیروهای تحتامر بیشتر از مسئولان و فرماندهان بود؟
۱۵۷-چرا بالاترین «برادران مسئول» مجاهدین مانند مهدی ابریشمچی، محمد سیدالمحدثین، محمدعلی توحیدی، محمدعلی جابرزاده و … که در پاریس حضور داشتند خودسوزی نکردند؟ چرا غیرت آنها به جوش نیامد؟
۱۵۸-آیا باور دارید که «خودسوزی»های پس از دستگیری مریم رجوی، دستور تشکیلاتی نبوده و به صورت خودجوش انجام گرفته است؟ چرا این خودسوزیها پس از آزادی مسئولان مجاهدین صورت گرفت؟ آیا رهبری که برای چند روز کمتر زندان بودن، دستور خودسوزی میدهد شایستهی اعتماد است؟ آیا فرمان این خودسوزیها به منظور تحتالشعاع قراردادن فرار مریم رجوی از عراق و مخفی نگاه داشتن آن از هواداران مجاهدین در خارج از کشور و اعضای این سازمان در عراق صادر نشد؟
۱۵۹-آیا افرادی در مجاهدین هستند که به خاطر تعلل در «خودسوزی» و یا درست و حسابی «خودسوزی» نکردن مورد آزار و اذیت و تحقیر تشکیلاتی قرار گرفته باشند؟
۱۶۰-آیا رشد و تنزل موقعیت تشکیلاتی افراد در مجاهدین و ارتش آزادیبخش را منطقی میدانید؟ آیا منطقی است فردی به بهانهی انقلاب ایدئولوژیک و گرفتن پیام «انقلاب مریم»، از مسئولیت دستگاه زیراکس به مسئول اولی سازمان مجاهدین برسد و برعکس نفر دوم مجاهدین به ردهی هوادار تنزل پیدا کند؟
۱۶۱-آیا هیچ منطق نظامی و سیاسی میپذیرد که کسی به خاطر به کشتن دادن نیروهای تحتامرش برای اثبات خط رهبری، ارتقاء مقام یافته و «سردار سرداران» خوانده شود و «ما به ازا» و جانشین رهبر عقیدتی و «رئیس جمهور برگزیدهی مقاومت» معرفی گردد؟ چرا با این همه توانمندی پس از مدتی فرد دیگری جایگزین او میشود؟
۱۶۲-آیا هیچ آکادمی نظامی در دنیا میپذیرد که آبدارچی و یا مسئول آشپزخانهی پادگان، یک شبه به فرماندهی لشکر و ستاد برسد؟
۱۶۳-موقعیت مسئولان اول سابق مجاهدین امروز چیست؟ مهوش سپهری که روزی از او به عنوان همردیف مریم رجوی و مسئول انقلاب ایدئولوژیک خواهران شورای رهبری یاد میشد امروز دارای چه موقعیت تشکیلاتیای است؟ دلیل تنزل مقام و رتبهی او چیست؟ چرا او مورد تحقیر قرار گرفته است؟
۱۶۴-چرا از سال ۱۳۷۰ به بعد نام مسئولان مجاهدین مانند دورههای قبلی منتشر نشده است؟ مجاهدین چه محظوریتی برای اعلام اسامی آنها دارند؟
۱۶۵-آیا نامهنگاری مسعود رجوی به خامنهای و رفسنجانی و اعضای مجلس خبرگان رهبری و «حقیر» خواندن خود را تأیید میکنید؟ آیا میپذیرید رهبر شما خود را در مقابل حاکمان و جنایتکاران «حقیر» بنامد؟ آیا میپذیرید او به جانیان «سلام» کند؟ آیا تفسیر مسعود رجوی از «سلام» و «سلام کردن» به یکدیگر در فرهنگ اسلامی را خواندهاید؟ آیا میدانید معنای آن از در صلح و سازش در آمدن است؟ آیا میدانید آمادگی برای کنار گذاشتن جنگ و دعوا و مرافعه است؟ آیا میپذیرید او برای نظام «چارهجویی» کند؟ آیا نامهنگاری مسعود رجوی به خامنهای و رفسنجانی و خبرگان شبیه نامهنگاری احمدینژاد به رؤسای جمهور آمریکا نیست؟ آیا بیجواب ماندن نامهها حاکی از تحقیر نویسندهی نامه نیست؟ آیا اگر شخص دیگری به جای وی نامههای فوق را نوشته بود مورد هتاکی مجاهدین قرار نمیگرفت؟
۱۶۶-آیا مسعود رجوی «بیانیه ملی ایرانیان» را که خود مبتکر آن بود زیر پا نگذاشته است؟ آیا مسعود رجوی از مرز سرخ عبور نکرده است؟
۱۶۷-تمامی برادران و تنها خواهر مریم و مسعود رجوی به عضویت شورای ملی مقاومت درآمدهاند، آیا عضویت بستگان درجه یک رهبری مجاهدین در شورای ملی مقاومت، نویدبخش بهرهبردن یکسان افراد از فرصتهای شغلی در ایران آینده است؟
۱۶۸-آیا شورای ملی مقاومت یک نهاد مستقل است؟ آیا این نهاد «مستقل» منطقی است در مورد مشکلات درون مجاهدین اظهارنظر کند و یا علیه ناراضیان این سازمان اطلاعیه دهد؟ چرا هیچیک از اعضای شورای ملی مقاومت جرأت نمیکنند متفاوت از مجاهدین موضعگیری کنند؟ آیا در هیچ نهاد مستقلی امکان دارد بیش از ۵۰۰ نفر با یک متن بیش از پنجاه صفحهای در کمترین فاصلهی زمانی موافقت کنند؟ آیا در هیچ پارلمان مستقلی طرحها، لوایح، پیشنهادات، ماده واحده و … بدون رأی مخالف و ممتنع تصویب میشود؟ آیا شما با همسر و یا نزدیکترین شریک زندگیتان چنین تفاهمی دارید؟
۱۶۹-آیا صحت دارد که حجت زمانی بعد از دستگیری، از ایران گریخته و به ترکیه آمد و تقاضای کمک او از سوی مجاهدین رد شد؟ آیا صحت دارد که حجت زمانی در میدان تقسیم استانبول توسط سرویس امنیتی ترکیه دستگیر و تحویل رژیم جمهوری اسلامی شد و مجاهدین حتی اعتراض هم نکردند؟
۱۷۰-آیا صحت دارد که در جریان ربایش یکی از اعضای مجاهدین در ترکیه در پاییز ۱۳۶۷، شبکهی داخل کشور مجاهدین لو رفت و مجاهدین با آن که فرصت داشتند به دستور رهبری این سازمان، اطلاعی به افراد لو رفته در ایران ندادند و آنها پس از دستگیری اعدام شدند؟
۱۷۱-آیا از مجاهدین پرسیدهاید چرا هیچ صحبتی از علیاصغر غضنفرنژاد جلودار (سیاوش) که لاجوردی را به قتلرساند نمیکنند؟
۱۷۲-چرا مسعود و مریم رجوی در پیامشان غلامرضا خسروی را «مجاهد صدیق» معرفی نمیکنند؟
۱۷۳-آیا حقیقت دارد که خانم مرضیه از سال ۲۰۰۶ به بعد در جلسات شورای ملی مقاومت شرکت نمیکرد؟
۱۷۴-آیا حقیقت دارد که محمدعلی شیخی به اشارهی مجاهدین در جلسهای مرکب از ۲۰ نفر از اعضای شورای ملی مقاومت بدترین توهینها را به خانم مرضیه کرده بود؟
۱۷۵-چرا مجاهدین اصل جلسه و توهین به خانم مرضیه را تکذیب نمیکنند و به حواشی میپردازند؟ آیا حقیقت دارد که مجاهدین خاطرات خانم مرضیه را از منزل ایشان ربوده بودند؟
۱۷۶-چرا مسعود رجوی که از خمینی شناخت داشت و او را «یزید» دوران معرفی میکند در ابتدای انقلاب با او بیعت کرد؟ آیا امام حسین با یزید بیعت کرد؟ آیا امام حسین نیروهایش را همچون مسعود رجوی که برای مبارزه با «امپریالیسم»، «صدام حسین»، «کفر» و … در اختیار خمینی گذاشت، تحت فرماندهی یزید قرار داد؟
۱۷۷-آیا امام حسین یزید را کاندیدای «خلافت» کرد که مسعود رجوی خمینی را کاندیدای «ریاست جمهوری» کرد؟ آیا امام حسین یزید را «پدر» و «امام» و «امیرالمومنین» و «مجاهد» خواند که مسعود رجوی خمینی را پدر و امام و مجاهد کبیر و مجاهد اعظم و … خواند؟
۱۷۸-آیا امام حسین و اهل و عیالش در کربلا و «عاشورا» حاضر بودند؟ آیا امام حسین کسانی را که خواهان جدایی در شب تاسوعا و هنگامهی جنگ بودند «خائن» و «بریده» و «مزدور» و … خواند؟ آیا میتوانید شباهتی بین امام حسین و مسعود رجوی بیابید؟
۱۷۹-میانگین طول عمر مجاهدین چند سال است؟ آیا این طول عمر پایینتر از طول عمر مردم ایران تحت حاکمیت رژیم نیست؟
۱۸۰-میانگین سن نیروهای مجاهد چند سال است؟ آیا مجاهدین با توجه به این که هیچ نیروی جدیدی امکان پیوستن به آنها را ندارد، هر روز فرسودهتر از روز قبل میشوند؟ آیا در مورد کمشدن آمار مجاهدین ساکن «زندان لیبرتی» فکر کردهاید؟ آیا این واقعیت که آنها با مرگ و کشتار روبرو هستند، شما را نگران نمیکند؟
۱۸۱-مسعود رجوی در سال ۶۱ استراتژی مجاهدین برای سرنگونی رژیم را «قیام مسلحانه شهری» معرفی میکرد بعدها این استراتژی تغییر کرد تا رسید به استراتژی «جنگ آزادیبخش نوین» و «ارتش آزادیبخش ملی ایران»، در حال حاضر که چنین ساختاری وجود ندارد با چه چیزی و به چه طریق مجاهدین میخواهند رژیم را سرنگون کند؟
۱۸۲-آیا فکر میکنید افراد غالباً مسن، بیمار و معلول که به ادعای مجاهدین در «زندان لیبرتی» گرفتارند قادر به مسلحشدن دوباره و بیرون آمدن از «زندان» و پشتسرگذاشتن موانع مختلف و حرکت به سوی مرزهای ایران و شکست بسیج و سپاه و ارتش و نیروی انتظامی و … هستند؟
۱۸۳-آیا تشکیل یگانهای ارتش آزادیبخش در داخل کشور را واقعی میدانید؟ چرا این یگانها در ۳۲ سال گذشته در داخل کشور تشکیل نشدند؟ چرا پس از انتقال مجاهدین به «لیبرتی» فرمان تشکیل آنها داده شد؟ چرا یک سال و نیم پس از تشکیل این «یگان»ها هیچ عملیات و یا اقدامی از سوی آنها صورت نگرفته است؟ آیا کسی در داخل کشور از وجود آنها با خبر است؟ این «یگان»ها قرار است چه مسئولیتی را در داخل کشور به عهده بگیرند؟
۱۸۴-آیا به نظر شما مسعود رجوی در عراق است؟ آیا به نظر شما هنگام حملهی نیروهای رژیم به «اشرف»، مسعود رجوی در مخفیگاه زیرزمینی اشرف به سر میبرد و قادر به فرار از مهلکه شد؟ آیا امکان فرار از قرارگاه اشرف که در محاصرهی نیروهای عراقی و مزدور رژیم است امکان دارد؟ آیا امکان فرار از عراق در حالیکه توسط نیروهای دشمن مجاهدین و سپاه قدس و … اداره میشود وجود دارد؟ چرا مسعود رجوی میکوشد چنین فضایی را به هواداران و اعضای سازمان مجاهدین القا کند که در اشرف حضور داشته است؟
۱۸۵-آیا مسعود رجوی بهتر از هرکس نمیداند فرار او از صحنهی نبرد و تنها گذاشتن نیروهایش عملی «خائنانه» و قبیح بوده است؟ آیا او قصد فریب نیروهایش را ندارد؟ آیا چنانچه او هنگام حملهی نیروهای آمریکایی و انگلیسی عراق را ترک کرده باشد و نیروهایش را در مقابل نیروهای خونریز عراقی و رژیم تنها گذاشته باشد، این اقدام را درست و مسئولانه میدانید؟
۱۸۶-آیا «غیبت» مسعود رجوی را به دلایل امنیتی میدانید؟ آیا فکر میکنید با توجه به تماسهای مکرر او با اشرف و لیبرتی و پاریس و …، سرویسهای امنیتی ناتوان از پیگیری و ردیابی او هستند؟ آیا فکر نمیکنید «غیبت» او نه به خاطر مسائل امنیتی بلکه میخواهد هوادارانش نفهمند در کجاست؟
۱۸۷-«غیبت» مسعود رجوی را تا چه زمان لازم و ضروری میدانید؟ آیا امکان رهبری یک انقلاب در زمان «غیبت» هست؟ با توجه به ضربهای که به اعتماد مردم از طرف خمینی وارد شده فکر میکنید مردم به رهبری که نه چهرهاش و نه مکان زندگیاش مشخص است اعتماد میکنند؟
۱۸۸-امنیت مریم رجوی که به ادعای مجاهدین، این سازمان و شورای ملی مقاومت را رهبری و اداره میکند در ۱۲ سال گذشته در پاریس تأمین بوده است و او به راحتی به کشورهای اروپایی مسافرت میکند و به سخنرانی میپردازد؛ چرا مسعود رجوی پس از «غیبت» ۱۲ ساله در پاریس «ظهور» نمیکند؟ آیا مشکل امنیتی برای «ظهور» او وجود دارد؟ چرا مریم رجوی چنین مشکلی ندارد؟ آیا او خطری برای رژیم محسوب نمیشود؟ چرا بین سالهای ۶۰ تا ۶۵ خطری در پاریس متوجهی مسعود رجوی نبود؟
۱۸۹-وقتی جیمز جفری سفیر سابق آمریکا در عراق، معاونت شورای امنیت ملی، مشاورامنیت ملی و از مشاوران برجسته در امور عراق و معاون اول معاون وزیرخارجه آمریکا در امور خاورنزدیک، در مورد محل زندگی مسعود رجوی میگوید: »تا آنجا که میدانم او در اروپای غربی يا در خاورميانه است، اما در اردوگاه اشرف نيست» آیا درخواست پاسخگویی به این سؤالات، تلاش برای ردیابی محل اختفای مسعود رجوی است؟ چگونه چنین چیزی امکان دارد؟ آیا مسعود رجوی از این حربه برای فرار از پاسخگویی استفاده نمیکند؟
۱۹۰-در حالی که مسعود و مریم رجوی خود در عراق نیستند آیا موافق سردادن شعار «بیا، بیا» از سوی مسعود رجوی خطاب به نیروهای خونریز عراقی هستید؟ آیا مقابلهی مجاهدین با نیروهای عراقی را که هر بار منجر به کشته و زخمیشدن تعداد زیادی از مجاهدین شد درست میدانید؟ (با توجه به این که هربار مجاهدین مجبور به پذیرش شرایط عراقیها شدند) آیا موافق سیاست مسعود رجوی مبنی بر خلق عاشورایی دیگر هستید؟ بر اساس شناختی که از روایت عاشورا داریم، جایگاه حسین، زینب و عباس در عاشورای مجاهدین کجاست؟
۱۹۱-آیا سیاست قراردادن به عمد دختران و پسران جوان در مقابل نیروهای خونریز عراقی به منظور شبیه سازی «ندا» در «اشرف» را تأیید میکنید؟ آیا گرفتن فیلم و عکس و مصاحبه با آنها قبل از حمله را تأیید میکنید؟ چرا هیچیک از اعضای شورای رهبری مجاهدین در حملهی نیروهای عراقی به «اشرف»(بهار ۱۳۹۰) کشته نشدند؟
۱۹۲-آیا موافق پافشاری مسعود رجوی بر ماندن در اشرف بودید؟ آیا باقی گذاشتن ۱۰۰ نفر بیدفاع در اشرف کار درستی بود؟ آیا شعار مسعود رجوی مبنی بر این که «اگر اشرف بایستد دنیا میایستد» محقق شد؟
۱۹۳-اگر امکان ایجاد هزار «اشرف» هست چرا پیش از کشتار باقیماندهی مجاهدین در این قرارگاه و دستور دولت آمریکا به رهبران این سازمان مبنی بر ترک اشرف به فکر ایجاد آن نیفتادند؟ آیا با «اشرف»هایی که در اروپا و آمریکا ساخته میشوند میتوان رژیم را در ایران سرنگون کرد؟
۱۹۴-پیگیری موضوع اموال مجاهدین در اشرف پس از کشته شدن ۵۲ نفر و به گروگان گرفتن ۷ نفر به کجا رسید؟ آیا به هیاهوی مجاهدین مبنی بر پیگیری قضایی کشتار اشرف در اسپانیا! و پیگرد قضایی عاملان این کشتار در این کشور باور دارید؟ نتیجهی این پیگیری قضایی چه بوده است؟ آیا اعتصابهای غذای نمایشی در اروپا و آمریکا مؤثر واقع شدند؟ چرا مریم رجوی و نزدیکان او به صورت نمایشی هم که شده اعتصاب غذا نکردند؟
۱۹۵-آیا چنانچه مجاهدین مدعی بودند باور دارید پس از فروپاشی دولت عراق، انجمنهای زندانیان سیاسی، زنان، کارگران، دانشآموزان، معلمان، ورزشکاران هوادار مجاهدین در شهرهای ایران تأسیس شدند؟ آیا چنانچه مجاهدین مدعی بودند باور دارید که این انجمنها در ایران تظاهرات علیه رژیم راهاندازی کردند؟ چرا آنها هیچ حضوری در «جنبش ۸۸ » حضور نداشتند.
۱۹۶-آیا فکر میکنید ۳۲۰ انجمنی که مجاهدین مدعی هستند در خارج از کشور تشکیل دادهاند، واقعی است؟ آیا شما اعضای ادعایی این انجمنها را نمیشناسید؟ آیا به توانمندی، کارایی آنها باور دارید؟ آیا این «انجمن»ها، جزو «هزار اشرفی» هستند که مسعود رجوی وعدهی تشکیل آنها را داده بود؟ مقامات آمریکایی به صراحت عنوان کردهاند تخلیه «اشرف» به منظور انحلال کامل ساختار نظامی سازمان مجاهدین صورت گرفته است، «هزار اشرف» جدید که وعدهی ساختشان داده شده، چگونه این ساختار را ایجاد میکنند؟
۱۹۷-آیا در پایگاههای مجاهدین در اروپا و آمریکا و … کتابهای قدیمی مجاهدین وجود دارند؟ اگر پاسختان منفی است، دلیل آن را از مجاهدین پرسیدهاید؟ چرا مجاهدین آرشیو نشریات و اطلاعیههای این سازمان پس از پیروزی انقلاب تا مقطع «انقلاب ایدئولوژیک» و پس از آن را در دسترس عموم قرار نمیدهند؟
۱۹۸-چرا در سایت شورای ملی مقاومت، آرشیو اطلاعیههای این شورا و اسناد انتشار یافتهی آن موجود نیست؟ آیا چنین اسنادی پس از انتشار عمومی، محرمانه شدهاند؟ همهی ما میدانیم که دستگاه اطلاعاتی و امنیتی رژیم همهی این اسناد را در اختیار دارد چرا مردم و هواداران مجاهدین از آنها محروم باشند؟
۱۹۹-آیا پس از پیروزی انقلاب، مسعود رجوی، خمینی را با عجیبوغریبترین و چاپلوسانهترین القاب مخاطب قرار داده بود؟
۲۰۰-چرا هیچکتابی در مورد دستاوردهای ایدئولوژیک مجاهدین و به ویژه «انقلاب ایدئولوژیک» وجود ندارد؟ آیا «ایدئولوژی برتر» را نبایستی تبلیغ کرد؟ مجاهدین چه هراسی دارند که مانع انتشار عقایدشان میشوند؟ چرا مسعود رجوی وعدهی کار روی ایدئولوژی و انتشار آن را به پس از سرنگونی رژیم میدهد؟ کدام «ایدئولوژی رهاییبخشی» در دنیا را میشناسید که کتابی برای شناساندن اصول خود نداشته باشد؟
۲۰۱ -با توجه به تغییر و تحولات پس از «انقلاب ایدئولوژیک» و ممنوعیت «تفکر»، تحلیل سیاسی کردن، قرائت و تفسیر قرآن، کار و تفکر روی ایدئولوژی و ملغی شدن سانترالیسم دموکراتیک، و … در روابط مجاهدین، کتابهای «رهنمودهای شیوهی تحلیل سیاسی»، «چگونه قرآن بخوانیم» «روش (فن) صحیح تفکر چگونه است»، رهنمودهایی درباره تعلیمات و کار تعلیماتی مجاهدین»، «پراگماتیسم»، «بررسی امکان انحراف مرکزیت دموکراتیک، …»، «چگونه قرآن بیاموزیم- دینامیزم قرآن»، «رهنمودهایی دربارهی کار ایدئولوژی» منسوخ شدهاند، چه کتابها و یا آموزشهایی جایگزین آنها شده است؟
۲۰۲-چرا تاریخچهی مجاهدین توسط این سازمان انتشار پیدا نمیکند؟ آیا سکوت مجاهدین در این زمینه را میپذیرید؟ برای بیان «تاریخ پنهان» مجاهدین چه بایستی کرد؟
۲۰۳- مجاهدین، کدام گروهها و جریانهای سیاسی ایرانی را در «جبههی خلق» میشناسند؟ از نظر مجاهدین کدام یک از شخصیتهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، هنری ایرانی در «جبههی خلق» قرار دارند؟ چرا هیچگاه سیمای آزادی از آنها برای گفتگو، مناظره، بحث، بیان نقطه نظراتشان دعوت به عمل نیاورده است؟ «سیمای آزادی»، کدام یک از تحرکات اپوزیسیون ایرانی به غیر از مجاهدین را پوشش داده است؟ چرا از هیچیک از احزاب، گروهها و شخصیتهای ایرانی برای شرکت در مراسم سالانهی مجاهدین دعوت به عمل نیامده است؟ آیا نقش آنها در تحولات ایران کمتر از افغانها، سوریها، اردنیها، لبنانیها، عراقیها و دیگر شهروندان عرب است؟ آیا تأثیرگذاری آنها در تحولات ایران کمتر از شهروندان اروپای شرقی و آسیای میانه است؟ آیا آفریقاییها بیشتر از آنها برای مردم ایران دل میسوزانند؟
۲۰۴-چرا مجاهدین به جای تشکیل جبههای از نیروهای سیاسی ایرانی با صرف هزینههای سرسامآور دهها میلیوندلاری سالانه، به دنبال تشکیل «جبههای» از سیاستمداران بازنشستهی خارجی هستند؟ آیا این امر به سرنگونی رژیم کمک میکند؟
۲۰۵- چرا مجاهدین به اعضای شورای ملی مقاومت اجازه نمیدهند در مراسم سالانهی این سازمان در پاریس و سمینارهای برگزار شده از سوی این سازمان که در آنها سیاستمداران اروپایی و آمریکایی حضور دارند سخنرانی کنند؟ آیا این تحقیر بیش از پیش اعضای شورای ملی مقاومت نیست؟
۲۰۶- آیا برگزاری سمینارهای مختلف که هم سخنرانان و هم بخشی از شرکتکنندگان در آن استخدامی هستند، شما را به یاد برگزاری سمینارهای رژیم نمیاندازد؟ آیا حضور گستردهی پناهنجویان افغانی، آفریقایی، عرب، اروپای شرقی و آسیای میانه در برنامههای سالیانهی مجاهدین شما را به یاد حضور میهمانان خارجی مراسم ۲۲ بهمن و سالروز «ارتحال امام» و … نمیاندازد؟ آیا این مشابهت شما را به فکر نمیاندازد؟ آیا حضور شهروندان خارجی در مراسم مجاهدین، کمکی به سرنگونی رژیم میکند؟ آیا چنانچه مجاهدین تبلیغ میکنند، شهروندان کشورهای آفریقایی، افغانی، اروپای شرقی و … برای اعلام حمایت از آرمانها و اهداف مجاهدین به مراسم مجاهدین میآیند یا برای سفر و هتل و خورد و خوراک مجانی؟
۲۰۷- مجاهدین که به ادعای خودشان در ۶۹ کشور دنیا محبوبیت دارند و سینهچاکانشان از اقصی نقاط جهان با تحمل سختیهای فراوان برای شنیدن سخنان مریم رجوی خود را به پاریس میرسانند و در مراسم سالانهی آنها شرکت میکنند چرا در میان ایرانیان خارج از کشور و اپوزیسیون ایران دارای چنین محبوبیتی نیستند؟ چرا شهروندان کشورهای آفریقایی، عرب، اروپای شرقی، آسیای میانه، افغانستان و … قدر آنها را میدانند و ایرانیان که از نزدیک شاهد جانفشانی آنها هستند نه؟ چرا در چنین حالتی بسیاری از افراد به عنوان ناراضی از آنها جدا میشوند؟
۲۰۸-به ادعای مجاهدین در مراسم امسال آنها ۶۰۰ میهمان برجستهی خارجی از ۶۹ کشور دنیا شرکت داشتند، در حالی که سال گذشته مدعی بودند ۶۰۰ میهمان برجستهی خارجی از ۴۷ کشور در پنجقاره به مراسم آنها آمده بودند، چرا با وجود اضافه شدن میهمانان ۲۲ کشور و افزایش «محبوبیت» مجاهدین در پنج قاره، به سطح اقبال عمومی از آنان در میان ایرانیان افزوده نمیشود؟ چرا از نمایندگان اقشار مختلف مردم ایران به ویژه «کارگران و دهقانان» به عنوان بالندهترین نیروها و تشکیلدهندگان «حزب یکتاپرستان» و «حزبالله» مورد تأیید مجاهدین، در این مراسم خبری نبود؟ آیا با این میهمانان خارجی از پنج قاره میتوان رژیم را سرنگون کرد؟
۲۰۹-آیا مجاهدین شکستهای استراتژیکی و تاکتیکیشان را با زرق و برق تبلیغات و صرف هزینههای هنگفت نمیپوشانند؟ آیا شما هم متوجه شدهاید نفوذ مجاهدین در جامعهی ایرانی هر سال کمتر از قبل میشود؟ آیا مجاهدین حاضرند هزینه برگزاری این جلسات و هزینه پرداخت پول رفت و آمد و خورد و خوراک و هتل مهمانان و سخنرانان را تک به تک اعلام کنند؟
۲۱۰-چرا در جنبش «۱۸ تیر» و «جنبش ۸۸» هیچ شعاری در حمایت از مجاهدین سر داده نشد؟ بر اساس ادعای مجاهدین در سیاهترین روزهای دههی ۶۰، دهها هزار تماشاگر فوتبال پس از پایان مسابقه در خیابانهای تهران شعار «درود بر رجوی» میدادند، پس از کشتار ۶۷ ، دهها هزار نفر در خیابانهای تهران در اعتراض به این کشتارها همراه با مادران و خانوادههای شهدا و زندانیان سیاسی شعار «درود بر رجوی» میدادند! چرا این مردم در جنبشهای سیاسی «۱۸ تیر» و «۸۸» یک شعار به نفع مجاهدین و رجوی ندادند؟ آیا «محبوبیت» او فروکش کرده و یا ادعاهای قبلی دروغ بود؟
۲۱۱-آیا سیاست ضدامپریالیستی مجاهدین پس از پیروزی انقلاب و حمایت تمام عیار از اشغال سفارت آمریکا و مخالفت با آزادی گروگانهای آمریکایی را تأیید میکنید؟ آیا این سیاست نابخردانه باعث به گروگان رفتن مردم ایران و یکی مواردی که باعث زمینهی سازی جنگ ایران و عراق، انقلاب فرهنگی، بسته شدن فضای سیاسی کشور و خلق «شیطان بزرگ» که رژیم با توسل به آن به بسیج نیروهایش در داخل و خارج از کشور پرداخت نشد؟
۲۱۲-آیا از مجاهدین پرسیدهاید چرا در دورانی که سیاست ضدامپریالیستی را تبلیغ میکردند، مسئولیت ترور ژنرالهای آمریکایی را به عهده میگرفتند و سرودهای «سرکوچه کمینه مجاهد پرکینه» و «نبرد با آمریکا» را تولید میکردند و پس از آن که تلاش کردند به آمریکا نزدیک شوند مسئولیت این ترورها را به عهدهی بخش مارکسیست لنینیست سازمان یعنی «اپورتونیستهای چپنما» انداختند؟ کدام یک از دو سیاست مجاهدین درست و اصولی است؟ آیا انتقادی در این زمینه صورت گرفته است؟
۲۱۳-آیا مجاهدین که بیشترین حمایتها را از تسخیر سفارت آمریکا و گروگانگیری دیپلماتهای این کشور به عمل آوردند و تا آخرین لحظه با آزادی گروگانهای آمریکایی مخالف بودند و عدم محاکمهی آنها در ایران را اعطای «کاپیتولاسیون» مینامیدند، از خود انتقاد کردهاند؟ سیاست قدیمی این سازمان درست بود یا سیاست جدید این سازمان که همراهی و همگامی و همکاری با راستترین و جنگطلبترین محافل آمریکایی است؟
۲۱۴-آیا همچنان به شعار «تضاد آشتیناپذیر بین خلق و امپریالیسم» که اصلیترین شعار مجاهدین بود باور دارید؟ اگر آری جایگاه این شعار در سیاستهای مجاهدین کجاست؟ آیا با توجه به رویکرد متفاوت مجاهدین به «امپریالیسم» ضرورت ندارد این سازمان از خود انتقاد کند؟
۲۱۵-اگر حنیفنژاد زنده بود همنشینی با رؤسای سازمان سیا و دستگاههای امنیتی آمریکا و فرانسه را تأیید میکرد؟ آیا از این که آنها سخنرانان مراسم مجاهدین و میهمانان ویژهی «رئیس جمهور برگزیدهی مقاومت» هستند به خود میبالید؟ آیا از این که سازمانی که بنیاد نهاد به چنین «تکاملی» رسیده احساس غرور میکرد؟
۲۱۶-آیا سیاست مسعود رجوی مبنی بر حمایت از تشکیل دادگاه انقلاب و اعدامهای فراقضایی و وحشیانهی پس از پیروزی انقلاب را تأیید میکنید؟ آیا تبریک گفتن به خمینی بابت اعدامها را تأیید میکنید؟ آیا دخالت مجاهدین در تشکیل بخشی از این دادگاهها و پروندههای مطروحه در آنها را تأیید میکنید؟ آیا چنین اقدامی مشارکت در راهاندازی یک سیستم قضایی قرون وسطایی نیست؟ آیا انتقادی در این زمینه صورت گرفته است؟
۲۱۷-مجاهدین که خود را مخالف حکم اعدام معرفی میکنند، آیا بابت تبریک گفتن به خمینی در ارتباط با اعدامهای اول انقلاب از خود انتقاد کردهاند؟ آیا این سازمان در اطلاعیهی رسمی از «فرمان قاطع» خمینی برای «مجازات فوری» سران رژیم شاه حمایت نکرد؟ آیا فرمان خمینی را «پرتو دیگری از چهره راستین مکتب توحید و ایدئولوژی» اسلام نخواند؟ تکلیف «چهره راستین مکتب توحید» و مخالفت با «حکم اعدام» که احتمالاً شامل همهی افراد میشود چیست؟
۲۱۸-مجاهدین که خود را متعهد به «استقرار نظام توحیدی» میدانند، سازمانشان را «حزبالله» میخوانند و به تئوری «ولایت فقیه» باور دارند چگونه میتوانند نظامی «سکولار» در کشور پایهگذاری کنند؟
۲۱۹-آیا همچنان ۱۵ خرداد ۴۲ را جنبش مترقی و انقلابی مینامید؟ آیا مسعود رجوی برای چنین خبط تاریخیای عذرخواهی کرده است؟
۲۲۰-آیا شما با «جمهوری دموکراتیک اسلامی» که مسعود رجوی وعدهاش را میدهد موافقید؟ آیا قرارگاه «اشرف» نمیتواند الگویی از «جمهوری» مورد ادعای مجاهدین باشد؟ آیا روابط و قوانین موجود در «اشرف» مورد تأیید شماست؟ شما خواهان زندگی در چنین جامعهای هستید؟ آیا مردم ایران خواهان نوع دیگری از «اسلام» در حکومت هستند؟ آیا آمادگی پذیرش چنین سیستمی را دارند؟ آیا حاضر هستند به خاطر جایگزینی نوع جدیدی از «اسلام» جانفشانی کنند؟
۲۲۱- آیا شما باور میکنید چنانچه رژیم سقوط کرد مسعود رجوی براساس وعدهای که در سال ۱۳۸۸ داد در «قدرت» شرکت نمیکند؟ آیا وعدهی او شما را به یاد وعدهی خمینی نمیاندازد که میگفت مانند یک طلبه به قم میرود؟ اگر رجوی راست میگوید چرا همین الان وعدهاش را عملی نمیکند؟
۲۲۲- مجاهدین در آموزش و تشریح مواضع سیاسی و ایدئولوژیکشان «سمپات» را کسی معرفی میکردند که «ایدئولوژی و استراتژی» سازمان را قبول دارد، چرا نزدیکترین هواداران مجاهدین در خارج از کشور، اصول و احکام مسلم اسلامی را رعایت نمیکنند؟ چند درصد از هواداران مجاهدین در خارج از کشور حجاب دارند و یا فرائض دینی را به جا میآورند؟ چرا مجاهدین و «انقلاب ایدئولوژیک«شان نمیتوانند نزدیکترین هواداران این سازمان را به اسلام نزدیک کنند؟
۲۲۳- آیا با آمارهای ارائه شده از سوی مجاهدین در زمینههای گوناگون موافقید؟ آیا با ادعای مجاهدین مبنی بر این که مریم رجوی از حمایت ۷۰ درصد مردم ایران برخوردار است موافقید؟ آیا مریم رجوی در میان خانوادهی شما در ایران از چنین حمایتی برخوردار است؟
۲۲۴-آیا تا پیش از سقوط رژیم بعث عراق فکر میکردید اعضای ارتش آزادیبخش تنها ۴ هزار نفر باشند؟
۲۲۵-در حالی که مراسم افتتاحیه جام جهانی فوتبال و دیدار برزیل و کرواسی در بزرگترین جشنوارهی ورزشی دنیا کمتر از ۶۴ هزار نفر و دیدار فینال جام جهانی فوتبال کمتر از ۷۵ هزار تماشاگر داشت و در مراسم بزرگداشت نلسون ماندلا علیرغم حضور سران ۹۰ کشور دنیا و محبوبیت بینظیر ماندلا در سطح ملی و بینالمللی، کمتر از ۷۵ هزار نفر شرکت داشتند آیا میپذیرید که در یک سالن سربسته در پاریس، بیش از ۱۰۰ هزار نفر ایرانی به دعوت مریم رجوی شرکت کنند؟
۲۲۶-مجاهدین مدعی هستند از حمایت ۵ میلیون و ۲۰۰ هزار عراقی در این کشور برخوردارند! در انتخابات مارس ۲۰۱۰ عراق که ائتلاف ایاد علاوی متشکل از سنیها و بخشی از شیعیان، بیشترین کرسیها را به خود اختصاص داد ۲٬۸۴۹٬۶۱۲ رأی آورد و ائتلاف نوریالمالکی نخستوزیر عراق متشکل از بخش بزرگی از شیعیان که کابینه را تشکیل داد ۲٬۷۹۲٬۰۸۳ رأی آورد. این دو ائتلاف روی هم ۵ میلیون و ۶۴۱ هزار و ۶۹۵ رأی آوردند، چگونه مجاهدین در این کشور به تنهایی از چنین حمایتی برخوردارند؟ آیا عقلانیتی در ادعاهای مجاهدین هست؟ چرا مجاهدین در عراق دولت تشکیل نمیدهند؟ چرا مجاهدین از هوادارانشان نخواستند که به «ائتلاف» ایاد علاوی رأی دهند؟
۲۲۷- مجاهدین که در عراق با ۲۴ میلیون جمعیت، میتوانند حمایت ۵ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر عراقی را کسب کنند چرا نمیتوانند حمایت بخش کوچکی از ایرانیان خارج از کشور را به دست آورند؟ آیا میدانید رأی هر دو کاندیدای ریاست جمهوری افغانستان علیرغم ادعای تقلب گسترده در انتخابات، به مراتب کمتر از این آمار است؟ (اشرف غنی احمدزی، ۴۴۸۵۸۸۸ رای و عبدالله عبدالله ۳۴۶۱۶۳۹ رأی)
۲۲۸- مجاهدین مدعی هستند بیش از ۱۲ هزار حقوقدان عراقی از این سازمان و حضور آن در سرزمین عراق حمایت کردهاند؟ آیا شما چنین آماری را میپذیرید؟ چرا مجاهدین نمیتوانند حمایت بخش کوچکی از ۶۰ هزار حقوقدان و مشاور حقوقی ایرانی را کسب کنند؟ چرا نمیتوانند حمایت حقوقدانان ایرانی در خارج از کشور را کسب کنند؟
۲۲۹-مجاهدین مدعی هستند «۳۱ میلیون بیننده در عراق و کشورهای عربی و خاورمیانه» بصورت زنده شاهد سخنرانی مریم رجوی در مراسم ویلپنت بودهاند، آیا شما چنین آماری را باور میکنید؟ آیا اگر چنین جمعیتی هرکدام یک سطل آب بریزند نوریالمالکی و سپاه قدس و لشکر بدر و … را آب نمیبرد؟ چرا این جمعیت به یاری مجاهدین گرفتار در لیبرتی نمیآید؟ این آمار سراسر کذب چه کمکی به مجاهدین میکند؟
۲۳۰-چرا مجاهدین آماری از ایرانیانی که بصورت زنده شاهد سخنرانی مریم رجوی بودند به دست نمیدهند؟ آیا بهتر نیست مریم رجوی با داشتن این همه هوادار عرب، رئیس جمهور برگزیده مقاومت عراق و سوریه و کشورهای عربی خوانده شود؟ آیا بهتر نیست مریم رجوی «آلترناتیو» نوریالمالکی یا بشار اسد شود؟
۲۳۱-آیا موافقید شاهد کشتار مجاهدین در عراق و برگزاری مراسم سوگواری و آکسیون در اروپا و آمریکا باشید؟ برای متوقف کردن این روند چه باید کرد؟
۲۳۲-چرا مجاهدین از شعار «میتوان و باید» برای خروج از لیبرتی و عراق استفاده نمیکنند؟ مجاهدین که در جریان «جنگ خلیج» در سال ۱۹۹۰ قادر به خروج ۹۰۰ کودک در عرض مدت کوتاهی از عراق شدند چرا در ۱۱ سال گذشته قادر به خروج نیروهایشان از عراق نشدهاند؟ چرا مجاهدین گردهمایی سالیانهی خود در پاریس را به تلاشی برای خروج افراد گرفتار آمده در «لیبرتی» تبدیل نمیکنند؟ چرا مجاهدین در مورد لیبرتی اطلاعرسانی نمیکنند؟
۲۳۳-چرا اسامی کسانی که از لیبرتی خارج میشوند انتشار پیدا نمیکنند؟ آیا انتشار اسامی آنها که در اختیار دولت عراق، کمیساریای عالیپناهندگان، صلیبسرخ جهانی و رژیم جمهوری اسلامی است کمک به دستگاه اطلاعاتی رژیم است؟ چگونه؟
۲۳۴-چرا مجاهدین در مورد جانشین کوبلر و اقدامات صورت گرفته از سوی او روشنگری نمیکنند؟ آیا پایان مأموریت کوبلر در عراق و انتخاب جانشین وی باعث گشایشی در کار مجاهدین شد؟ کوبلر زمینهی پذیرش بیش از ۲۱۰ نفر در آلبانی و ۱۰۰نفر در آلمان را به وجود آورد، جانشین وی تاکنون چه اقدام عملیای برای انتقال مجاهدین انجام داده است؟ آیا گناه کوبلر تلاش برای انتقال مجاهدین به خارج از عراق بود؟
۲۳۵-مجاهدین ادعا میکردند برای هر یک از ساکنان «اشرف» و «لیبرتی» سه وکیل مدافع استخدام کردهاند و به این بهانه از تعدادی از خانوادهها و هوادارانشان پولهای هنگفت دریافت کردند، چرا بیلانی از اقدامات صورت گرفته توسط وکلای مزبور ارائه نمیدهند؟
۲۳۶-آیا حقیقت دارد که مجاهدین به کسانی که به آلبانی انتقال پیدا کردهاند ماهیانه علاوه بر حقوق پناهندگی، صدها دلار میپردازند تا سکوت کنند؟ آیا پرداخت این پول دلیل انساندوستانه دارد؟
۲۳۷-آیا حقیقت دارد مجاهدین بعد از انتقال تعدادی از اعضایشان از اشرف و لیبرتی به کانادا و انگلیس، آنها را مدتها دور از بقیه در خانههای مخفی و بدون اطلاع خانوادههایشان نگاهداری میکردند؟ چرا مجاهدین یک مرکز خبری برای اطلاعرسانی در مورد سلامت و یا وضعیت ساکنان «لیبرتی» به خانوادههایشان ایجاد نمیکنند؟ آیا خانوادهها حق دارند از سلامت بستگانشان با اطلاع باشند؟ اطلاعرسانی به خانواده چه ضرری به جنبش میزند؟
۲۳۸-در برنامهی ده مادهای «تنها آلترناتیو دموکراتیک ایران» که مریم رجوی سال گذشته ارائه داد آمده است: «حرف ما اين نيست كه آخوندها بروند تا ما جايگزين آنها شويم، حرف ما اين است كه رأي و انتخاب و نظر مردم ايران حاكميت پيدا كند.» آیا از مریم رجوی پرسیدید در این میان تکلیف شعار «تنها آلترناتیو دموکراتیک ایران» چه میشود؟ آیا تاکنون راجع به این تناقضهای آشکار سؤالی کردهاید؟
۲۳۹-آیا ادعای مریم رجوی در برنامهی دهمادهای مبنی بر این که «ما خواهان ايجاد يك نظام قضايی مدرن، مبتنی بر احترام به اصل برائت، حق دفاع، حق دادخواهی، حق برخورداری از محاكمه علنی و استقلال كامل قضات هستيم» با برگزاری «نشست فوق العاده شورای ملی مقاومت به منظور رسیدگی» به استعفای دو عضو با سابقهی این شورا و صدور حکم «شناعت، شقاوت و خیانت»، و «جمع آوری پانصد امضاء ظرف ۲۴ ساعت از سراسرجهان» بر علیه ایشان همخوانی دارد؟ کسی که نتواند در خانواده و جمع کوچک خود، آزادی بیان و ابراز عقیده و حق انتخاب (استعفاء!) را در پیوند با اعضای آن رعایت کرده و آن را محترم بشمارد، چگونه میتواند چنین ادعایی را در پیوند با یک جامعهی ۸۰ میلیونی بیان کند؟
۲۴۰- وقتی مسعود رجوی به عنوان رهبر عقیدتی مجاهدین به سادگی، شخصیترین و خصوصیترین مسائل جداشدگان و ناراضیان را به زشتترین شیوهی ممکن در رسانهها بیان میکند و خط و نشان میکشد که بیشتر از این هم میتواند پردهدری کند، چگونه میتوان به ادعای مریم رجوی و برنامهی دهمادهایاش اعتماد کرد که میگوید: «ما به كليه آزادیهای فردی احترام میگذاريم»؟آیا این ادعاها شوخی تلخ نیست؟
۲۴۱-در کدام جریان مدرن و دموکرات، در کدام اندیشهی روامدار و اهل تساهل و تسامح ازادبیات خشن و زشت و پر از دشنام و تهمتی که مجاهدین برعلیه منتقدانشان به کار میگیرند استفاده میکنند؟ آیا از دیدن این همه فحش و اصطلاحات زشت در مطالبی که در سایتهای مجاهدین منتشر میشود، به وحشت نمیافتید؟آیا دل بستن به اجرای برنامهی ده مادهای مریم رجوی در ایران آینده خیالبافی ابلهانه نیست؟
۲۴۲-آیا سیاست مجاهدین مبنی بر حمایت از جنگ داخلی در عراق را که یک طرف آن نیروهای تحت رهبری «داعش» هستند قبول دارید؟
۲۴۳-مجاهدین مدعی بودند سد محکمی در برابر بنیادگرایی در عراق هستند، آیا تصاویر جنایات کسانی را که مجاهدین از آنها دفاع میکنند دیدهاید؟ آیا آنها را بنیادگرا نمیدانید؟ آیا از نظر شما اعمال صورت گرفته از سوی آنان به ویژه اعدام صدها عراقی دست بسته «جنایت علیه بشریت» محسوب میشوند؟ آیا دلیل عدم محکومیت این جنایات از سوی مجاهدین را پرسیدهاید؟
۲۴۴-آیا سیاست مسعود رجوی مبنی بر واداشتن مجاهدین به موضعگیری علیه بستگان درجه یکشان و نسبتدادن اتهامات ناروا به آنها را تأیید میکنید؟ آیا مقالات زشت، وقیحانه و هتاکانهی محمد اقبال یکی از سپردگان مسعود رجوی علیه خواهرانش شما را به یاد «مادر» طریقالاسلام نمیاندازد که مورد لعن و نفرین مردم ایران قرار گرفت؟ آیا در فرهنگ ایرانی ، برادر بزرگ نمیکوشد حرمت و کرامت خواهرانش را حفظ کند؟
۲۴۵-آیا با شعار «ننگ ما ننگ ما، فامیل الدنگ ما» که ساختهی مسعود رجوی است، موافق هستید؟ آیا جامعهی ایران پذیرای چنین شعارهایی هست؟
۲۴۶-آیا سازمانی که نتواند حمایت اعضای خانوادهی نیروهای خود را به دست آورد، میتواند حمایت مردم ایران را به دست آورد؟ آیا فریبدادن خانوادهها توسط فرزندان و عزیزانشان که به دستور مسعود رجوی و برای دریافت کمک مالی صورت میگیرد را تأیید میکنید؟
۲۴۷-چه تعداد از اعضای سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت به ایران تردد میکنند؟ چرا مجاهدین در مورد آنها روشنگری نمیکنند؟
۲۴۸- چه تعداد از همسران اعضای فعلی شورای ملی مقاومت و هواداران نزدیک مجاهدین به ایران سفر میکنند؟ چرا مجاهدین در این مورد که به تعبیر آنها عبور از مرز سرخ است سکوت میکنند؟
۲۴۹- پس از دستگیری علی منصوری سرپل قدیمی و مسئول تدارکات و پشتیبانی مالی و لجستیکی سابق تشکیلات مجاهدین در ترکیه در اسرائیل به اتهام جاسوسی برای رژیم، «کمیسیون امنیت و ضد تروریسم» شورای ملی مقاومت اعلام کرد وی از سال ۱۳۸۶ بارها به ایران سفر کرده است؛ چرا این «کمیسیون» در مورد وی که قبل از سفرهای متوالیاش به ایران به «اورسورواز» رفتوآمد میکرد افشاگری نکرد؟ سرنوشت وی چه شد؟ چرا با وجود گذشت نزدیک به یک سال از دستگیری وی در مورد او سکوت شده است؟ پرونده به کجا کشید؟ چرا مجاهدین پیگیر پرونده نیستند؟ آیا کاسهای زیر نیمکاسه بوده؟
۲۵۰-چرا تمامی مجاهدینی که در نشریهی مجاهد ۵۹۷ نامههایشان در دفاع از سازمان مجاهدین و حمله به منتقدان و ناراضیان انتشار پیدا کرد پس از حملهی نیروهای آمریکایی به عراق، مجاهدین را ترک کرده و به ایران و اروپا پناه آوردند و نامههای قبلیشان را تکذیب کردند؟ آیا به دستخطهایی که از قول افراد در مناسبات مجاهدین انتشار مییابد باور دارید؟
۲۵۱-آیا با انتشار عمومی نامههای خصوصی افراد که در اوج اعتماد و یا تحت فشار و اجبار نوشتهاند و در آن به مشکلات و گناهان جنسیشان نیز اشاره کردهاند موافقید؟ آیا اگر چنین نوشتههایی متعلق به شما بود موافق انتشار عمومی آنها بودید؟
۲۵۲-آیا در مقابل وجدان خود باور دارید که آقایان محمدرضا روحانی، کریم قصیم، اسماعیل وفا یغمایی، ایرج شکری، سعید جمالی، حنیف حیدرنژاد، محمد جعفری (همنشین بهار)، ایرج مصداقی و دیگر منتقدان و ناراضیان و خانمها عاطفه و عفت اقبال، مهناز قزلو و … چنانچه مسعود رجوی مدعی است خود را به رژیم فروختهاند؟
۲۵۳-آیا وقتی میخوانید و میشنوید که مجاهدین، اسماعیل وفا یغمایی سرایندهی سرودهای نوستالژیک مجاهدین از جمله «چهار خرداد»، «ایران زمین»، «میلیشیا»، «شهادت»، «جهاد»، «آزادی»، «بخوان ای همسفر»، «فرمان موسی» و … را که بسیاری از جاودانه فروغها با خواندن آنها به جوخههای مرگ رفتند مزدور وزارت اطلاعات و … معرفی میکنند غمگین نمیشوید؟ آیا به نوعی بین شما و گذشتهی مجاهدین فاصله ایجاد نمیشود؟ آیا اگر امثال اسماعیل وفا یغمایی و دیگر منتقدان مجاهدین با وجود همهی رنجها و مرارتهایی که از سوی رژیم متحمل شدهاند، مزدور وزارت اطلاعات شدهباشند نشاندهندهی ضعف و درماندگی اپوزیسیون و قدرت رژیم نیست؟
۲۵۴-آیا روایت آقایان امیر صیاحی، رضا گوران، جمال عظیمی، سعید جمالی و … در مورد آنچه در اشرف تجربه کرده و شاهد آن بودهاند را غیرواقعی و دستساز وزارت اطلاعات میدانید؟
۲۵۵-آیا روایت کمال رفعتصفایی از نشستهای داخلی مربوط به انقلاب ایدئولوژیک را در حالی که با مرگ دست و پنجه نرم میکرد ساخته و پرداختهی وزارت اطلاعات میدانید؟
۲۵۶- مسعود رجوی در سخنرانی عاشورای ۱۳۷۸ میگوید: »اسلام لاجوردی این بود. بچه ها در زندان به او می گفتند چرا دروغ می گویی که ما وابسته به اجنبی و خارجی هستیم؟ جواب می داد که قرآن گفته به سه طایفه باید دروغ گفت: به منافق، به زن و به کافر!». آیا مسعود رجوی در وابسته معرفی کردن همان «بچهها» به «اجنبی و خارجی»، راه لاجوردی را نمیرود؟
۲۵۷- آیا در پیش گرفتن سیاست «سب و لعن» منتقدان مجاهدین به دستور مسعود رجوی، الگوبرداری از سیاست معاویه، در سب و لعن علی در همه جا و «شعار مرگ بر منافق» در نمازهای جمعه و اجتماعات رژیم نیست؟
۲۵۸-آیا هزاران نفری که به «کمپین انتقال ساکنان اشرف و لیبرتی به کشور ثالث» پیوستند مزدوران وزارت اطلاعات هستند؟ اگر پاسختان مثبت است، چنین نتیجه گرفته نمیشود که به جای رژیم، اپوزیسیون در حال فروپاشی است؟
۲۵۹-آیا شما مخالف انتقال ساکنان لیبرتی به کشور ثالث و مکان امن هستید؟ چرا درخواست انتقال مجاهدین به کشور ثالث «مزدوری» برای وزارت اطلاعات است؟ آیا میدانید انجمن «هابیلیان» و دستگاه امنیتی رژیم و سپاه قدس مخالف انتقال مجاهدین از عراق به کشور ثالث هستند؟
۲۶۰- آیا همچنان به مرز بین استثمار شونده و استثمارگر که حنیفنژاد مطرح کرد باور دارید؟ آیا سیاست رهبری مجاهدین برای همراهی و هماهنگی با «استثمارگران» بینالمللی و در عین حال دشمنی با منتقدان مجاهدین و انقلاب ایدئولوژیک را میپذیرید؟ آیا این سیاست خلاف مرزبندی ترسیم شده توسط حنیفنژاد نیست؟ آیا منطقی است که دیدگاه افراد نسبت به مسعود رجوی میزان حق و باطل قرار گیرد؟ مرز بین خلق و ضدخلق چیست؟ مرز بین خائن و خادم چیست؟
۲۶۱-آیا هیچ جنبش مترقیای را سراغ دارید که روشنفکران جامعه با آن نه تنها همراه نباشند بلکه مخالف آن باشند؟ چرا تا قبل از انقلاب ایدئولوژیک بسیاری از روشنفکران جامعه همراه مجاهدین بودند؟ چرا امروز نه تنها از مجاهدین و اهدافشان حمایت نمیکنند بلکه مخالف جدی هم هستند؟ مجاهدین تغییر کردند یا روشنفکران جامعه؟
۲۶۲- آیا تاکنون پاسخ سؤالاتی را که بطور خصوصی از مجاهدین پرسیدهاید گرفتهاید؟ آیا به خاطر طرح سؤالات خصوصی مورد اتهام قرار گرفتهاید؟ آیا نوع برخورد مجاهدین با «گزارش ۹۲» را که حاوی سؤالات پیرامون مجاهدین است منطقی میدانید؟
۲۶۳- آیا با توسل به این توجیه و بهانه که این سؤالات قبلاً به طرق گوناگون مطرح شده و حاوی نکات جدیدی نیستند میتوان از پاسخگویی سرباز زد و به ناسزاگویی به پرسشکنندگان پرداخت؟ آیا وظیفهی یک جبنش انقلابی و مترقی که در ادعاهای خود حقانیتی میبیندبه جای فحش و ناسزا دادن و توهین و تهمت زدن، پاسخ به این سؤالات نیست؟
۲۶۴-مگر چه پرسشها و حرفهایی بیان شده است که این «تنها آلترناتیو دموکراتیک» را به چنین واکنشهای شتابزده، عصبی و نابخردانه برانگیخته است؟ وقتی مجاهدین نمیتوانند با واکنشی عقلانی و منطقی، پاسخ یک منتقد را بدهند چگونه ادعای حل دموکراتیک مشکلات جامعهی بحران زدهی ایران را دارند؟
۲۶۵- چرا این «تنها آلترناتیو دموکراتیک»! بهجای صرف این همه وقت و انرژی، نخواستند و یا نتوانستند، با پاسخهای سنجیده و منطقی و درخور پذیریش برای همگان، این «غائله» را به سادگی خاموش کرده و با اثبات درست بودن اندیشه، سیاست و رفتارشان، همزمان بر «محبوبیت» خود در «قلوب» مردم بیافزایند و منتقدان را از اشتباه درآورده و حتا مخالفان خود را جذب کرده و موجب ریزش نیروها در صف دشمنان خود شوند؟
۲۶۶-چرا مجاهدین حاضر به بحث و گفتگو با دیگر نیروهای سیاسی ایرانی و منتقدین و مخالفین خود نیستند؟ مگر نه این که در جوامع دموکراتیک مردم از طریق مناظرهی افراد و گروههای سیاسی با برنامهها و اهداف آنها آشنا میشوند؟ آیا از ایدهی بحث و مناظره بین مجاهدین و دیگر نیروهای سیاسی و منتقدینشان حمایت میکنید؟
۲۶۷-چرا مجاهدین بجز موارد گزینشی و رد شده از فیلترهای مختلف، حاضر به مصاحبه با خبرنگاران آزاد و مستقل و حرفهای نیستند؟ چه کسانی از گفتگو با رسانههای آزاد هراس دارند؟
۲۶۸-چه کسانی خواهان در ابهام نگهداشتن مسائل و سدکنندهی گفتمانهای ضروری جنبش آزادیخواهانهاند؟ کدام نیروی آزادیخواهی هست که از شفافسازی و روشنگری گریزان بوده و دوست ندارد اعتماد و انتخاب مردم بر پایهی آگاهی و روشنی بوده و در تعیین نیروی جایگزین، با تکیه بر آگاهی و درک درست از دموکراسی، عمل کنند؟ این نیروها و اشخاص چه چیزهایی را میخواهند از مردم پنهان کنند که از آگاه شدن آنها هراسانند و هر خبرنگار و پرسشگر و منتقد مستقل و نیکخواهی را دشمن خود دانسته و از روبرو شدن با ایشان گریزانند؟ آیا نقد و پرسشگری و آگاهی و شناخت و درک درستتر از اصول و ارکان دموکراسی، موجب «تضعیف نیروی مقاومت» میشود یا ناآگاهی و بیخبر نگاهداشتن مردم و پوشاندن واقعیتها؟
۲۶۹- آیا قبول دارید یکی از ابزار کنترلکنندهی قدرت در هر جمع و گروهی و با هر سطح و کمیتی وادار ساختن رهبران و دستاندرکاران آن به پاسخگویی است؟ آیا کنترل قدرت از همین پرسشها شروع نمیشود؟ آیا پرسشها نمیتوانند به آگاهی جمعی و خرد جمعی کمک کنند؛ آیا آگاهی جمعی و خرد جمعی برای یک جنبش دموکراتیک، ضرورت نیست؟ آیا تضمینکنندهی آیندهی آن نیست؟
۲۷۰-مسعود رجوی که دکتر بهشتی را به مناظرهی تلویزیونی فرا میخواند، چرا خود و نمایندگانش در برابر پیشنهاد ایرج مصداقی برای انجام مناظره و بحث و گفتگو در مورد سه دهه «مبارزه»ی مجاهدین به ناسزاگویی و اتهام زنی، میپردازند؟ اگر آنها در «قدرت» باشند با کسی بحث و گفتگو و مناظره میکنند؟
۲۷۱-اگر پاسخ به مجموعهی این سؤالات دارای بار منفی نسبت به مجاهدین است، چگونه به هوادارای از جریانی که در «قدرت» نیست و مرتکب چنین اعمالی شده ادامه میدهید؟ در مقابل وجدان خود چه پاسخی دارید؟
ایرج مصداقی