غلامرضا پهلوی، آخرین فرزند بازمانده از رضاشاه پهلوی در سن ۹۴ سالگی در بیمارستان آمریکایی پاریس به علت کهولت سن درگذشت.
او تنها فرزند رضا شاه و توران امیرسلیمانی سومین همسر او بود. قمرالملوک (توران) امیر سلیمانی، مادر او از خانوادههای برجسته قاجار و دخترخاله وثوقالدوله، بود و مدتی بعد از تولد غلامرضا پهلوی در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۰۲، “به دلایل سیاسی” از رضا شاه جدا شد. در آن زمان رضا شاه وزیر جنگ بود و دو سال بعد شاه شد.
غلامرضا تا یازده سالگی به زندگی با مادرش ادامه داد اما با برادرانش در کاخ سلطنتی به مدرسه میرفت.
او با سه برادرش، عبدالرضا، احمدرضا و محمودرضا، برای تحصیل به همان مدرسهای در سوییس فرستاده شد که محمدرضا و علیرضا پهلوی هم در آن مشغول تحصیل بودند.
دو سال بعد هر چهار برادر به تهران برگشتند و به دبیرستان نظام رفتند.
پس از آنکه رضاشاه سلطنت را به محمدرضا واگذار کرد و به تبعید رفت، او و برادرانش همراه پدر به جزیره موریس و ژوهانسبورگ رفتند و تا زمان درگذشت رضا شاه با او بودند. غلامرضا پهلوی برای تشییع جنازه رضا شاه به قاهره رفت، جایی که مادرش هم به او پیوست و سه ماه پیش او ماند.
غلامرضا پهلوی، از آنجا به آمریکا رفت و دو سال در دانشگاه پرینستون درس خواند. بعد دوباره به ایران و نزد مادرش رفت و وارد دانشکده افسری شد.
او بعد به درخواست برادرش علیرضا که رییس کمیته ملی المپیک ایران بود، سرپرست کاروان ایران در المپیک هلسینکی شد و بعد برای دوره آموزش نظامی تانک به آمریکا رفت.
پس از درگذشت علیرضا پهلوی رییس کمیته ملی المپیک ایران، غلامرضا جای برادرش را گرفت و در هفت المپیک و جام جهانی آرژانتین مشارکت داشت.
او پیش از انقلاب به درجه سرلشکری رسید و رءیس بازرسی ارتش ایران بود.
غلامرضا پهلوی و خانوادهاش در ماههای پیش از انقلاب در پاریس بودند اما با سفر آیتالله خمینی به پاریس آنها در آنجا احساس امنیت نمیکردند و به لندن نقل مکان کردند.
در سال ۱۹۹۶ پزشکان به او گفتند که به سرطان لنفاوی مبتلا شده که برای آن شیمی درمانی کرد.
غلامرضا پهلوی در سال ۲۰۰۵ کتاب “پدر، برادرم، پادشاهان ایران” را به فرانسه و سال بعد به فارسی منتشر کرد.
علامرضا پهلوی دو بار ازدواج کرد. ازدواج اول با هما دختر دکتر امیراعلم، پزشک رضاشاه بود که از او دو فرزند داشت. ازدواج دوم با منیژه جهانبانی دختر سرلشگر منصور جهانبانی بود که از او سه فرزند داشت.
غلامرضا پهلوی پس از انقلاب ساکن بریتانیا شد. دادگاه انقلاب اسلامی تهران در اردیبهشت ۱۳۵۸ غیاباً او را به مرگ محکوم کرد و بنیاد مستضعفان اموال و داراییهایش، از جمله سهام چندین شرکت صنعتی و کشت و صنعت را مصادره کرد.