… مجاهدین خلق در بیرون از تشکیلات بنا به عادت سیاسی، همه ساله با فرارسیدن “روز جهانی کارگر” ، با مطلب یا پیام سیاسی-نظامی به دنبال مطرح کردن خود می باشند.اما در درون سازمان خبری نیست.مسئله ای که سال ها است فراموش شده و بدنه سازمان را با ظرفیت اولیه خود بی ربط نموده است.از این رو بنا به مشاهدات عینی و روزمره به تاکید می توان گفت؛کارگران ایران و سازمان مجاهدین خلق بسیار با هم بیگانه اند!
روز جهانی کارگر در سازمان مجاهدین خلق
اجتماعی
اول ماه مه هر سال، روز جهانی کارگرنامگذاری شده است.این روز یادآور شورش کارگران آمریکائی در اول ماه مه 1886 میلادی در شیکاگو است که هر سال در بسیاری از کشورهای جهان جشن گرفته میشود.
بسیاری از احزاب از جمله حزبهای کمونیست ، سوسیالیست و اتحادیههای کارگری در اغلب کشورهای جهان با برگزاری تظاهرات و راهپیمائیهای خیابانی این روز را گرامی می دارند.
امسال در ایران همانند چند سال گذشته تظاهرات برگزار نشد،اما بخشی از کارگران در ورزشگاه معتمدی واقع در جنوب تهران تجمع نموده و به طرح مشکلات و خواسته هایشان پرداختند.در شهر استانبول ترکیه تظاهرات کارگران به خشونت کشیده شد.در مسکو با جشن و شادمانی و سرو ودکا خاتمه یافت. در بسیاری از کشورهای دیگرنیز کارگران با تجمع در برخی نقاط از فرصت سالانه خود استفاده نموده و مشکلات زندگی،پایین بودن دستمزد و … را مطرح نمودند.
به عبارتی مسئله کارگران جهان یک موضوع صنفی،حق طلبانه و انسانی است که کمابیش در اغلب کشورها وجود داشته و بندرت به معضل سیاسی تبدیل گردیده است.
در ایران نیز مسئله مبرم کارگران و زحمتکشان ،عدالت و تحقق خواسته های صنفی ، حل و فصل مشکلات استخدام،بیمه،دستمزد،آینده داری و پارامترهایی است که زندگی آنان را تامین نموده و با تضمین معیشت کافی، بهروزی را برایشان به ارمغان آورد.این مسئله بصورت مشترک در باره همه صنف ها،از جمله صنعتگران،کارمندان،کشاورزان و … نیز صدق می کند.متاسفانه ضعف ها و نارسایی های بسیار زیادی در این رابطه وجود دارد که تا کنون حل نشده و با افزایش تورم ،زندگی مشقت بار کارگران و زحمتکشان ایران را به مخاطره افکنده است.
ریاضت در زندگی کارگران ایران با تداوم بحران اقتصادی برای کارگران سایر کشورها نیز همچنان ادامه دارد. در کشورهایی مانند ترکیه،اسپانیا،یونان،ایتالیا،پرتغال،فرانسه و … روندی صعودی و رو به رشد داشته است.تنها در اسپانیا که یکی از کشورهای پیشرفته اروپایی محسوب می شود،بیش از 7 میلیون بیکار وجود دارد.بیکاری در فرانسه نسبت به سال گذشته افزایش یافته و طبق آمارهای رسمی نزدیک به 4 میلیون بیکار هستند.در ترکیه پایین بودن بهره وری سالانه کارگران که نزدیک به 80000 دلار می باشد،کارفرمایان را در افزایش حقوق کارگران محتاط نموده و این مسئله می رود که به معضل اجتماعی تبدیل گردد.
با همه این احوال امید و آرزوی کارگران جهان در این است که به خواسته هایشان توجه شده و با سیاست های اقتصادی مناسب،کیفیت زندگی بهبود یافته و آسیب های سیاسی-اجتماعی به زندگی آنان لطمه وارد ننماید.
سیاسی
برخلاف بسیاری از کشورهای اروپایی که کارگران را اتحادیه ها و احزاب سیاسی هدایت می نمایند،در ایران چنین چیزی وجود ندارد.عدم امکان چنین مسئله ای به دلایل گوناگونی مربوط می شود که اصلی ترین آنها به فرم های فرهنگی،بافت اجتماعی،ساختار اقتصادی،مذهبی و دستگاه سیاسی دلالت دارد.گروه های سیاسی ایران که عمدتا مخالف جمهوری اسلامی بوده اند، تلاش کرده اند،از کارگران به عنوان یک منبع نیروی قوی به نفع حزب یا گروه خود استفاده نمایند.همانطور که می بینیم،هنوز برخی از احزاب در عنوان تشکیلاتی یا آرم سازمانی خود از واژه “کارگر” یا طرح مربوط به آن استفاده می نمایند. این سازمان ها به دلایل بسیار زیادی نه تنها مسئله ای از زحمتکشان ایران حل ننموده اند،بلکه با آنارشیسم سیاسی-نظامی،جامعه کارگران را دچار ضربه های اجتماعی جبران ناپذیر نموده اند که مهمترین آن عدم وجود تشکیلات قوی برای کارگران و زحمتکشان ایران می باشد.
یکی از این گروه ها،سازمان مجاهدین خلق نام دارد.”سندان” موجود در “آرم سازمان” به موضوع کارگران دلالت دارد.اما با بررسی عملکرد 34 ساله رهبران و فرماندهان سازمان در ایران و خارج از ایران به خوبی می توان دریافت که هیچ نسبتی بین سازمان مجاهدین خلق و کارگران ایران وجود ندارد!
25 سال زندگی حرفه ای و شبانه روزی با تشکیلات سازمان مجاهدین،اثبات نمود که آنها از موضوع “کارگر” یا “روز جهانی کارگر” به عنوان یک وسیله و پنجره ای برای ضدیت سیاسی استفاده نموده اند.طی 25 سالی که درون سازمان حضور داشتم،خاطرم نیست که “روز کارگر” را در تشکیلات گرامی داشته و اگر کاری صورت نمی گیرد،حداقل برای همبستگی با کارگران ایران جمع شده و یک دقیقه سکوت کنیم.
ما هم مثل آنهایی که از بیرون تماشا می کردند،از نشریه ای که یک هفته بعد دستمان می رسید،خبردار می شدیم “روز جهانی” کارگر آمده و رفته و تعدادی از تیم های عملیاتی مجاهدین در تهران یا برخی شهرها،تعدادی پوستر را در مخالفت با دولت ایران به تابلوهای عمومی یا دیوار منازل شهروندان نصب نموده و عکس گرفته اند.برای شنیدن اخبار رادیو که هیچ وقت فرصتی ایجاد نمی شد،اما اگر هوشیار بوده و در زمان مقرر شده سر شام حاضر می شدیم، می توانستیم از “تلویزیون مجاهدین” انعکاس عکس ها و مطالب “نشریه مجاهد” را تماشا کنیم.این همه کاری بود که مجاهدین هر ساله تکرار نموده و برای روز کارگر در بیرون از تشکیلات انجام می دادند. اما تشکیلات و افراد درون سازمان “روز کارگر” را به طور کلی فراموش کرده و از یاد برده بودند!
عباس داوری از اعضای قدیمی سازمان که سالیان زیادی است از طرف مسعود رجوی بعنوان مسئول “کمیسیون کار” انتخاب شده ،چند سال درمیان فقط یک یا دو صفحه فرصت و وقت خود را برای کارگران ایران صرف می کند.مابقی وقت او به همراه مهدی ابریشمچی همانطور که در فیلم های افشا شده و بازمانده از حکومت صدام حسین مشاهده نموده ایم، برای فروش اطلاعات نظامی و جنگی ایران به مقامات امنیتی صدام حسین و دریافت دلارهای نقد صرف شده است.
فرماندهان عباس داوری نیز بیشتر از او از “کارگران” یا “روز جهانی کارگر”یاد ننموده اند.مسعود رجوی فقط چند بار و اکنون مریم رجوی به دادن یک اطلاعیه یا پیام کفایت می نماید .اطلاعیه یا پیامی که مضمون آن ربطی به مشکلات کارگران ندارد و اگر تیتر پیام عوض شود،می تواند یک پیام سیاسی-نظامی دهه 40 برای یک قشر دیگر باشد.این مجموع همه رابطه ای است که رهبران،فرماندهان و اعضای سازمان مجاهدین با مصائب و مشکلات کارگران ایران دارند!
اما دروغپردازی هایی که در برخی موارد خود مجاهدین را نیز خوشحال و شنگول نموده است،رابطه دلارهای آنان با برخی احزاب اروپایی یا اعضای حاشیه نشین و بازنشسته می باشد.مجاهدین در بین احزاب غربی طوری وانمود می کنند که انگار تشکیلات سراسری کارگران ایران را هدایت نموده و نماینده تام الاختیار قشر عظیمی از آنان هستند.دروغ یا دروغ هایی که تا افراد مورد نظر یا احزاب غربی بخواهند متوجه شوند، نیازمند زمان بوده و حداقل چند سال طول خواهد کشید.
مجاهدین خلق در بیرون از تشکیلات بنا به عادت سیاسی، همه ساله با فرارسیدن “روز جهانی کارگر” ، با مطلب یا پیام سیاسی-نظامی به دنبال مطرح کردن خود می باشند.اما در درون سازمان خبری نیست.مسئله ای که سال ها است فراموش شده و بدنه سازمان را با ظرفیت اولیه خود بی ربط نموده است.از این رو بنا به مشاهدات عینی و روزمره به تاکید می توان گفت؛کارگران ایران و سازمان مجاهدین خلق بسیار با هم بیگانه اند!*
اول ماه می 2013
جواد فیروزمند
***
* مجاهدین خود اثبات می کنند که با کارگر و “روز کارگر”بیگانه بوده و دردی جز به قدرت رسیدن ندارند.عکس های زیر از تظاهرات “روز جهانی کارگر” اعضای مجاهدین است که روز چهارشنبه اول ماه می 2013 در شهرهای مختلف انجام گرفته و در سایت های مجاهدین منتشر شده است.به عکس ها و شعارها خوب دقت شود.آیا کلامی از کارگر و حقوق آنان ذکر شده است؟برجسته ترین شعار مجاهدین در این رشته تظاهرات که با صرف هزینه زیاد و بیگاری کشیدن از اعضای آنان در غرب صورت می گیرد،بازگشت به پادگان اشرف می باشد که اساسا هیچ ربطی به روز کارگر و عنوان تظاهرات آنان ندارد!
***
استکهلم ،سوئد
پاریس،فرانسه
لندن ، انگلستان
سال 1388 مریم رجوی و محمد سید المحدثین در مصاحبه با خبرگزاری فرانسه گفتند بیش از 95 درصد مردم ایران انتخابات را تحریم کرده اند و او اطلاعات موثق دارد.چند ماه بعد که دیدند از قافله عقب افتاده اند به تظاهرات ایرانیان نفوذ کرده و تابلو برداشتند که رای من کو و حالا تابلو شان عوض شده و با شعاری به روز کارگر آمده اند که سال 1365 نزد صدام حسین رفتند!