افراد جداشده از مجاهدین، بویژه آنان که تعهدی در قبال تحولات سیاسی-اجتماعی کشور خود حس می کنند، یادگار نسلی پر جنب و جوش، آگاه و مبارز هستند.
کسانیکه از جان و مال و آرزوهایشان گذشتند تا با مبارزه بی وقفه خود، پایه های یک جامعه عاری از ستم را ساخته و برای مردم پیشرفت، رفاه، عدالت و آزادی بیاورند.
بیشک به گواهی تاریخ اینان از شرافت مند ترین ها هستند که در مسیر اهداف والا، لحظه لحظه زندگی خود را فدا نموده و برای رسیدن به قله آزادی و عدالت اجتماعی از چیزی دریغ نکردند.
افراد جداشده یا همان اعضای سابق و منتقد مجاهدین، از پیشتازان بسیار مقبول تاریخ ایران زمین هستند و یک خلق بر آنان دین متقابل دارد.
تقصیرما نبود که رهبری سازمان آنان را به بردگی گرفت،
اهداف را به انحراف کشاند،
با دشمن ساخت و به خلق خود خیانت کرد!
تقصیر ما نبود که رهبری سازمان اعضا و خانواده آنان را به گروگان گرفت،
ذلیل و خوار کرد،
جاسوس و مزدور ساخت،
تفرقه انداخت و در مقابل ایستادگی های قهرمانانه شان، زندان و شکنجه گاه ساخت،
برادران و خواهران خود را شکنجه کرد و کشت،
به ابوغریب و رمادی فرستاد،
به بدبختی و فلاکت کشاند،
و به آنسوی مرز ها فرستاد تا از مشتی بی سروپا دریوزگی کنند!
تقصیر ما نیست
هر آنچه امروز بر سرشان می رود،
با مشتی خائن و مزدور، مخلوط کنان از عناوین کثیف استفاده می کنند!
تقصیر ما نیست
اگر امروز مصرف شان می کنند و طلبکار حرث و نسل شان هستند،
به بازی می دهند شان و هزار مهمل بر سرشان می کوبند!
تقصیر ما نبوده و نیست، اگر …
بی کفایتی خود را به نام ما ننویسید،
انتقام جهل خود را از ما نگیرید!
اما در این میان هستند کسانیکه از همان ابتدا برای معامله و تجارت وارد این گود شدند.
اصل ونسب شان معلوم نیست، شریك دزد و رفیق قافله اند.
همانها که در خود فروشی همه قلل ضد انسانی را فتح کردند و مفتخرند که کرم فاضلاب این و آن هستند.
بله هستند کسانیکه در همین جمع و با سوء استفاده از نام همین جمع، به تجارت کثیفی خود را مشغول ساخته و سال ها است از قبل افراد صادق این جمع هر لاطائلاتی را جعل کرده و به قیمت گزاف می فروشند و مفتخرند که جزو جداشدگان از مجاهدین هستند.
افرادی مانند مسعود خدابنده، سعید شاهسوندی و… کریم حقی، که بدون هیچ تردیدی مایه ننگ جمع منتقدین و جداشدگان از سازمان رجوی هستند.
به روشنی روز، تاریخ جعل می کنند و به راحتی آب خوردن، تاریخ می فروشند. یکی به دنبال فروش فرهنگ سازی است و دیگری از هيچ رذالت و دنائتي فروگذار نمی کند.
اختاپوس هایی که به لطف درد و رنج افراد جداشده، منبر پیدا کرده و سفارشات بیمارگونه دیگران را اجرا می کنند.
بله، تقصیر ما نبوده ونیست اگر چنین افراد خوار و ذلیلی با هزار شارلاتان بازی، پای بر گلویمان فشرده اند و هستی مان را به تاراج می برند!
بنابر این افرادی هستند که با سوء استفاده ازعنوان و درد و رنج افراد جداشده، سال ها است خرمرد رندی کنان حاضرند فضولات بوگرفته آدم های بی بُته ای مثل سعید شاهسوندی را تحت عنوان روایت جدید، با خوشمزگی تمام بلغور نموده و توهمات خود را رنگ و لعاب اسناد تاریخی بزنند.
ابلهی مانند مسعود خدابنده که حاضر است هر کثافتی را به جان بخرد تا خودی بنماید و…
شمه ای از دروغ های این مردک بی بُته که ورود و خروج اش از سازمان رجوی زیر علامت سئوال گنده است را ببینید تا تاسف بخورید بحال دیگرانی که از چرندیات او سند سازی تاریخی می نمایند.
مسعود خدابنده بتازگی پس از گذشت ۴۰ سال مدعی شده است، عامل فرار مسعود کشمیری از ایران و تحویل گیرنده او در کردستان عراق بوده است. او مدعی شده است که اساسا کشمیری عضو سازمان نبوده است.
اما مسعود کشمیری قبل از سال ۱۳۵۷ از اعضای فعال سازمان بوده و پس از آن نیز با سطح بالایی از تشکیلات سازمان ارتباط داشته، از سال ۱۳۶۱ به بعد نیز عضو مخفی مرکزیت سازمان بوده است.
اما ابله بی بُته ای مانند خدابنده، او را یک شبه به نازل ترین سطح رسانده و مدعی می شود که کشمیری اصلا عضو سازمان نبوده. در صورتیکه در آن ایام مسعود خدابنده نه عضو سازمان بلکه هوادار ساده سازمان بوده است آنهم در انجمن هواداران سازمان در شهر کوچکی که زندگی می کرد و حتی نه در کردستان.و جالب تر اینکه ادعا می کند او کشمیری را به کردستان عراق اعزام کرده و مسئول تحویل گیری اش بوده است. در صورتیکه آنموقع مسعود خدابنده در کردستان حضور نداشته است…
ببینید چه دروغ های جالبی سرهم بندی و جعل کرده است. این بابا ظاهرا تعادل روانی نیز ندارد و مدعی شده است هدف رجوی سرنگونی حکومت نبود… حتما حکایت ۳ کامیون طلا را که فراموش نکرده اید:
…مسعود خدابنده عضو اسبق سازمان مجاهدین خلق که از مهرههای نزدیک به مسعود رجوی به شمار میآمد و مدتی نیز مسئولیت حفاظت از او را بر عهده داشت و مسئول مستقیم خروج کشمیری از ایران بود، اطلاعات دقیقی از نحوه فرار کشمیری ارائه می دهد:
۱.قابل تاملترین بخش از صحبتهای خدابنده درباره کشمیری آن است که او «تربیتشدهی» سازمان نبود.
۲.هدف رجوی سرنگونی حکومت نبود.
۳.ابراهیم ذاکری که نام سازمانی او «کاک صالح» بود، در ایران مسئول مستقیم مسعود کشمیری و محمدرضا کلاهی بود.
۴.کشمیری و کلاهی در جریان انقلاب راه به حزب جمهوری یا نخستوزیری باز کرده بودند. اینطور نبود که سازمان اینها را تربیت کرده و سپس به درون تشکیلات حزب یا نخستوزیری فرستاده باشد.
۵.شما مسئول انتقال کشمیری از ایران بودید. از نحوه انتقال او برایمان بگویید؛ مسعود کشمیری و محمدرضا کلاهی هم در همین زمان و البته با فاصله زمانی کمی به مقر ما منتقل شدند.
۶.کشمیری را چه کسانی تا مرز آوردند و به شما تحویل دادند؟
کشمیری را به لحاظ اهمیت تا نزدیکی ربط آوردند و آنجا به ما تحویل دادند.
۷.شما کشمیری را از نزدیک دیدید. او چه ویژگیهایی داشت؟
مسعود خدابنده: نه کلاهی و نه کشمیری سابقه جدی ارتباطی با سازمان نداشتند.
۸.سرنوشت مسعود کشمیری چه شد؟ به نظر شما ممکن است او هنوز زنده باشد؟
مسعود خدابنده: او به قولی چند سال قبل در آلمان دیده شده بود که رانندگی تاکسی میکرده است. ولی این که سازمان، مسعود کشمیری را هم مثل محمدرضا کلاهی کشته باشد یا بخواهد بکشد اصلا بعید نیست.
سازمان از زمان ورود به آلبانی به شدت به دنبال حذف افراد شناختهشده و پاککردن سابقهاش بوده و مسعود کشمیری نیز یکی از این تهدیدات جدی محسوب میشد.
يکشنبه ۲۸ شهريور ۱۴۰۰ – ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۱
جواد فیروزمند