یک هفته از هجوم وحشیانه تروریست های داعش به شهرهای شمال بغداد می گذرد.موصل، تکریت، جلولا، سعدیه، کرکوک، سامرا، و تعدادی از شهرهای دیگر تحت حمله، تسخیر یا درگیری داعش با ارتش عراق، مردم و پیشمرگه های کرد عراق بوده است. دو شهر موصل و تکریت هنوز زیر سلطه نیروهای داعش می باشد.
فیلمی از آوارگی مردم شهرهای اشغالی توسط داعش
تنها در روزهای اول تا سوم درگیریها، بیش از پانصد هزار تن از اهالی شهرهای یاد شده از ترس تروریست ها، خانه و کاشانه خود را رها نموده و روانه کمپ های پناهندگی در منطقه کردستان عراق شدند. براساس اخبار و فیلم های منتشر شده در خبرگزاری های بین المللی، نیروهای داعش در هر شهری که استقرار یافته اند قوانین خود را به مورد اجرا گذاشته و چند هزار تن از اهالی، پلیس محلی و نیروهای ارتش عراق را در خیابان ها محاکمه صحرایی نموده و به وحشیانه ترین شکل اعدام نموده اند. آیا این صحنه ها فراموش شدنی است؟
با انتشار این اخبار، جهان یک صدا علیه داعش به صدا در آمد. همه محکوم کردند، جز باند رجوی!
باند مفلوک و به گل نشسته رجوی در عراق، از همان ابتدا، حرکت تروریست ها را تبلیغ نموده و از تسخیر شهرها توسط نیروی تروریستی داعش حمایت نمود.آنها را “عشایر انقلابی” و “نیروهای مردمی” جازد تا بتواند خر مراد را با شنیع ترین حالت در انتقام از نوری المالکی به حرکت در آورد و افکار عمومی را تا سقوط بغداد مشوش و منحرف کند.
با نگاهی به رسانه ها، تلویزیون و سایت های مجاهدین به وضوح می توان دریافت که عمل مجاهدین در انحراف اخبار عمدی بوده و بر اساس حمایت از نیروهای داعش و بازماندگان صدام حسین صورت گرفته است. رجوی خیز برداشته است تا با هر وسیله ممکن از نوری المالکی انتقام بگیرد. اما آیا توهمات قاب چین شده فرصت حقیقت یابی را از او سلب نموده است؟
آیا رجوی درک نکرده است که با حمایت از داعش برای سقوط دولت نوری المالکی خود و گروه خرد پایش را در مهلکه بزرگتری قرار میدهد؟
آیا نمی فهمد همپیمانی مستقیم یا غیر مستقیم با گروه های ترویستی در عراق و تلاش برای سرنگونی دولت نوری المالکی او را در پیوندی استراتژیک و همردیف با جانی ترین گروه تروریستی جهان قرار می دهد؟
آیا رجوی می تواند در فردای شکست تروریست های داعش، نقطه مختصات خود و لیبرتی نشین ها را مشخص نماید؟
باند رجوی بیش از ده سال است که همپیمانی با بازماندگان بعثی را به اثبات رسانده است. اما ثبت همکاری او با نیروهای داعش و تبلیغ به نفع سلفی ها، تفاوت فاحشی خواهد داشت که او هنوز از آن غافل است!
در این باره حتی نزدیک ترین دوستان و هم پیمانان مجاهدین مواضع رجوی را مورد نکوهش قرار داده و این اقدام را علیه خود او و لیبرتی نشین ها تحلیل نمودند. علی ناظر در این باره نوشته است؛ “آنچه در عراق روی می دهد را شاید بتوان با ضرب المثلی عامیانه بیان کرد “بوی کباب می آید، اما خر داغ می کنند”. باید بر این اشتهای کاذب فائق آمد.“
از این افراد باید پرسید، آیا رجوی تفاوت رایحه “کباب” و “خر داغ کردن” را نمی تواند تشخیص دهد؟
اگر پاسخ منفی باشد، بلای بزرگ و تسریع کننده ای را متوجه بازماندگانش در لیبرتی نموده است. تخم گذاری رجوی در سبد داعش و بازماندگان صدام حسین، گند ایدئولوژیک دیگری است که حتی اورسوراواز نشینان و ریاکاری در باره حقوق بشر و دموکراسی از نوع داعش را در برگرفته و آینده حضور آنان در اروپا را با چالش بود و نبود مواجه خواهد نمود. رجوی با حمایت از داعش، تمامیت باند خود را از عراق تا اورسوراواز در معرض آخرین پله و تلاشی کامل قرار داد. در این باره باید منتظر ماند و دید که عراقی ها چه دسته گلی به بازماندگان تروریست های ایرانی و داعش تقدیم نموده و با آنها چه خواهند کرد؟ تا نوبت به خوش نشینان اورسوراواز برسد!
رجوی با حمایت از تروریست های داعش، خطر بزرگ را تا پشت دیوارهای لیبرتی هدایت نمود. تافرصت باقی است، یقه خانم و آقای رجوی را گرفته و محکم بتکانیم. تا شاید فرجی حاصل شود و بسیاری از افراد فریب خورده و ناآگاه از دامگه حادثه نجات یابند.
شوخی نیست. رجوی سرنوشت ساکنان لیبرتی را با گروه ترویستی داعش و بازماندگان حزب بعث در عراق پیوند زد!
15 ژوئن 2014
محمد علوی