6.5 C
Paris
Sunday, December 22, 2024

تاثیر فروپاشی اشرف در اضمحلال تتمه شورای رجوی

 

از وقتیکه “اشرف”نایستاد و فروریخت،سروصدای نیم دوجین عمله شورایی رجوی نیز در آمده است.اعتراض اصلی آنان به سیاست ها و روابط داخلی باند تروریستی رجوی است که بجای استفاده در “صحنه های بین المللی!”ملزم به بازدهی در اقدامات تبلیغاتی شده اند.

خبرهای رسیده از درون شورا در اروپا،حاکی است که اعضای قدیمی به روند بکارگیری در تجمعات دست چندم خیابانی اعتراض نموده و از اینکه مانند گذشته توسط رجوی تیمار نشده و شغل پر طمطراق تری به آنان محول نمی گردد به مریم رجوی شکایت برده اند.یکی از معترضین شورایی که هرازچندگاهی در کافه ای سفره دل خود را باز می کند گفته است؛”از هنگامیکه که رجوی تعارفات را کنار گذارده و علنا به جای ما تصمیم گرفته و اطلاعیه می دهد،شورا دیگر موضوعیت ندارد.

 

مسعود رجوی از سال 1981 میلادی،تشکیلات دوم و تحت هژمونی مجاهدین را بنام “شورای ملی مقاومت” بنیاد نهاد.قرار بود این شورا ائتلافی از سازمان ها،گروه های سیاسی و شخصیت های برجسته ایرانی باشد.بعنوان دولت در سایه عمل نموده و از طرف غربی ها بدیل جمهوری اسلامی ایران در نظر گرفته شود.

اما از آنجا که سیاست های کلی و راهبردی توسط رجوی دیکته می گردید،موجودیت آن از طرف عناصر تشکیل دهنده زیر حمله قرار رفته و روند فروپاشی بسرعت آغاز گردید.تا سال 1986 میلادی یعنی تا هنگام اخراج رجوی به عراق،اصلی ترین گروه ها و افراد تشکیل دهنده یک به یک استعفا داده یا اعلام کناره گیری کردند.

پس از شراکت رجوی با صدام حسین،تعداد انگشت شماری تحت عنوان اعضای شورا باقی مانده بودند که حتی با حمایت و هدایت مستقیم مجاهدین نیز نمی توانستند کاری از پیش ببرند.به همین دلیل بخشی از اعضای سازمان تروریستی مجاهدین به تشکیلات شورا تزریق گردید تا با بالا رفتن عدد و رقم اعضا، ،مورد توجه صدام و غربی ها قرار گرفته و از طرف دیگر مانعی برای انفعال سایر شورایی ها شود.

این موضوع نه تنها مسئله ای حل نکرد بلکه باعث شد تعداد دیگری بریده و از شورا کناره گیری کنند.پس از آن کسانی تحت نام شورا باقی ماندند که ازهواداران یا سمپاتیزان های قدیمی مجاهدین بودند.اما رجوی با ذکر اینکه “سازمان مجاهدین” فقط حق یک رای در شورا دارد، تلاش می کرد تافته جدابافته ای از تشکیلات مجاهدین نشان دهد.با اینکه این روند از نظر مجاهدین رو به گسترش و فزونی بوده و مراحل خوشبختی و صعود را در کنار صدام حسین طی می نمود،عملا چیزی جز تشکیلات مجاهدین نبود که روز به روز کوچکتر و مضمحل تر می گردید.

با نگاهی به گذشته بوضوح روشن است که حضور رجوی در عراق و شراکت مستقیم با صدام حسین در کشتار مردم ایران او را به خیانت و وطن فروش واداشت.با اینحال،حتی اگر صدام سرنگون نمی شد منجر به فروپاشی باند تروریستی رجوی می گردید.چرا که از ابتدای انقلاب،رجوی و سازمان ترویستی اش زائده تجاوز و جنگ صدام با مردم ایران بود.شورای رجوی نیز در همین ترکیب قرار داشت.و اگر چه مستقیما طرف حساب نبود،اما موجودیت خود را مدیون کسانی بود که زائده جنگ صدام با مردم ایران بودند!

اکنون صدام نیست. مردم عراق حکومت مورد نظر خود را با انتخابات و رای مستقیم بدست آورده اند.حکومتی که از ابتدای جان گرفتن،حکم اخراج مجاهدین و ساکنان اشرف را امضا کرده و در صدد محاکمه تعدادی از آنان است.

از چند سال گذشته تا چند ماه پیش،رجوی،پادگان اشرف را مرکز ثقل مجاهدین و پایداری خود می دانست.اما این دیوار کاذب نیز فرو ریخت.انتقال و جابجایی برای درهم شکستن تشکیلات رجوی در عراق آغاز شد.نزدیک به 800 تروریست از پادگان اشرف به کمپ لیبرتی منتقل گردیدند.باقیمانده نیز تا مدتی دیگر پادگان اشرف را ترک خواهند کرد.

و حال،از وقتیکه “اشرف”نایستاد و فروریخت،سروصدای نیم دوجین عمله شورایی رجوی نیز در آمده است.اعتراض اصلی آنان به سیاست ها و روابط داخلی باند تروریستی رجوی است که بجای استفاده در “صحنه های بین المللی!”ملزم به بازدهی در اقدامات تبلیغاتی شده اند.

خبرهای رسیده از درون شورا در اروپا،حاکی است که اعضای قدیمی به روند بکارگیری در تجمعات دست چندم خیابانی اعتراض نموده و از اینکه مانند گذشته توسط رجوی تیمار نشده و شغل پر طمطراق تری به آنان محول نمی گردد به مریم رجوی شکایت برده اند.یکی از معترضین شورایی که هرازچندگاهی در کافه ای سفره دل خود را باز می کند گفته است؛”از هنگامیکه که رجوی تعارفات را کنار گذارده و علنا به جای ما تصمیم گرفته و اطلاعیه می دهد،شورا دیگر موضوعیت ندارد.رجوی با بهانه های مختلف همین چند نفر باقیمانده را عملا به حاشیه رانده و گفته است که بروید همراه با مجاهدین در تظاهرات خیابانی شرکت کنید یا اینکه به تولیدات فرهنگی پرداخته و به مقاله نویسی مشغول شوید.”

او در قسمت دیگری از درد دل هایش فاش ساخته بود بارها دیده است که رجوی از ته دل حسرت می خورد و بدون اراده تکرار می کرد؛”کاشکی صدام هرگز سرنگون نمی شد!”برای ما هم خوب بود.بالاخره اسم مان بود شورایی،می نشستیم و در تصمیم گیری ها رای می دادیم و حضور داشتیم.دوربین ها هم روشن بودند.تلویزیون ها پخش می کردند.نشریات خارجی هم به اسم خودمان انعکاس می دادند.حالا چی؟الان مدت هاست که جلسات شورا همانند نشست تشکیلاتی مجاهدین شده است.بجای شرکت در تصمیم گیری ها  باید از همدیگر انتقاد کنیم و انتقاد بشنویم.مشکل مالی هم نداشتیم.الان تکان می خوری می گویند مشکل مالی داریم،بروید در برنامه همیاری شرکت کنید.ما را که نگذاشتند در ملاقات با آمریکایی ها شرکت کنیم.اما خود آنها درمصاحبه های مختلف گفتند که برای هر جلسه سخنرانی یا شرکت در جلسه های خانم رجوی تا 40.000 دلار پول دریافت می کنند.معلوم نیست اینها درست می گویند یا آنها؟

13 مارس 2012

محمد علوی

AriaNews
AriaNewshttps://www.ariairan.com/
اخبار اجتماعی، فرهنگی، ورزشی، اقتصادی، علمی از سراسر جهان در Aria News | آریا نیوز
آخرین خبرها
اخبار مرتبط