وقتی اسناد و مدارک موثقی در اثبات یک مدعا در دست نباشد، ناگزیر باید به “شواهد” رجوع کرد. بررسی شواهد بر اساس منطق و استدلال انجام می شود و نهایتا بر اساسِ تحلیلِ بهم پیوستگیِ اجزائی که در کنار یکدیگر قرار داده شده اند، می توان به یک نتیجه گیری رسید.
سیمای آزادی، تلویزیون سازمان مجاهدین خلق اخیرا فیلم مستندی را با نام “ساعت مکه، بزرگترین ساعت جهان در مقدسترین عبادتگاه جهان” پخش کرد. ویدئوی این فیلم مستند را می توان در لینک زیر در یوتیوپ دید:
http://www.youtube.com/watch?v=0GswWvwZW2Y
شاید پخش فیلم مرتبط با ساعت مکه نشانی از توجه سازمان مجاهدین به پیشرفت های تکنیکی و صنعتی است. شاید هم چون مجاهدین، سازمانی اسلامی است، پخش چنین فیلمی را برای نیروهای خود و هوادارانش مناسب می داند. شاید های بسیار دیگری را هم می توان برشمرد. شاید هم این سوال مطرح شود یک فیلم مستند که معلوم نیست چه تعداد آن را از طریق ماهواره دیده اند و تعداد بازدید کنندگان آن تا زمان نوشتن این مطلب در یوتیوپ نیز تنها پنج کلیک بوده است، چه اهمیتی دارد که باید به آن پرداخت؟ اما من آن را “شاهد”ی بر یک مدعا می دانم. شاهدی در ادامه ی شواهد سال های گذشته که نشان از یک سیاست دارد:
– پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ انتشارعکس های مسعود رجوی با یاسرعرفات و در کنار آن، تنظیم و پخش دکلمه ها و سرودهائی بر اساس ترانه ها و آهنگ های فلسطینی دامن زد شد. امری که باید این موضوع را الغاء می کرد که ما “انقلابی”تر از خمینی هستیم. شرایط زمانه اقتضاء می کرد تا در مقابل خمینی که با عرفات ملاقات کرده بود، باید نشان داده می شد این “ما” ئیم که انقلابی تریم. و تاکید می شد آنزمان که “ما” در اردو گاه های فلسطینی ها آموزش نظامی می دیدیم، “شما” ها، (خمینی و یارانش) عافیت طلبی کرده و سپاس شاهنشاها می گفتید. در آنزمان این حرف ها بویژه نوجوانان و جوانان را بسیار جذب می کرد.
– با اشغال سفارت آمریکا توسط پیروان خمینی، مجاهدین، “میلیشیا” را راه اندازی کردند. آنزمان من خود یکی از آن میلیشیاهائی بودم که در خیابان ها رژه می رفت. اقتضای زمانه، ایجاب می کرد تا همزمان با نوشتن نامه از سوی مسعود رجوی برای “امام خمینی”، سرود نبرد با آمریکا و… هم بیرون داده شود تا نشان داده شود ما “ضد امپریالیست” تر هستیم.
– با شروع فاز نظامی و انتقال بخشی از مجاهدین به کردستان، ترجمه و دکلمه ی سرود کوردی “ای رقیب” از رادیو مجاهد پخش می شد. رزمندگان مجاهد “پیشمرگه های” مجاهد خلق لقب گرفتند. مسئولین مجاهدین با لقب “کاک” خطاب می شدند و حتی زمانی که مجاهدین از کردستان ایران به کردستان عراق منتقل شدند، مسعود رجوی در نامه هایش به جلال طالبانی، رئیس اتحادیه میهنی کردستان عراق “یه ک یه تی”، او را “ماموستا” یا “مام” جلال خطاب می کرد.
– وقتی مجاهدین از کردستان عراق خارج شده و در اشرف و دیگر مناطق عربی عراق مستقر شدند، نوارها و ترانه های عربی کشف شدند. ترانه های “فِیروز” خواننده زن لبنانی حتی از بلند گوهای رسمی پخش می شد و برخی از اشعارِ ترانه هایش از جمله در ترانه ی ذنوبیا، با هدف القاء مریم رجوی به جای ملکه اردنی که فِیروز در این ترانه از او با احترام یاد می کرد، ترجمه شدند. آیا نزدیکی به صدام حسین و پادشاهی اردن چنین سیاستی را اقتضاء می کرد؟
– وقتی صدام حسین سقوط کرد و آمریکائی ها “صاحب خانه جدید” شده و در کنار قرارگاه اشرف مستقر شدند، اقتضای شرایط جدید و نیاز به جلب توجه دولت آمریکا، رهبری مجاهدین را به چرخش دیگری ناگزیر ساخت. مجاهدین نه تنها نوارهای “سرکوچه کمینه مجاهد پرکینه” و “نبرد با آمریکا” را از همه جا جمع کرده و نابود کردند، بلکه این بار رزمندگان دیروز، در قالب گروه های بزرگِ ارکستر سمونیک، با اجرای موزیک کلاسیک در هوای بازِ اشرف، گوش سربازان آمریکائی را نوازش می دادند تا هرچه بیشتر چهره غرب پسند تری از خود ارائه دهند.
– در چند سال اخیر نیز شاهدیم حتی اجرای برنامه های شکرگزاری آزادی مریم رجوی از بازداشتگاه پلیس فرانسه که سالیانه در پاریس برگزار می شود، به مجریان حرفه ای و شناخته شده ی آمریکائی سپرده می شود. برنامه ای که پیام آن در اصل برای دولت و پارلمان آمریکا مخابره می شود. از همین روست که برنامه تماما به زبان انگلیسی برگزار می شود و در آن بسیاری از سیاستمداران و مقامات سابق نظامی- امنیتی این کشور با خرج هزینه های سرسام آور برای انجام سخنرانی های چند دقیقه ای، از آن قاره به به این قاره دعوت می شوند.
در هریک از اقدامات فوق در سه دهه ی گذشته پیام های آشکار و پنهانی نهفته بود. اگر شواهد داده شده در گذشته را بپذیریم می توان بطور منطقی نتیجه گیری کرد وقتی تلویزیون العربیه در این روزها یک مصاحبه طولانی با مریم رجوی انجام می دهد و سایت فارسی العربیه نیز آن را درج و منتشر می کند، و یا وقتی سیمای آزادی به یاد “ساعت مکه” می افتد، احتمالا این وقایع اتفاقی نبوده، بلکه “شاهد” ی بر یک سیاست پنهان می باشند.
زمانی سازمان مجاهدین جشن های ۲۵۰۰ ساله شاه ایران را به دلیل هزینه های سرسام آور محکوم می کرد و نظام شاهنشاهی را شایسته زباله دان تاریخ بر می شمرد. اکنون در تلویزیون رسمی این سازمان ساعت مکه با آن همه پولی که خرجش شده و در حالی که مقامات پادشاهی عربستان در افتتاح آن نشان داده می شوند، با شکوه هر چه تمام تر تبلیغ می گردد. آیا این همه “تصادفی” است، یا باید آن را شاهد و نشانه دیگری از یک ارتباطات پنهان دانست؟ اگر اینطور باشد، این ارتباطات چه اهدافی را شامل شده و چه منافعی را تضمین می کند؟
نکته آخر اینکه می توان حدس زد مراحل بازاریابی و خرید، ترجمه و پخش این فیلم مستند زمان و هزینه زیادی را به خود اختصاص داده و مطمعنا نیروی انسانی زیادی هم برای تمام مراحل این کار صرف شده است. از همین رو شاید بی مناسبت نباشد در همین جا به مصاحبه اخیر آقای فیلابی مسئول کمیسیون ورزش شورای ملی مقاومت مجاهدین با تلویزیون “امروز نما” نیز اشاره شود. او در پاسخ به این سوال که چرا فعالیت های شورای ملی مقاومت در محکومیت آپارتاید جنسی رژیم جمهوری اسلامی در میدان های ورزشی کم شده است؟ ادعا کرد: آنقدر کار داریم که دیگر نیرو برای این کارها نداریم. دقیقه ۱۹ به بعد در لینک زیر:
http://www.youtube.com/watch?v=88-irnRBP60
اگر بپذیریم سازمان مجاهدین برای ارائه چنین برنامه های تلویزیونی به لحاظ مالی و نیروئی، “نیروی” زیادی را صرف کرده است، آنگاه آیا می توان بطور منطقی توضیحات فیلابی را قابل باور دانست که می گوید “نیرو نداریم”؟ یا آنکه باید آن را توجیه گری ناشیانه ای قلمداد کرد که اصل را بر نادانی شنونده قرار می دهد؟ شاید هم در خوش باورانه ترین حالت باید پذیرفت که آقای فیلابی ساده دلانه فریب توضیحاتی که مسئولین سازمان مجاهدین به او می دهند را خورده و باید امیدوار بود تا کمی صادقانه و عمیق تر واقعیت های اطراف خود را ببیند.
مسعود رجوی در کلاس های تبیین جهان در سال ۱۳۵۸ در تعریف “انطباق” می گفت: پدیده هائی که توان انطباق خود با تغییرات زمانه و تغییرات محیطی را ندارند، حتی اگر مثل ماموت ها و دایناسورهای بزرگ وغول پیکر باشند، محکوم به نابودی اند. اما آنهائی که هوشیارترند و ضروت زمانه را درک کرده و خود را متناسب با تغییرات و شرایط، از جمله با تغییرات سیاسی- اجتماعی، آداپته کرده و با محیط منطبق می کنند، هر چند به ظاهر جثه ی کوچکی هم داشته باشند، ماندگارخواهند بود. (نقل به مضمون)
شاید همه آنچه که گفته شد، نه شاهد و نشانه ی بی پرنسیبی و فرصت طلبی و رنگ عوض کردن این سازمان و رهبری آن برای نزدیکی به صاحبان قدرت و پول، بلکه نشانی از قدرت بالای هوش و درجه ی بالای “انطباق” آن با شرایط باشد. نشانی از به قولِ مسعود رجوی از یک “انطباق فعال” برای رد کردن پیچ و گردنه های تاریخی که در کمین نشسته اند. تشخیص آن با عقل و شعور خوانندگان.
حنیف حیدرنژاد
۱۲٫۱۰٫۲۰۱۴
http://www.hanifhidarnejad.com
حنیف حیدرنژاد