به بیانی ساده، “جنگِ نیابتی”، جنگی است که دو طرف درگیری یا یکی از دو طرف برای پرهیز از درگیری مستقیم، صحنه جنگ را به منطقه دیگری کشیده و در زمین دیگری تلاش می کند تا “دشمن” را از صحنه حذف کند. طرف اصلی، خود را مستقیم درگیر نکرده و بازیگران جنگ را هم خودش تعیین کرده و به صحنه می فرستد.
رهبری سازمان مجاهدین خلق متاسفانه در پاسخ به جداشدگان و مخالفین از این سازمان که به صورت علنی انتقادات و پرسش های خود را مطرح می کنند هیچ پاسخی نمی دهد. بجای آن به صورت غیر رسمی و غیر علنی یک “جنگ پنهان” را سازماندهی کرده است و با تمام امکاناتِ “آتشباری” خود، مانند تلویزیون و انواع سایتهای وابسته و پوششی یا اشخاص ناشناخته و با نام مستعار و گاها با نام اصلی به این منتقدین و مخالفین حمله می کند. به آنها توهین می کند، آنها را تهدید به کشتن و انتقام گیری می کند. آنها را مورد ترور شخصیت قرارمی دهد. همه این ها به این خاطر است تا این افراد ساکت شوند و منتقدین دیگری هم که هنوز ساکت هستند و ممکن است بخواهند علنا صدایشان را بلند کنند، “خفه خون” بگیرند.
در این “جنگِ” بر سر حقیقت و پاسخگوئی و مسئولیت پذیری، رهبری مجاهدین از درگیری رودرو و مستقیم و پاسخگوئی شانه خالی کرده و در یکی از بی شرمانه ترین روش ها افراد خانواده ها را با رکیک ترین کلمات به جنگ منتقدین و مخالفین خود می فرستند. به این ترتیب به نظر می رسد که رهبری مجاهدین با الهام گیری از “جنگ نیابتی” در شکل کلاسیک آن، مدل جدیدی از آن را وارد عرصه ی حذف مخالفین سیاسی می کند. روشی که نهایت بی مسئولیتی آنها از پذیرش اعمال خود و پاسخگوئیشان را نشان داده و نشان می دهد که آنها چگونه برای فرار از آن، به برپاکردن جنگ های خانوادگی پناه برده اند.
در حالی که رهبری مجاهدین در ملاقات با پارلمانترهای اروپائی و آمریکائی و کانادائی ژست حقوق بشر و پایبندی به آن را می گیرد ودر حالی که دفاع از آزادی بیان وعقیده و احترام به نظر مخالفین و رعایت اصل برائت و پرهیز از اتهام زنی به دیگران پیوسته یکی از موضوعات اصلی سخنرانی های مریم رجوی می باشد، در عمل جداشدگان از مجاهدین از کمترین حقوق خود، آنهم در کشورهای آزاد برای بیان نظر و طرح سوال و نقد رهبری مجاهدین محروم شده و در صورت استفاده از این حق، به شدیدترین شکل مورد حمله و سرکوب قرار می گیرند.
تازه ترین مورد حملات پی در پی در دوهفته ی اخیر برعلیه خانم عاطفه اقبال، “سخنگوی کمپین برای انتقال فوری ساکنین لیبرتی به کشور ثالث” می باشد. لینک این مطالب در پانویس می آید.
همچنین در همین مورد می توان به حمله و اتهام زنی و ترور شخصیت از جمله بر علیه افراد زیر اشاره نمود: خانم ها: عفت اقبال و مهناز قزلو و آقایان: ایرج مصداقی، اسماعیل وفا یغمائی، محمد جعفری (همنشین بهار)، ایرج شکری، کریم قصیم، محمدرضا روحانی، سعید جمالی، قهرمان حیدری، (حنیف حیدرنژاد)، نریمان حیدری، جمال عظیمی، امیر صیاحی، علی بخش آفریننده (رضا گوران) و افرادی دیگری که متاسفانه الان در خاطر ندارم.
اتهام زدن و ترور شخصیت و سرکوب افراد به دلیل دیدگاه هایشان، به دلیل طرح نقطه نظرهایشان، به دلیل پرسش گری شان، به دلیل نوشتن یا سخن گفتن شان به روشنی نقض بنیادی ترین حقوق بشر این افراد است. ناقضین چنین حقی نمی توانند پیام آوران آزادی بوده و ادعای آنها در مورد دمکراسی فریبی بیش نیست. رهبری مجاهدین بجای استفاده از این روش ها باید شفاف و مستقیم و مسئولانه، خود به سوالات و انتقاداتی که متوجه آنهاست پاسخ دهند. فرار آنها از پاسخگوئی این شک را تقویت می کند که از روشن شدن حقایق و در نتیجه از پذیرش مسئولیت های خود هراس داشته و چیزهائی برای پنهان کردن دارند.
باید از رهبری سازمان مجاهدین خلق پرسید با تعدادی افراد جدا شده که همگی سابقه ای اغلب طولانی از درد و رنج یا زندان و شکنجه و یا مبارزه در سخت ترین شرایط بر علیه رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی را بر دوش می کشند چکار دارید؟ چرا نمی گذارید حتی در “دنیای آزاد” حرف بزنند و نفس بکشند؟ چرا می خواهید آنها را خفه کنید؟ اگر در مقابل گفته های آنها پاسخی دارید، پاسخ بدهید. اگر می خواهید آنها را نقد کنید، منطقی و مستدل نقدشان کنید.اما چرا فحاشی می کنید؟ چرا توهین می کنید؟ چرا تهمت می زنید، چرا اتهام می زنید؟ چرا ظلم می کنید؟ چرا زور می گوئید؟ چرا پا روی حق آنها می گذارید؟ چرا خانواده ها را به جان هم می اندازید؟ اینها را باید نشان قوت شما دانست یا نشان ضعف؟ به مخالفین خود احترام بگذارید، حقوق آنها را به رسمیت بشناسید و یاد بگیرید که با ادب و نزاکت با دیگران سخن بگویئد.
30.05.2014
http://www.hanifhidarnejad.com
پانویس ها
محمد اقبال: حيوان ليبرتی
من از مبارزهام لذت میبرم ـ طاهراقبال
”وِزوِز” ماماچه، آنجا كه كركسها پر ريختند- محسن معصومي
دليلی برای زندگی ـ سعيد داوری
حنیف حیدرنژاد