1.1 C
Paris
Sunday, December 29, 2024

آیا سقوط حکومت بشار اسد با حمله ۷ اکتبر حماس ارتباط دارد؟

 

سقوط ناگهانی و غافلگیرکننده حکومت بشار اسد در سوریه تاثیرات گسترده‌ای در سطح منطقه و جهان به جای گذاشت و نشانگر تضعیف نقش دو قدرت مهمی بود که در ۱۳ سال گذشته، بقای این نظام را تضمین کرده بودند.

حتی پس از اعلام تشکیل دولت موقت سوریه، تحلیلگران همچنان تلاش می‌کنند دلایل این سقوط ناگهانی و پیامدهای آن بر کشورهای منطقه و همین طور مسیرهای احتمالی درگیری را بررسی کنند.

در این میان برخی ناظران، برای درک آنچه رخ داده به نظریه «اثر پروانه‌ای» اشاره کرده‌اند.

اثر پروانه‌ای: یک رویداد کوچک با پیامدهای بزرگ
گفته می‌شود یک حرکت ساده، مانند بال زدن پروانه‌ای کوچک در یک گوشه جهان، ممکن است طوفانی سهمگین را در گوشه‌ای دیگر رقم بزند. این توصیفی استعاری است که بیان می‌کند رویدادهای کوچک ممکن است تحت شرایط خاص، پیامدهای بزرگی داشته باشند.

اثر پروانه‌ای یک نظریه فلسفی-فیزیکی است که اولین بار در سال ۱۹۶۳ از سوی ادوارد لورنز، ریاضی‌دان و هواشناس آمریکایی، مطرح شد. این تئوری بخشی از «نظریه آشوب» است، بیان می‌کند که میان رویدادهای مختلف ارتباط‌های پنهانی وجود دارد و هیچ چیز در جهان تصادفی نیست.

برای مثال، یک ضربه کوچک به یکی از مهره‌های دومینو می‌تواند به افتادن زنجیره‌ای تمام مهره‌ها منجر شود. این اثر نشان می‌دهد که جهان بسیار پویاست و یک حرکت کوچک و محدود در آغاز می‌تواند پیامدهای بزرگ و تغییرات به‌هم پیوسته‌ای به همراه داشته باشد؛ درست مانند گلوله برفی کوچکی که از قله کوه به پایین می‌غلتد و بهمن عظیمی ایجاد می‌کند.

به گفته بعضی تحلیلگران، آنچه در سوریه رخ داد نمونه‌ای از این نظریه است.

اما مهم‌ترین دلایل سقوط نظام اسد چه بود و آیا می‌توان پیش‌بینی کرد که این تغییرات شتاب‌زده چه پیامدهایی برای منطقه خواهد داشت؟

پیامدهای ۷ اکتبر
مئیر کوهن، تحلیلگر سیاسی و دیپلمات سابق اسرائیلی، با ارجاع به همین نظریه، سقوط جنجالی حکومت سوریه را به تبعات حملات هفتم اکتبر پیوند می‌دهد.

او به بی‌بی‌سی گفت: «هدف از حمله‌ای که یحیی سنوار با پشتیبانی ایران هدایت کرد، ایجاد حلقه‌ای آتشین با حزب‌الله برای نابودی اسرائیل بود، اما این حلقه اکنون به خود ایران برگشته است. بدون شک فروپاشی محور ایران که شامل حماس و حزب‌الله است، مانند گلوله برفی بود که به سرعت در حال غلتیدن است و پیامدهای آن به سرنگونی رژیم در سوریه منجر شد، و ممکن است به فروپاشی نظام ایران منجر شود.»

مئیر معتقد است که زمان ایجاد یک دیدگاه مشترک میان اسرائیل، آمریکا و کشورهای عربی برای آینده منطقه فرا رسیده است.

او می‌گوید: «این تحولات تاثیرات عمیقی بر ایران خواهد داشت. شواهد آن را می‌توان در اعتراضات در این کشور مشاهده کرد. همچنین در کرانه غربی نیز درخواست‌ها برای برکناری محمود عباس افزایش یافته است. علاوه بر این نگرانی‌هایی درباره تهدید نظام در اردن وجود دارد و ممکن است اخوان‌المسلمین در مصر نیز از این تحولات بهره‌برداری کند.»

پیامدهای ناخواسته و اثر عمیق روانی
علیاء براهیمی، پژوهشگر شورای آتلانتیک در واشنگتن و کارشناس سیاست‌های خاورمیانه، با دیدگاه مئیر کوهن موافق است و باور دارد که حمله ۷ اکتبر حماس به اسرائيل، رویدادی محوری در سقوط حکومت اسد بود. اما او تاکید بیشتری بر پیامدهای روانی و نظامی این حملات دارد که منجر به تقویت قدرت مخالفان در سوریه شد.

براهیمی می‌گوید: «می‌توان خط مستقیمی میان حمله حماس و سقوط اسد ترسیم کرد. هرچند عوامل مهم دیگری نیز نقش داشتند، از جمله ویرانی اقتصاد سوریه و تاثیر آن بر روحیه ارتش این کشور، مداخله روسیه در اوکراین و پایان صبر ترکیه در مقابل اسد. در این میان تضعیف قدرت ایران پس از ۷ اکتبر عاملی تعیین‌کننده بود.»

او ادامه می‌دهد: «حملات مداوم اسرائیل به حزب‌الله و نیروهای سپاه پاسداران در سوریه، اسد را کاملا بی‌دفاع کرد، در حالی که مخالفانش در این دوره منسجم‌تر، منظم‌تر و مصمم‌تر از همیشه بودند.»

براهیمی معتقد است اثر پروانه‌ای که در ۷ اکتبر آغاز شد، زنجیره‌ای از رویدادهای ناخواسته را به راه انداخت.

«باید به اثر روانی این حملات اشاره کرد. حماس به صورت آشکاری نشان داد که حتی قدرتمندترین نیروها نیز نقاط ضعف دارند و تغییر موازنه قوا ممکن است. این ایده الهام‌بخش جنگجویان سوری بود و احتمالا دیگر بخش‌های منطقه را نیز شعله‌ور خواهد کرد.»

تاثیرات متقابل در خاورمیانه
با وجود اذعان به تاثیرات حملات ۷ اکتبر در سقوط اسد، یوآو استرن، تحلیلگر سیاسی و نویسنده روزنامه اسرائیلی هاآرتص، ارجاع به نظریه «اثر پروانه‌ای» برای توضیح این وقایع را ناکافی می‌داند. او معتقد است که این نظریه نمی‌تواند ارتباط مستقیم میان تحولات سوریه و سایر کشورهای منطقه را به‌ درستی نشان دهد.

او توضیح می‌دهد: «آنچه در هر بخشی از منطقه رخ می‌دهد، به صورت مستقیم یا غیرمستقیم بر سایر نقاط تاثیر می‌گذارد. نمی‌توان رویدادهای سوریه را از آنچه در اسرائیل، لبنان، فلسطین یا کشورهای دیگر رخ می‌دهد جدا کرد. بازیگران اصلی این منطقه مانند ایران، ترکیه، کشورهای عربی، اسرائیل، روسیه و آمریکا به طور هم‌زمان در چندین عرصه فعال‌ هستند، که همین امر خاورمیانه را به یک شبکه پیچیده و درهم‌ تنیده تبدیل می‌کند.»

او می‌گوید: «مفهوم اثر پروانه‌ای معمولا برای مواردی استفاده می‌شود که ارتباط میان رویدادها نامشخص و غیرمستقیم است، اما در خاورمیانه، ارتباط میان وقایع نزدیک و مستقیم است و تاثیرات آن به‌وضوح در کشورهای همسایه نمایان می‌شود.»

سقوط تدریجی
خطار ابو دیاب، پژوهشگر لبنانی در روابط بین‌الملل و ژئوپلیتیک، ضمن تاکید بر نقش مهم رویدادهای ۷ اکتبر در فروپاشی نظام اسد، سقوط او را فرآیندی تدریجی می‌داند که از سال ۲۰۱۱ و با آغاز اعتراض‌های مردمی شروع شد و به جنگی پیچیده تبدیل شد.

او می‌گوید: «نیروهایی که از سال ۲۰۲۰ در ادلب مستقر بودند، خود را برای این لحظه آماده کرده بودند. حرکت آنها با تغییرات داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی هم‌زمان شد که ضعف نظام سوریه را تشدید کرد. اسد به جای اصلاح شرایط، به تقویت حکومت خود روی آورد و درگیر تجارت مواد مخدر شد که سوریه را به مرکز اصلی تولید کاپتاگون تبدیل کرد. در این شرایط حقوق سربازان سوری کاهش یافت و بحران مفقودان و زندانیان شدت گرفت که همه این‌ها به سقوط او کمک کرد.»

تضاد منافع میان حامیان اسد
خطار ابو دیاب، پژوهشگر لبنانی می‌گوید: «آمریکا نقشی غیرمستقیم در تقویت بقای اسد ایفا کرد، به ویژه زمانی که باراک اوباما، رئیس جمهور پیشین، پس از استفاده اسد از سلاح‌های شیمیایی در سال ۲۰۱۳، از اجرای تهدیدهای خود صرف نظر کرد و ترجیح داد با ایران بر سر برنامه هسته‌ایش مذاکره کند. این رویکرد محتاطانه، فرصتی برای نقش‌آفرینی بیشتر روسیه در سوریه فراهم کرد. از سوی دیگر اسرائیل، به دلیل پایبندی اسد به توافق‌نامه جداسازی نیروها در جولان، رژیم او را گزینه‌ای با تهدید کمتر نسبت به گزینه‌های دیگر می‌دانست، و ترجیح می‌داد به‌جای اکثریت سنی منطقه، با اقلیت‌ها تعامل کند. اما با درگیر شدن روسیه در جنگ اوکراین و تضعیف قدرت محور ایران، شکاف امنیتی تازه‌ای در سوریه پدید آمد.»

ابو دیاب معتقد است «حکومت اسد برای بقای خود همواره از تناقضات منطقه‌ای و بین‌المللی بهره برده است». او تاکید می‌کند که «رئیس جمهور سابق سوریه تلاش کرد میان روابط خود با اسرائیل و ایران تعادلی برقرار کند، اما در لحظه‌ای سرنوشت‌ساز، از اتخاذ تصمیم قاطع ناتوان ماند.»

از سوی دیگر تحولات شتابان در خاورمیانه از تغییرات بنیادین در توازن‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، حتی در میان برجسته‌ترین حامیان اسد، پرده برداشت. با وجود همکاری نزدیک روسیه و ایران در حمایت از حکومت او، اختلافات میان این دو کشور همواره پابرجا بود. با روی کار آمدن دولتی جدید در آمریکا که تمایل به حل بحران اوکراین دارد، نیاز روسیه به ایران در این عرصه کاهش یافت. این مسئله به بازتعریف ائتلاف‌ها منجر شد و نظام اسد را در موقعیتی دشوار قرار داد.

سناریوهای متعدد و ترکیه به عنوان بزرگ‌ترین برنده
پس از پایان حکومت ۵۵ ساله خاندان اسد بر سوریه، احمد شرع معروف به ابو محمد جولانی با چهره‌ای جدید ظاهر شده است. او که پیش‌تر به عنوان رهبر یک گروه جهادی وابسته به القاعده شناخته می‌شد، اکنون به عنوان رهبر دولت جدید سوریه معرفی شده و با ارسال پیام‌های اطمینان‌بخش به داخل و خارج، نقش اصلی را در صحنه سیاسی بر عهده گرفته است.

در دمشق هم‌زمان با اعلام تشکیل دولت انتقالی تحرکات دیپلماتیکی جریان دارد و هیئت‌هایی از کشورهای همسایه وارد سوریه شده‌اند. همچنین چهره‌های برجسته‌ای مانند فاروق الشرع، معاون سابق رئیس جمهور که در سال‌های پایانی حکومت نظام پیشین از صحنه سیاسی حذف شده بود، بار دیگر به عرصه بازگشته‌اند.

اکنون پرسش‌های بسیاری درباره آینده سوریه مطرح است، از جمله این که: سناریوهای احتمالی چیست؟ آیا نفوذ خارجی در سوریه به ترکیه و غرب محدود خواهد شد یا حضور قوی‌تری از سوی کشورهای عربی در آینده دیده خواهد شد؟ وضعیت ایران و متحدانش چگونه خواهد بود؟ آیا این آغاز یک «خاورمیانه‌ جدید» است؟

سناریو عراق
مهدی طائب رئیس قرارگاه راهبردی عمار در ایران، سال ۲۰۱۳ گفته بود «اگر سوریه را از دست بدهیم، تهران را هم نمی‌توانیم نگه داریم». این جمله توصیف دقیقی از رابطه ایران با سوریه و زیانی است که تهران با سقوط اسد متحمل شد.

یوآو استرن، تحلیلگر اسرائیلی، این دیدگاه را تایید می‌کند و می‌گوید: «سقوط اسد ضربه‌ای جدی به محور مقاومت در منطقه وارد کرد. مسیرهای تدارکاتی از طریق سوریه، شریان حیاتی این محور بودند و اکنون با مسدود شدن این مسیرها انتقال سلاح و کمک‌های ایران به حزب‌الله بسیار دشوار شده است.»

او سقوط حکومت اسد را به عنوان رفع یک تهدید استراتژیک بزرگ برای اسرائیل توصیف می‌کند و می‌گوید: «تخریب توان نظامی سوریه، از جمله نیروی دریایی آن، این هدف را محقق کرده است.»

استرن پیش‌بینی می‌کند که سوریه ممکن است به سرنوشت عراق دچار شود. او معتقد است کشورهایی مانند سوریه، عراق و یمن که تنوع طایفه‌ای و قومی دارند، معمولا در ایجاد نظام‌های حکومتی پایدار با چالش‌های جدی مواجه‌اند. رقابت‌های منطقه‌ای و دخالت‌های بین‌المللی نیز به پیچیدگی اوضاع داخلی این کشورها اضافه می‌کند.

«سوریه به افغانستان تبدیل نخواهد شد»

خطار ابو دیاب، پژوهشگر لبنانی، معتقد است که پیش‌بینی آینده سوریه و منطقه در شرایط کنونی بسیار دشوار است.

او می‌گوید: «نیرویی که وارد دمشق شد، شرع نبود بلکه قدرتی دیگر از جنوب بود. با این حال می‌توان گفت که شرع با اقداماتی که در ادلب آغاز کرد، این تحولات را به حرکت درآورد. با وجود این بعید است که هیئت تحریر شام بتواند به تنهایی کنترل کشور را در دست بگیرد، چون سوریه کشوری با تنوع بسیار بالا در زمینه‌های سیاسی، طایفه‌ای، مذهبی و قومی است.»

او ادامه می‌دهد: «ممکن است تا ماه مارس/آوریل شاهد تشکیل دولتی جدید باشیم و احتمالا صدور اعلامیه‌ای قانونی و سپس برگزاری انتخابات. اما سوریه در آغاز یک مرحله انتقالی پیچیده و حساس قرار دارد که سرشار از ابهام است و پیش‌بینی نتایج آن دشوار است.»

با وجود این پیچیدگی‌ها، ابو دیاب تاکید می‌کند که سوریه به نمونه‌ای مشابه افغانستان تبدیل نخواهد شد.

AriaNews
AriaNewshttps://www.ariairan.com/
اخبار اجتماعی، فرهنگی، ورزشی، اقتصادی، علمی از سراسر جهان در Aria News | آریا نیوز
آخرین خبرها
اخبار مرتبط