حضرت رجوی، با این درجه رقت انگیز از فهم منطقی و شعور نازل انسان شناسی!/ با چنین ذهن و زبانی که سطح درک و فهم اش از وقایع اتفاقیه یک سال اخیر را نشان می دهد/ این «آقای انحطاط» با چنین «آمادگی و سازوبرگ فکری» عزم سیاست و سیادت بر ملک و ملت باستانی و نسلهای امروز وفرای ایران در سردارد؟ آیا نسل جوان ایران چنین درجه ای از فقرفرهنگی و کسری فکری و فهم انسانی را پذیراست؟ سخت بعیدست !
در نگاه دردناکی به گذشته از این درجه سقوط شآن و شعور حضرتش اعلام تآسف می کنم. برخلاف شایعات ، فقط تصّلب شرائین و کهولت زودرس نمی تواند مسبب این وضعیت رقت بار باشد……گیرم دستش درگنج قارون و چوبدست ارباب بی مروت دنیا ، لزوم شأن فکری و سنجه عقلی را با چه مدرکی جواب می گوید؟
زندگی ساده ما و انحطاط آن آقا !
زشتگویی شائبه آمیزی که مسعود رجوی طی پیام اخیرش در 20 ام بهمن امسال(1) این بار خودش علیه منتقدین پاکدامن ( جملگی ضدرژیم ولایت فقیه) و استعفای سیاسی بی خدشه من و روحانی بر زبان آورد تماماً کاربرد و مصرف داخلی دارند، جهت انحراف انظار مجاهدین بحرانزده و خانواده های رنجدیده و سرگشته آنها ست از هیبت منفی و عواقب سهمگین بیلان کار “رهبرعقیدتی” و …
حضرتش ، افشاءشده در خط و خطوط سیاسی بی فایده ی ورشکسته به تقصیر ،/ نه فقط در اثر پرسشها و پیشنهادهای بی پاسخ مانده منتقدان، که زیر آوار عواقب بی خردیهای خویش و رویدادهای فاجعه بار و جانکاه/ ماههاست هیستریک و کف بردهان به خود می پیچد و به جای علت جویی و خطا پذیری و تغییر مسیر….در توجیه مصیبتهای پی درپی مدام بز بلاگردان می جوید و به منتقدان نیک اندیش برچسب و اتهامات (متناسب خودش)می زند!
رویه ای که این «آقا» به ویژه طی سال اخیر پیشه کرده (از تعرض به حقوق بشر افراد خودش/ نامه نویسیهای چاره جویانه به سران رژیم ولایت فقیه /هتاکی بی حدّ ومرزنسبت به منتقدان و دو عضو مستعفی شورا / در تاریخ سیاسی مدرن ایران رویکردی است بی سابقه و انزجاربرانگیز. مسعود رجوی- بدون کمترین سند و مدرک معتبری – قریب 9 ماهست علیه یک استعفای بی خدشه و سخنهای نیک اندیشانه منتقدان / ازجمله دوعضو مستعفی شورا / بی مهابا تاخت و تاز می کند. او از همان روز بعد از استعفاءعلیه ما کارزاری فوق العاده کثیف مملو از هتاکی و اتهام زنی و لجن پراکنی فرمان داد که هنوز ادامه دارد. چند ماه پیش «امام گونه» علیه ما فتوای «خروج از جبهه خلق» صادر کرد و در پیام اخیرش با دریدگی غیرقابل وصفی همه منتقدان را در «جبهه ولایت» شمرد. آیا عمداً بر این حقیقت چشم بسته که همه منتقدان مورد نظرش یکسره تمام قد علیه رژیم جمهوری اسلامی و سردمدارانش از هرجناح و باندی ایستاده اند و رهرو بی قرار پیکار آزادی مردم ایران بوده و هستند؟ یا این که فرقه گرایانه هرکس را که به «حضرت آقا» و سیاستهای ویرانگرش خرده گیرد با تمام قوا می کوبد ، حال آن که دست خودش را در ارتکاب هر بی خردی سهمگین (ادامه سیاست ماندن در آشوبکده عراق و بله قربانگویی به عوامل رنگارنگ “ارباب بی مروت دنیا”) وهرگونه رابطه بی پرنسیپ و لاس وپاس شرم آوری با راست ترین جناح های جهانی ، همین طور نامه نویسی ننگین به سران جنایتکار و قاتلان دهها هزار مجاهد و مبارز آزادی مجاز و مختار می شمارد و به کسی هم حساب پس نمی دهد. تمام نشانه های افکارعمومی ایرانیان و پیامهای شبکه های اجتماعی هموطنان آزاده و اهل فکرو سنجش عقلی جملگی حاکی از آنند که پلشتی و زشتکاریهای دستگاه و شخص رجوی در بین ایرانیان آزاده واکنشی جز ابراز تآسف و حیرت آمیخته به انزجار نبوده است. با وجود این، «آن آقا» ی با پرنسیپ و محترم و متمدن، یا به تعبیرسینه چاکانش «امام معصوم و بی گناه قرن21 »ی، نیازی سخت و ناگزیر داشته به تبدیل و تحمیل هر انتقاد و استعفاء و منتقد و مستعفی به سوژه و «طعمه» ای درازمدت جهت هجمه سایتهای چماقداران وابسته به «حضرت امام»! آن چه چشمگیر بوده دریدگی و ادبیات چارواداری و لومپنیزیم آشنا… و آن چه یافت می نشده مراعات حرمت همکاری دیرینه و احترام آداب و رسوم مدنی و دموکراتیک جاری درهمین ممالک میزبان بوده است: انحطاط رفتاری «رهبر» نه تنها منشاء بحران بلکه در واکنش به انتقاد و استعفاء ، به نظر رسید جزو ملزومات نجات اس و اساس لرزیده تشکیلات بوده است و ازاین زاویه فواید متعددی داشته و به همین دلائل کارزار شیطانی مزبور تاکنون– این بار با سرمشق کذائی حضرتش-ادامه یافته ، بنا به احتیاجات زیر :
- تهدید و ترساندن اعضای شورا از عاقبت استعفای امن و علنی (هرکاری تحت کنترل وی شدنی ولی خارج ازکنترل حضرت مشمول چنین مجازاتهایی است!)،
- لزوم به خط کردن صفوف بحرانزده تشکیلات و «صدوربحران» به خارج سازمان،- تلاشی عبث ورسواکننده آمران و عاملان،
- تشدید آکسیونیسم کور و بی نتیجه توسط دامن زدن به جوّ التهاب و «توطئه پشت پرده» …. (نمونه: فرمان اعتصاب طولانی و…درآخرآن پایان «پیروز»ی کذایی)،
- همین اعلام تآسیس الکی 300 انجمن بی نام و نشان (لابد از افغانیها و عربها و آفریقاییها و… ؟) نیز نیاز همین «مرحله » بحران درونی و مهار عواقب شکستهای تکاندهنده و بی سابقه است.
- اما تب و تاب اصلی حضرتش اساساً برای فرار از پاسخگویی به ایرانیان و علی الخصوص پرهیز از جوابگویی به خانواده های شهداست ،
- فرار دائم از مسئولیت دروغهای شاخدار در باب برپا کردن رده های فلان “ارتش” در ایران و پوچی شگرد تکراری «سال سرنگونی» ، که این بار نیز همه شاهدند سال رو به پایانست و به جای سرنگونی رژیم جهل و جنایت، آن همه فاجعه برای مجاهدین به بار آمده . یعنی ماله کشیدن تشکیلاتی به روی شکستهای فاحش خط و خطوط دروغ رجوی.
- و درنهایت فرار از توضیح سیاسی- خطی علل وقوع آن فاجعه بی سابقه در اشرف و آن جنایت رژیم بر اشرفیان مظلوم و به خون نشسته!
- ورای همه موارد فوق : ادامه پنهان داشتن خط مشی«ضد» امپریالیستی سالهای اخیر حضرت رجوی که دیگر – برغم پنهانکاری ایشان و بانو – پنهان نگهداشتن واقعیتها ی سیاسی هم ازشورا و هم از خانواده های مجداهدین و افکارعمومی ایرانیان درباره کم و کیف روابط خارجی و… – و انگیزه های اصلی و پشت پرده ارسال آن نامه های چاره جویانه به سران رژیم …. که با دریدگی و فرار به جلو توجیه کردند. اهداف و رویکردهای فوق جملگی حاکی از وقوع فساد سیاسی و انحطاط اخلاقی آن آقا و…می کنند! انحطاطی که درآینده با علائم و نشانه های وخیمتر آن مواجه خواهیم شد.
بله ، برای «ماده کردن» تمام هدفهای اخلاقی – انقلابی بالا ، «آقای انحطاط» به گوشت قربانی نیاز داشت و دارد و چه کسانی دم دست تر، کم خطرتر و نقدتر از شماری منتقدین یک لاقبا و آن استعفای پاک و بی خدشه 8 ماه پیش ما؟ پس فتوا داد موضوع را داغ نگه دارید ، طعمه چرب و سهل الوصولی است! می بینیم که هیچ شرم و حیا مطرح نیست، خودحضرت خط می دهد تا می توانید به دو فرد مستعفی اتهام مالی بزنید و بپرسید….! در پیامش شخصاً این لجن پراکنی را به مریدانش درس می دهد. سقوط ننگین و دریدگی حیرت انگیزی است اما گر نیک بنگریم پی می بریم : انحطاط اخلاقی فکر و رفتار سیاسی و رویکرد تاکتیکی حضرتش چیزی در حد و حدود و برخاسته از فساد استراتژیکی ست که سالهاست پنهانی بدان دست آلوده بوده ولی حتی تاکنون جرأت توضیح و تبلیغ آشکار آن را نداشته است… برای همین نمایشنامه نعل وارونه «رده های…برپا» و «سال سرنگونی» درحالی که درخلوت مشغول «آن کار دیگر» بوده اند و….. دندان زمان گره ها را خواهد گشود! تاریخ داور بی مثالی است!
دراین نوع انحطاط (تاکتیکی/ استراتژیکی) همه کارها مشروع بوده است هرآینه به درد بی درمان «حضرت» (حفظ وسائل و امکانات نیل به قدرت به هر قیمت ) بخورد. پس نمایشنامه ها بسیارمهم و هیچ چیز جز صدای طبل دروغ ، هیاهو و جنجال و و دغلکاری اهمیت نداشته …. گور پدر اخلاق و اصول و حرمت سابقه همکاری و …. قیمت سنگین و سهمگین بازیهای قدرت را دراشرف و لیبرتی خواهند پرداخت و البته در اور و جاهای دیگر مجالس یادبود شهدا برگزارخواهد شد و تازه معلوم است و به تکرار بگویید که مسئول همه جنایتها همان منتقدان «آقای انحطاط» اند!
تصور حضرتش این بوده و هست: از کسی که به قدرت رسد و«پیروز» شود نمی پرسند چگونه؟ اما، مگر قرار است با لشگر
مزدور افغانی وعرب و افریقایی به قدرت رسید؟ مگر ایران لیبی است؟
ایرانیان همه شاهدند: به یاری پرسشها وانتقاد منتقدان، همچنین به یمن استعفای ما ، – که به واقع آزمایش آنها بود – ، دیری است مشت مدعی باز شده و کارش در بین ایرانیان – دیگر حتی با دروغ و دغل هم- پیش نمی رود. حتی بعد از 8-9 ماه که از استعفای پاک و بی خدشه من و ما گذشته ، کل و کمال سخنی که این نوع ِ حاضر ِ “امام غایب” بر زبان دارد هنوز دور پرسش پول می چرخد، آنهم با چه ادبیات لومپنی ! چه دیدگاه سخیف و پلشتی ، چه ذهنیّت محدود و فلاکت زده ای! این حدّ از حقارت و درماندگی «رهبر» نیز از نتایج همان دگردیسی «شیطانی» است که آقای شکری در مقاله اخیرش کمی آن را توضیح داده است !
حضرت رجوی، با این درجه رقت انگیز از فهم منطقی و شعور نازل انسان شناسی!/ با چنین ذهن و زبانی که سطح درک و فهم اش از وقایع اتفاقیه یک سال اخیر را نشان می دهد/ این «آقای انحطاط» با چنین «آمادگی و سازوبرگ فکری» عزم سیاست و سیادت بر ملک و ملت باستانی و نسلهای امروز وفرای ایران در سردارد؟ آیا نسل جوان ایران چنین درجه ای از فقرفرهنگی و کسری فکری و فهم انسانی را پذیراست؟ سخت بعیدست !
در نگاه دردناکی به گذشته از این درجه سقوط شآن و شعور حضرتش اعلام تآسف می کنم. برخلاف شایعات ، فقط تصّلب شرائین و کهولت زودرس نمی تواند مسبب این وضعیت رقت بار باشد……گیرم دستش درگنج قارون و چوبدست ارباب بی مروت دنیا ، لزوم شأن فکری و سنجه عقلی را با چه مدرکی جواب می گوید؟
و اما نکته آخر..به تاکید می نویسم: استعفای سیاسی ما از شورا به ندای وجدانمان صورت گرفت. بدان تصمیم آزاد و خارج ازکنترل حضرات مفتخریم. هیچ تار موی آلوده ای در آن استعفاء وجود نداشته است. خدا را بیاورند و جعل وحی هم کنند باز یک حقیقت نورانی وساده باقی می ماند: استعفای ما بی خدشه بوده است. به شهادت استقبال ایرانیان آزاده ، آن استعفای آزاد سیاسی شأن و احترام ماندگاری یافته و هرچه رجوی و دستگاهش بیشتر برآن بتازند ارج و مرتبه اش افزایش می یابد. شاید برای همینست که حضرت آقا ، پس ازقریب 9 ماه، هنوز نتوانسته آن استعفای سیاسی سالم را هضم کند و هنوز هم مسأله خلص سیاسی را به «چگونه و چه قدر پول؟» می آلاید! البته از کوره همان تراود که در اوست. من و ما ، حیرتزده دربرابر شدّت رذالتها و لجن پراکنیهای دستگاه رجوی، بارها پیشنهاد داده ایم و اکنون نیز – برای آخرین بار- تکرارمی کنیم: هرآینه رجوی جرأت سیاسی و شهامت مدنی آن را دارد اعلام موافقت نماید که گروه مستقلی از جمعیت حقوقدانان و وکلای متشخص ایرانی درخارج کشور جمع شوند و به سیر تا پیاز این استعفاء و به زندگی ساده مالی من و ما و البته نیز به گنج قارون و ریخت و پاشهای میلیونی و مداوم آنها رسیدگی کنند و نتیجه را به ملت ایران گزارش دهند، تاسیه روی شود هرکه در او غش باشد.
فقط محض اطلاع هموطنان آزاده اشاره می کنم: درحال حاضر من – برغم کسالت مفرط جسمی- با کار و زحمت و از دولت سر حرفه پزشکی(خودم و حرفه آموزشی همسرم در آلمان) مخارج زندگی مان را تأمین می کنیم.
22 فوریه 2014 آلمان کریم قصیم
————————————–
(1) – مسعود رجوی خطاب به ما: «چی، چند، چگونه، چه گرفتی، خود به چند و چگونه فروختی؟»
منبع:پژواک ایران