سی خردا د ماه ۱۳۶۰سر آغاز خیانت دوباره فرقه رجوی به خلق قهرمان ایران و سران و مسئولین تشکیلات ساز مان مجاهدین توسط مسعود و مریم رجوی می باشد
در سال ۱۳۵۰ که مسئولین سازمان توسط ساواک شاه ضربه خورده و دستگیر شده و سازمان آن زمان متلاشی شد و کادرهای مر کزیت سازمان در آن زمان اعدام شدند و رجوی با خیانت به حنیف نژاد ها و دیگر مسئولین در آن زمان خودش را از مرگ نجات داد و آنها اعدام شدند و رجوی به حبس محکوم شد و در زندانهای شاه بودند تا در انقلاب ضد سلطنتی توسط مردم از زندانها آزاد شدند و رجوی خودش را به همراه موسی خیابانی و دیگر مسئولین در آن زمان از مرگ نجات داد که در همینجا باید بگویم یک عمر دوباره و یک بدهی بزرگ دیگر به خلق ایران برای خودش به جای گذاشت. او درآن زمان با خمینی رهبر جمهوری اسلامی به همراه موسی خیابانی ملاقات کرد و خواسته های نا بحق و منافقانه خودش را برای بنیان گذار جمهوری اسلامی بیان کرد و چون در آن زمان ایران در بزرگ ترین تلاطم تاریخی خودش قرار داشت و جنگ ضد میهنی هم به راه افتاده بود رجوی خائن از این فرست به دست آمده نهایت سوء استفاده را کرده و با بر پایی میتینگ ها و سخنرانی های بسیار در شهر های مختلف از جمله در تهران خواهان آن شده بود که سکان حکومت را در دست بگیرد و خودش را کاندید ریاست جمهوری کرد و زمانی که دید بعد از بازر گان و بنی صدر در ایران جایی ندارد و به خواسته های شوم خودش نمی تواند دستیابی پیدا کند علی رغم همه بگیر و ببند ها و کشته شدنها و در گیرهای خیابانی و خانه به خانه که در ان زمان معروف شده بود به خانه های تیمی و یا به عبارتی بهتر خانه های فساد و فحشا که گندش در آمد و رسوایی بزرگی برای فرقه به بار آورد رجوی که دید راه پس و پیش ندارد اعلام جنگ مسلحانه را کرد و بعد از آن تظاهرات چند صد هزار نفری فرار را بر قرار ترجیح داد و ایران را به همراه بنی صدر و چند تن از گماشته های آن زمان .خودش تر ک کرد
آری رجوی میدان را در داخل کشور با لباس مبدل زنانه ترک کرد و موسی خیابانی و همسر و بچه خودش را به همراه بسیاری از کادرهای بر جسته و تشکیلاتی در آن تاریخ رها کرد و فرار را بر قرار ترجیح داد و بلا فاصله خودش محل مخفی کادر های ساز مان را به اطلاعات و سپاه لو داد و آن کشتار در زعفرانیه تهران به وقوع پیوست و موسی و اشرف و چندین تن از کادر های تشکیلاتی کشته شدند. رجوی به پاریس رسید و اعلام موجودیت کرد و بعد با دختر بنی صدر ازدواج کرد و بعد هم بنی صدر از شورای ضد ملی رجوی خارج شد و بعد دختر بنی صدر از رجوی جدا شد وداستانهای جنسی که در مناسبات رجوی شکل گرفت و با مریم و غیره که بماند
اما اصل داستان در اینجا بود درست در زمانی که حکومت ایران و ملت ایران چنگ در چنگ با جنگ ضد میهنی بودند و شهر های بزرگ ایران در تصرف نیرو های بعثی بود رجوی در یک اقدام مزدورانه و ضد میهنی خودش را به دولت عراق نزدیک کرد و با نایب نخست وزیر عراق پیمان صلح را امضا کرد و از فرانسه بدلیل اینکه اخراج شده بود و جایی نداشت بلاجبار از فرانسه به عراق تحت حاکمیت صدام حسین ملعون رفت و در آنجا ارتش خصوصی صدام را بر پا کرد وبا کمک حز ب بعث در آن زمان و بعد هم دست در دست نیروهای عراقی وارد جنگ با ملت و دولت ایران شد و شروع به کشتن هموطنان خود با بعثی ها کرد و این خیانت دو باره رجوی بعد از آزادی از زندان تا به امروز ادامه دارد تا بود دولت صدام حسین بعثی و حالا هم کاسه لیسی امریکا و اسرائیل و خفقان گرفتن خودش بدلیل خیانتهای نا بخشودنی و علم کرد ن زنک معلوم و احوالی به نام مریم قجر. براستی که چطور و با چه رویی میخواهید دم از ایر ان و ایرانی بزنید و با چه رویی میتوانید هر ساله این خیانتهای نا بخشودنی را برای خودتان جشن بگیرید و به پایکوبی بپر دازید و از سرفصلهای جدید نام ببرید؟
ای لعنت خدا و خلقی که شما از آن دم میزنید بر شمایان باد که سر سوزنی شرف انسانیت و انقلابی گری را مزه نکر ده اید.
لعنت بر رجوی ملعون و آل رجوی در هر کجا که هستنند
سید امیر موثقی
آلمان کلن
سید امیر موثقی – وبلاگ موثقی