حدود یازده درصد جمعیت اسرائیل حریدیاند که اغلب در محلهها و شهرکهای تماما ارتدوکسنشین زندگی میکنند.
مردان پیراهن سفید، شلوار سیاه، کت بلند سیاه و کلاه سیاه به تن میکنند – پوششی که از یهودیان روسیه و لهستان در قرن هجدهم میلادی میآید
زنان طوری لباس میپوشند که آرنج و زانوشان پوشیده باشد. بسیاری زنان متأهل کلاهگیس به سر میکنند که موی طبیعیشان دیده نشود
بسیاری حریدیها در خانهشان تلویزیون و اینترنت یا کتاب و موسیقی غیرمذهبی ندارند
کودکان حریدی در مدرسه عمدتا تورات و تلمود میخوانند. پسرها باید در بزرگسالی و در حقیقت تا پایان عمر بیشتر وقتشان را صرف تحصیل این متون مذهبی کنند
حریدیهای اسرائیل، یهودیان ارتدوکس بنیادگرایی که پیش از این به انزوای اجتماعی معروف بودند و بسیاری زندگیشان را وقف تحصیلات دینی میکردند، این روزها بیش از همیشه سراغ فنآوری میروند.
موشه اسلیون، یک جوان ۲۶ ساله حریدی که ساکن بیتالمقدس است و دارد برنامهنویسی یاد میگیرد، میگوید: “برای یادگرفتن تلمود باید ذهنت را فقط به یک مسئله بسپاری و سعی کنی از زوایای مختلف نگاهش کنی و راهحلهای مختلف پیدا کنی. برنامهنویسی هم شبیه همین است، بهخصوص شیوه فکر کردن در برنامهنویسی.”
موشه هم مثل بسیاری از دوستانش فکر میکرد زندگیاش صرف تحصیل مذهبی خواهد شد. بهطور سنتی، مردان حریدی بیشتر وقتشان را به یادگیری تورات و تلمود میگذرانند. کار بیرون خانه و چرخاندن زندگی با همسرانشان است. حدود نیمی از مردان حریدی اسرائیل اینگونه زندگی میکنند.
اما در سالهای اخیر زندگی گرانتر شده و کمکهزینههای دولت به کودکان کمتر شده. خانوادههای حریدی که گاه هشت تا ده بچه دارند و به کمکهای دولتی وابستهاند، بیش از بقیه ضربه خوردهاند. در نتیجه مردان حریدی مثل موشه اسلیون ناچارند کار کنند، و بسیاریشان سراغ بخش تکنولوژی میروند.
اسرائیل به “کشور استارتآپ” معروف است (شرکتهایی که با یک ایده نو راه میافتند و با جذب سرمایه بزرگ میشوند). بسیاری ناظران معتقدند بخش تکنولوژی اسرائیل بعد از سیلیکون ولی آمریکا در دنیا دوم است – و طبعا مهندس و برنامهنویس نیاز دارد.
برنامهنویسی قاعدتا نباید گزینه مناسبی برای مردان حریدی – که ریاضی نخواندهاند – باشد. مدرسههای حریدی علوم تجربی که هیچ، انگلیسی هم که زبان رایج تکنولوژی در دنیا است یاد نمیدهند.
اما کار در این حوزه مهارتهایی میخواهد که نسبتا آسان میشود کسب کرد – اینکه تحصیل مذهبی آنطور که موشه اسلیون میگوید به این امر کمک میکند یا نه، نمیدانیم. مهم این است که برای پیوستن به بخش تکنولوژی لازم نیست سالها درس بخوانند و مدرک بگیرند. ضمن اینکه اگر کار پیدا کنند درآمدش خوب است.
البته این واقعیت را نمیشود نادیده گرفت که دنیای استارتآپها و سرمایهگذارانی که به دنبال ایده درخشان در عرصه تکنولوژی میگردند، بسیار از دنیای درونگرا و مذهبمحور حریدیها دور است. هماهنگ شدن با این جهان متفاوت گاه برایشان دشوار است.
یونی رایس، از جوانان حریدی که برنامهنویسی میکند و برای چند شرکت تکنولوژی کار کرده، میگوید: “غذامان یکی نیست، نوشیدنیمان یکی نیست، جاهایی که میرویم فرق میکند. رستوران یا باری که همکارت مهمانی میگیرد، جایی نیست که تو بتوانی بروی. بنابراین جذب شدن در محیط یک شرکت سکولار و معاشرت با آدمهای دیگر آسان نیست.”
اینجاست که موشه فریدمن وارد ماجرا میشود.
آقای فریدمن پیشتر ربی بوده، اما حالا کارآفرین است – در همین حوزه تکنولوژی. او سازمانی دارد به نام کاماتک که کارش وصل کردن استارتآپهای ارتدوکس و سرمایهگذاران سکولار است. او خودش در یک خانواده حریدی بزرگ شده و تجربه ورود به عالم تکنولوژی برای سخت بوده.
میگوید: “اطرافم پر از آدمهای سکولار بود. مرا طوری نگاه می کردند انگار از یک سیاره دیگر آمدهام، یا مال قرون وسطی هستم. ابدا باور نمیکردند بتوانم در عرصه تکنولوژی کار بهدردبخوری بکنم.”
آقای فریدمن مصمم است حریدیها و بقیه جامعه اسرائیل را نزدیک کند، بهویژه به خاطر پیشینه خانوادگیاش. پدر پدربزرگش ربی (خاخام) اعظم بیتالمقدس بوده – کسی که آموزش ریاضی، علوم و انگلیسی را در مدرسههای حریدی ممنوع کرد.
میگوید: “جد من فکر میکرد مذهب و سنت را باید از از برخورد با دنیای بیرون حفظ کرد. و موفق بود. حالا به لطف کاری که او صد سال پیش کرد، امروز از یک میلیون حریدی اسرائیل حدود ۱۲ درصدشان نه انگلیسی بلدند نه از علم چیزی میدانند. من یکجور احساس وظیفه میکنم که خرابکاری جدم را درست کنم.”
البته همه حریدیها مثل موشه فریدمن فکر نمیکنند. بسیاری همچنان معتقدند سکولاریسم موجودیت یهودیت ارتدوکس را به خطر میاندازد. آنها نگران برخورد جهان حریدیها با جهان تکنولوژی – و بهویژه با اینترنت – هستند.
ربی موردکای بلائو، رئیس نهادی به نام حافظان تقدس و آموزش در بنی براک (که شهرکی تماما ارتدوکس نشین در شرق تلآویو است)، میگوید: “اینترنت فاجعه است. چه بسیار خانوادهها که به خاطر اینترنت از هم پاشیدهاند. چون مردمانی که سرشان به زندگی آرام خودشان بود ناگهان از طریق اینترنت دنیایی جدید کشف کردهاند. اینترنت لیبرال و باز است. خطر بزرگی است.”
درعینحال، کم نیستند کسانی که معتقدند میشود در بطن جامعه اسرائیل کار کرد و زندگی مذهبی را نیز حفظ کرد، کسانی مثل چدوا کلاینهندلر که حریدی است و مدیر یک استارتآپ به نام لینآن. خانم کلاینهندلر هم در شهرک بنی براک زندگی میکند، اما همکارانش همه غیرمذهبیاند. دفتر کارشان هم در ساختمان مایکروسافت در هرتزلیا است – منطقهای سکولار که به آن پالو آلتو اسرائیل میگویند.
خانم کلاینهندلر معتقد است آدم اگر بخواهد میتواند هویت حریدیاش را در دنیای غیرمذهبی کار هم حفظ کند. در طول هفته، مثل نوجوانها مدام موبایلبهدست است و متصل به اینترنت – انگارنهانگار که ربی بلائو اینترنت را “فاجعه” خوانده.
خودش میگوید: “من به کار معتادم. حتی موقع تعطیلات که سفر میروم هم لپتاپ و آیفون و آیپدم را میبرم. مدام به واتساپ و بقیه چیزها وصلام. اگر لازم باشد، راحت میتوانند پیدایم کنند.”
اما جمعه شبها که شبات شروع میشود – و یهودیها معتقد نباید از دستگاههای الکترونیک استفاده کنند – همهچیز را تعطیل میکند.
میگوید: “یک ثانیه مانده به شبات (شنبه) تلفنم را خاموش میکنم. خیلی سخت است، اما مثل دیجیتالزدایی از بدن میماند. واقعیت این است که مذهبی و معتقد بودن، حریدی بودن، چیزی است که درون آدم و در هر کاری که آدم میکند هست – توی جلسه، توی معاشرت، غذایی که میخوری. من دوست دارم با دیگران قاطی شوم، اما برایم مهم است که اعتقادات مذهبی من و مردمم نیز حفظ شود.”
البته خانم کلاینهندلر اذعان دارد که فهم فرهنگ و محیط سکولاری که در آن کار میکند آسان نبوده. میگوید: “وقتی در اقلیتی، باید زبان و رفتار و هنجارهای اکثریت را یاد بگیری. باید خوب یاد بگیری و روان باشی که توی چشم نباشی. بعضی وقتها آرزو میکنم کسی پیدا میشد که دنیای مرا به همان خوبی که من دنیای بقیه آدمها را میفهمم میفهمید.”