برخی ایرانیان مقیم اروپا آنچنان از خبر «ان.بی.سی» درباره فعالیت های تروریستی مجاهدین خلق و وابستگی آنان به سرویس های جاسوسی “سیا” و “موساد” شوکه شده اند،که گویا برای اولین بار است با چنین واقعیت هایی روبرو می شوند.
علی کشتگر طی مقاله ای در این باره نوشته است؛”… این که یک سازمان سیاسی ایرانی متهم به همدستی با سرویس های جاسوسی قدرت های خارجی در ترور دانشمندان هموطن خود شود، یعنی به خیانت علیه کشور خود متهم شود، مساله کوچکی نیست که بتوان از کنار آن گذشت و یا با یک تکذیب خشک و خالی به رفع و رجوع آن نشست. بویژه آن که این ترورها می تواند زمینه ساز یک جنگ خانمانسوز میان ایران و قدرت های خارجی باشد…”
او در رد تکذیبیه “علی صفوی” بعنوان یکی از مسئولان سازمان،خواستار وارد شدن رهبری فرقه به صحنه گردیده و تاکید نموده است؛” تکذیب ساده این خبر توسط یکی از سخنگویان سازمان مجاهدین برای از بین بردن تردیدها نسبت به این اتهام سنگین نه تنها کافی نیست، بلکه اگر به همین حد اکتفاء شود نشان از صحت خبر خواهد داد! خصوصا آن که پیشینه رهبری سازمان مجاهدین در همکاری با ارتش عراق در جریان جنگ ۸ ساله و سابقه این سازمان در اقدامات تروریستی سه دهه اخیر در ایران احتمال درستی گزارش شبکه ان بی سی را تقویت می کند.”
این دو پارگراف متناقض که اولی از مجهول و دومی از تاکیدات معلوم “پیشینه تروریستی و خیانت در جنگ 8 ساله” یاد نموده و در نهایت به نقطه موضع نویسنده نسبت به این سازمان می رسد،اگر اشتباه نکرده باشم،زبانم لال،علائم روشنی از دلالت ترس نویسنده نسبت به موضع گیری آتی مجاهدین دارد.چرا که اگر نویسنده بر اساس پیشینه یاد شده و مشاهدات سی سال گذشته معتقد است رهبری سازمان مجاهدین مسبب سه دهه ترور و همکاری همه جانبه با صدام حسین بر علیه مردم ایران میباشد،جای تردیدی باقی نمی گذارد که بگوید؛ آری خبر شبکه ان بی سی در عین کم گویی درست است!
گرچه آقای “علی کشتگر” در انتهای مقاله خود با یادآوری انحرافات مسعود رجوی و رهبری سازمان مجاهدین ،اعمال نسبت داده شده را بعید ندانسته و مقاله خود را با این پاراگراف؛ ” انحرافی که سازمان مجاهدین را به این جا رساند از جائی آغاز شد که رهبر پس از انقلاب آن آقای مسعود رجوی برخلاف منش و روش بنیانگذاران و رهروان سازمان مجاهدین خلق همه ابزارهای ناشریف حتی همدستی با ارتش خارجی را برای دستیابی به قدرت مجاز شمرد و در این راه گام به گام رهبری سازمان مجاهدین را به ورطه سقوط کشاند.چنین سرنوشت تلخی باید درس عبرتی باشد برای همه کسانی که وسوسه قدرت و یا نیروی نفرت، آنان را به سوی مناسبات پنهانی و مشکوک با محافل و قدرت هایی که مطامع خاص خود را دنبال می کنند سوق می دهد.” به پایان رسانیده است،پس حتما شناخت بسیار زیادی از ماهیت رهبری مجاهدین داشته و جای شک و تردید در نظر مخاطب خود باقی نخواهد گذارد.اما آیا چنین رویکردی کافی است؟
مقاله آقای علی کشتگر جای تقدیر دارد.اما قاطعیت آن بسیار رقیق است.چرا که دیگر دوره براه راست هدایت کردن این سازمان سپری شده است.از طرفی افشا کننده «ترور دانشمندان هسته ای ایران توسط مجاهدین و به دستور موساد و سیا»یک گروه سیاسی فعال در اوپوزیسیون نیست.آن مقامات خود آمریکایی هستند و سالها است که با مجاهدین در ارتباط می باشند و مجاهدین هرگز جرات شکایت از آنان را نخواهند داشت.چرا که اسناد بیشتری از رابطه مجاهدین با سیا و موساد افشا خواهد شد.
از طرفی ظرفیت خیانت رهبران مجاهدین در سی سال گذشته رشد یابنده بوده و اگر با استناد به تاریخ سی سال گذشته می توان آنها را بعنوان عاملان ارتش خصوصی صدام حسین در خیانت به مردم ایران و گسترش تروریسم متهم نمود،بعنوان یک ضرورت ملی و راهگشایی در مسیر آزادی و استقلال مردم ایران باید تمامیت این باند وابسته و تروریست را نفی نمود!
نگارنده بیش از 25 سال در خدمت سازمان تروریستی مجاهدین خلق برهبری مسعود رجوی بوده است.بدلیل نارضایتی ،درخواست جدایی و در نهایت فرار از دست سازمان،زندانی و شکنجه شده و بدلیل اتهامات واهی (که شامل حال بسیاری از اعضای اوپوزیسیون است) در برابر چشمان 4000 تن از فرماندهان و اعضای مجاهدین به اعدام محکوم شده است.نگارنده در عراق و برخی کشورها حضور داشته و شاهد بسیاری از مراودات خائنانه رهبران مجاهدین با غیر…بوده است.ازاین بگذریم،اعترافات تاریخی رجوی و رهبران سازمان مجاهدین در آرشیو فیلم مخفی سازمان اطلاعات و امنیت صدام حسین که از چند سال پیش افشا گردیده،برخی از حقایق را آشکار ساخته است.اما آیا رجوی و رهبران مجاهدین نسبت به آنها واکنشی نشان داده و در رد آن اسناد موضع گیری کرده اند؟آنها اسناد ترور و خیانت خود را موجب افتخار سازمان مجاهدین می دانند!
سرتاسر این فیلم ها و اسناد افشا شده، بیانگر وابستگی و استخدام آنان توسط سازمان اطلاعات صدام حسین بوده است.مسعود رجوی،مهدی ابریشمچی،عباس داوری،احمد باطبی(حمید)،احمد افشار،مهدی برائی،محمد سید المحدثین،محمد علی توحیدی، و دیگر فرماندهان مجاهدین که در جلسات مشترک با روسای سازمان اطلاعات صدام حسین حضور داشته اند،ما به ازاء گسترش تروریسم در ایران و فروش اطلاعات جنگی پول دریافت می کرده اند که تحویل دهی پول به آنان نیز بصورت مخفیانه فیلم برداری شده است.همانگونه که آقای کشتگر این مسئله را تایید نموده و رهبری منحرف مجاهدین را به خیانت بر علیه مردم ایران متهم می نماید.باید پرسید اگر نشر چنین اتهاماتی بر علیه مجاهدین با اتکا به سند و مدرک است پس چه جای تردید؟!
خوب یادم می آید که در جریان جنگ اول خلیج فارس یعنی سال 1991 میلادی زمانیکه آمریکا بدنبال حمله به عراق بود،مسعود رجوی دلال و واسطه صدام حسین با سازمان سیا و موساد قرار گرفت تا مانع از سرنگونی یا تضعیف او در برابر ایران شود.در همان ایام مسعود رجوی طی ملاقاتی با صدام حسین وعده داده بود که جلو حمله آمریکا به عراق را خواهد گرفت.او پس از چندی به صدام حسین تاکید نموده بود اگر قبل از حمله آمریکا از کویت عقب نشینی نماید و نیروهایش را به مرز جنگی بین عراق و ایران انتقال دهد و از عملیات “فروغ جاویدان 2″حمایت نماید،آمریکا به عراق حمله نخواهد کرد.اما دولت آمریکا به لابی گران رجوی وقعی ننهاده و دست به حمله زد.
در سال های اخیرتعدادی از زنان شورای رهبری سازمان مجاهدین از پادگان اشرف فرار کرده و خود را تسلیم نیروهای عراقی نموده اند.آنها حقایق بسیاری از مناسبات زن ستیز تشکیلات مجاهدین را افشا کرده اند.دیگر اعضای جداشده و فراری مجاهدین نیز همینطور.که بازتاب های بسیار وسیعی در خبرگزاری ها و رادیو های بین المللی اعم از رادیو بی بی سی،رادیو فرانسه،رادیو آمریکا،رادیو فردا و .. داشته است.آیا مجاهدین و رهبرانشان در برابر افشاگری انجام شده موضع گرفته و حقایق بیشتری را عنوان نمودند؟آیا تا کنون به یکی از خطاها یا خیانت هایشان در برابر مردم ایران اعتراف نموده اند؟
در دو سال گذشته مریم رجوی و سایر رهبران سازمان مجاهدین در پاریس،نیویورک ،واشنگتن و … تجمعات مشترکی با لابی های آمریکایی و اروپایی خود داشته اند.بسیاری از خبرگزاری های بین المللی افشا کردند که سازمان مجاهدین به این لابی ها پول می دهد.بسیاری از لابی های غربی با نوشته یا فیلم اعتراف نمودند، در هر سخنرانی ده دقیقه ای بین 20 تا 40 هزار دلار پول دریافت می کنند.مجاهدین این پول ها را از کجا می آورند؟چرا برای لابی گری پول پرداخته و برای انجام چه کاری با پول کلان به استخدام لابی مشغول می شوند؟خود آنها در استخدام چه کسانی هستند؟اینکه فلان عضو سنا یا نمایندگان دولت گذشته و فعلی آمریکا در کنار مریم رجوی و با دریافت پول کلان،سازمان مجاهدین را “تنها آلترناتیو”معرفی می کنند به چه منظوری است؟و آیا حمایت علنی سلسله ای از غربی ها که هیچ گونه مرزی با سازمان سیا یا موساد ندارند از سازمان مجاهدین،نشانه وابستگی عملی به آنها و برآورده ساختن نیازمندیهای شوم آنان در قبال مردم ایران نیست؟
مسعود رجوی طی پیامی که چند ماه گذشته بر روی سایت های رسمی مجاهدین قرار گرفت،ارتش تحت امر ناتو در لیبی را ،”ارتش آزادیبخش ملی لیبی” نامگذاری کرده و گفت؛”ارتش آزادیبخش پیروز شد.”تا به این شکل او به آمریکا و اسرائیل پیام دهد توانایی تحت امر ناتو قرار گرفتن برای لیبیاییزه کردن ایران را دارد.آیا مسیر بهروزی مردم ایران از لوله تفنگ ارتش ناتو و وابستگی تمام عیار به سرویس های اطلاعاتی غرب بیرون می آید؟
فعالان سیاسی خارج از ایران در سی سال گذشته به اندازه کافی تجربه اندوخته اند.بنابر این نباید مانند یک فرد خام و خالی از دانش به پدیده مجاهدین نگریست.در سی سال گذشته،رهبران یا فرماندهان مجاهدین خلق نه به پیشنهاد یا راه حل دیگران وقعی نهاده اند و نه اینکه خود را در مسیر تصحیح شده قرار داده اند.آنها خود را بالاتر و ارزشمندتر از هر مرجع ایرانی می پندارند.بنابر این نمی توان به این پدیده شوم راه کار نشان داده و آنها را به شکایت از ان بی سی یا بی بی بی سی تشویق کرد.همانگونه که آقای کشتگر اشاره نموده است،سازمان مجاهدین خلق با مسعود رجوی به مدار یک فرقه تمام عیار،تروریست و تا خرخره وابسته به غرب ترقی نموده است.در این مسیر تنها و تنها نفی تمام عیار این فرقه تروریستی،افشاگری و جلوگیری از معاملات خائنانه آنان چاره ساز است!
*اگر این خبر درست باشد!-علی کشتگر-سایت گویا
جواد فیروزمند
19/02/2012
