…شاعران سازمان زیر فشار تشکیلاتی و ایدئولوژیک شدید قرار داشتند تا دست از شاعری برداشته ، اسلحه بر دوش افکنده و در” صحنه رزم” جان خود را فدای “آرمان های رجوی” نمایند. یادم می آید در نشستی کوچک و در کنار فرماندهان مجاهدین،مسعود رجوی در تقبیح شاعران گفت؛ “تشکیلات سازمان مجاهدین خلق جایی برای شاعران ندارد.با تعدادی از اینها فعلا مدارا می شود.اما مسئولین بدانند که جای شاعر جماعت در سازمان نیست!…”
«تداعی ها و گوشه هایی از یک واقعیت»، تلخی کوله بار 40 ساله اسماعیل وفا یغمایی در سازمان مجاهدین خلق است.کسی که با افکار ،سروده ها، اشعار و کتاب هایش گام به گام در پرورش مجاهدین نقش داشته و اینک با درد و رنج فراوان و احساسی توام با شرم، هر مارک و اتهامی را به جان می خرد تا بگوید که هیچ ربطی به تشکیلات و رهبری سازمان نداشته و می خواهد برای خودش باشد.آزاد و مستقل!
بله، بالاخره اسماعیل وفا یغمایی،عضو سابق مرکزیت سازمان و شاعر بزرگ مجاهدین، لب به شکوه از «واقعیت» ها گشود.
شاعری که صاحب بیش از 75 درصد اشعار،ترانه ها و سرودهای سازمان مجاهدین است.اما این شکوه، شکایتی ساده از تاریخ نیست.شکایت از یک فریب بزرگ و فریب یک نسل است.نسلی که ساده لوحانه برای عدالت ،سازندگی و پیشرفت اجتماعی برخاست! و رجوی مجموعه ای از چنین آرزوهایی را به یغما برده و هست و نیست آنان را در خیانت به همین نسل و تاریخ مردم ایران به تاراج داد.
اگر کسانی یغمایی را نشاسند مانند بسیاری که از دیگران پرسیده اند،وی را نیز مورد پرسش قرار خواهند داد که چرا حالا؟!
اما کسانی که او را از نزدیک می شناسند،خواهند گفت،اسماعیل سال ها پیش از این با مجاهدین نبوده و تمامیت او در تعارض و انکار همه جانبه مجاهدین و رهبرانشان بوده است.و اگر سالیان با تشکیلات مجاهدین کنار آمده و یا در کنار تشکیلات ماند،به آن دلیل بوده که همه جاده های این مسیر یک طرفه،سرسخت و بازگشت ناپذیر می نمود.مسیری که بی اختیاری در توانمندی های درون فردی، راهی برای رسیدن به آگاهی و اختیار باقی نمی گذاشت!
اسماعیل وفا یغمایی در دو نگارش اخیر خود به گوشه هایی از واقعیت هایی که خود می داند پرداخته است.سال ها پیش وقتی اسماعیل وفا یغمایی رده اش را به تشکیلات سازمان پس داد تا بعنوان فردی آزاد تر حضور داشته یا اینکه برود،شاعران سازمان زیر فشار تشکیلاتی و ایدئولوژیک شدید قرار داشتند تا دست از شاعری برداشته ، اسلحه بر دوش افکنده و در” صحنه رزم” جان خود را فدای “آرمان های رجوی” نمایند.یادم می آید در نشستی کوچک و در کنار فرماندهان مجاهدین،مسعود رجوی در تقبیح شاعران گفت؛”تشکیلات سازمان مجاهدین خلق جایی برای شاعران ندارد.با تعدادی از اینها فعلا مدارا می شود.اما مسئولین بدانند که جای شاعر جماعت در سازمان نیست!…”
بگذریم که در این زمینه اسماعیل وفا یغمایی اگر دست به قلم ببرد،واقعیت های بیشتری از جنبه های ضد فرهنگی و ضد اجتماعی رهبران سازمان مجاهدین برملا خواهد گردید.حال که اسماعیل بیانیه رسمی خود را با شعری از زنده یاد احمد شاملو آغاز نموده و “مرگ” و “اتهام” را از خود رانده،در زمینه شعر و شاعری و بنیاد های فرهنگی سازمان بنویسد تا کاری را که دیگران نکردند او همت بگمارد!
ضمن تبریک به آقای اسماعیل وفا یغمایی و احساسات انسانی اش راجع به عدم اطلاع از وضعیت خانم اکرم حبیب خانی در کمپ لیبرتی،امیدوارم خبری خوش یافته و زندگی اش توام با شادی و بهروزی باشد.
دوم ژوئن 2013
جواد فیروزمند
تالار بهارستان – اسماعیل وفا یغمایی و اکرم حبیب خانی – عضو مرکزیت سازمان مجاهدین در نشست شورا بغداد