8.1 C
Paris
Monday, December 23, 2024

مریم رجوی، منتقدانش را به جنگ مسلحانه تهدید کرد!

radjavi-france-terrorisme

توطئه و سرکوب منتقدین و جداشدگان، نقشه مسیر مریم رجوی در اروپا و آمریکا

فعالیت های افشاگرانه منتقدین،جداشدگان و خانواده های قربانیان فرقه رجوی در سراسر جهان، خواب های طلایی رجوی را آشفته و کینه او برای بریدن سر و زبان مخالفانش را صد  چندان نموده است.واکنش عجز آلود رهبر یک فرقه تروریستی نسبت به قربانیان خود، همان درد بی درمانی است که اکنون به مداری فوق متناقض و افسار گسیخته رسیده و راهی جز مقابله خصمانه با آن نیافته است!

مریم رجوی در نشست تشکیلاتی ١٩ بهمن که با همراهی تعدادی از اجیر شدگان اروپایی و آمریکایی در پاریس ترتیب داده شده بود، همه منتقدان و جداشدگان را عاملین وزارت اطلاعات معرفی نموده و مقابله با  آنها را  جزئی از پروژه جنگ و سرنگونی اعلام کرده و گفته است؛

مقابله با توطئه اطلاعات آخوندي كه تشكل ها و انجمن هاي شركت كننده در اين كنوانسيون در يكسال گذشته فعالانه در آن شركت داشتند جزء ضروري مبارزه براي سرنگوني رژيم آخوندي و استقرار دمكراسي و حاكميت مردمي در ايران است و شركت در آن يك فرصت تاريخي براي همه ما بود. ما اعلام مي كنيم كه مقابله با عوامل و خدمتگذاران فاشيسم ديني حاكم بر ايران كه مقاومت ايران و رهبري آن را هدف قرار داده اند، يك وظيفه ملي و ميهني براي هر ايراني آزاديخواه فارغ از تمايلات سياسي و عقيدتي او است.

جدا از اینکه هر مخالف و منتقدی از نظر رهبری مجاهدین “عامل و خدمتگزار رژیم” معرفی می گردد! سئوال اینجا است که ایشان با اعلام “فرصت تاریخی” و ترسیم نمودن “وظیفه ملی و میهنی” برای اعضای تشکیلات خود در اروپا و آمریکا، چگونه می خواهد “ جزء ضروري مبارزه براي سرنگوني رژيم  و استقرار دمكراسي و حاكميت مردمي در ايران ” را نسبت به جداشدگان و منتقدین اعمال نماید؟

آیا این جملات که تزئین دهنده 3 بند از اطلاعیه 11 ماده ای رجوی در پایان نشست تشکیلاتی او می باشد، اعلام آشکار تروریسم و جنگ مسلحانه علیه جداشدگان، منتقدین و قربانیان این گروه در اروپا و آمریکا باید تلقی نمود؟

مریم رجوی در بند ٩ قطعنامه تشکیلاتی اش که عنوان مستعار “قطعنامه پاياني كنوانسيون سراسري ايرانيان براي دموكراسي” را یدک می کشد،ضمن اعلام وحشت از فعالیت های روشنگرانه منتقدین و جایگاه گسترش یابنده آنان در محافل ایرانی و بین المللی، به اپوزیسیون خارج نشین نیز حمله ور شده و مخالفت آنان با رهبری مجاهدین را “کارزار شیطانی پاسداران خامنه ای” علیه “مقاومت” نامیده است.

با اینحال برای پنهان سازی وحشت درونی و دلداری دادن به سرخوردگان و فرو ریختگان، تعداد مخالفانش را به انگشتان دست محدود نموده و گفته است؛

از سوي ديگر درونمايه ارتجاعي و متعفن كساني كه در لباس اپوزيسيون، مدعي فقدان دمكراسي در درون مجاهدين و شوراي ملي مقاومت ميشدند را بر ملا كرد و نشان داد كه در هرزه دريايي و ياوه گويي عليه مقاومت ايران، دست پاسدار شريعتمداري و لات و لومپنها و شعبان بي مخهاي خامنه اي را از پشت مي بندند. اين كارزار شيطاني در جامعه ايرانيان خارج از كشور با نفرت و انزجار عمومي مواجه شد و به تعميق مرزبندي با رژيم آخوندي و دنبالچه هايش منجر شد. اين گونه محافل و افراد كه شمار آنها در هر كشور از انگشتان دست تجاوز نمي كند تماما مطرود و منفور جامعه ايرانيان هستند و بعنوان نمايندگان و شعب اطلاعات آخوندي به آنها نگاه ميشود.

اما خانم برگزیده مسعود رجوی در تناقض با بندهای قبلی قطعنامه توضیح نمی دهد که اگر منتقدین و جداشدگان،آنطور که “شیطان سازی” نموده، عوامل وزارت اطلاعات،پاسداران و تماما از طرف جامعه ایرانیان مطرود بوده و در هر کشوری تعدادشان”از انگشتان دست تجاوز نمی کند” و در واقع عددی نیستند! چه نیازی به این همه هزینه و جلسه مشترک با لابی های آمریکایی و اروپایی است؟

چرا مقابله با آنان را “جزء ضروري مبارزه براي سرنگوني ،يك فرصت تاريخي، و يك وظيفه ملي و ميهني” براي اعضای تشکیلات خود می داند؟

بعد از مسعود رجوی، اینک مریم رجوی از پاریس و در آغاز دومین ماه سال 2014 میلادی است که به اعضای اروپایی اش که سابقا از تروریست های معروف و ساکن کمپ اشرف در عراق بودند، وظیفه آدمکشی تعیین نموده و دستور قتل و نابودی مخالفانش را می دهد.بهتر نبود همانند شوهر فراری شان و”دموکراسی” رایج  در کمپ اشرف، کارشان را مخفیانه تمام می کرد و مانند قتل مشکوک “مسعود دلیلی” در اشرف، گناه اش را به گردن خود او و “رژیم” می انداخت تا با این همه بلاهت هزینه تهدید آشکار دگر اندیشان در غرب را نپردازد؟

آیا مریم رجوی با “پز دموکراسی” و ترفند “سکولاریسم”، چیزی که به گواهی جداشدگان در تشکیلات تحت هدایت اش معنایی جز سرکوب،زندان،شکنجه و نقض آشکار حقوق انسانی نداشت، علیه مخالفان اش “اعلام جهاد” نموده است؟

مریم رجوی باید مقداری شجاعت به خرج بدهد و علنا اعلام نماید که با چه ابزار و وسایلی “مقابله با جداشدگان و منتقدین” را “نقشه مسیر مجاهدین در اروپا و آمریکا” اعلام نموده  است؟

اگر راست می گوید و شهامت دارد باید اعلام نماید که چگونه می خواهد به اهداف شماره 9،شماره10،شماره11 ، از اهداف تعیین شده در “نقشه مسیر” یعنی 11 ماده تعیین شده در “قطعنامه پاياني كنوانسيون سراسري ايرانيان براي دموكراسي” نسبت به منتقدان و مخالفان خود دست یابد؟

مریم رجوی باید مشخص نماید آن “تعداد افراد انگشت شمار در هر کشور” که در لیست ترور سازمان اش قرار گرفته اند چه کسانی هستند؟

آیا مریم رجوی، فرانسه و اروپا را با عراق تحت حاکمیت صدام حسین اشتباه نگرفته است؟

حال علاوه بر همه تهدیدات آشکار و پنهانی که جداشدگان و منتقدین فرقه رجوی را هدف قرار داده، دست و پازدن ها و آشفتگی افسارگسیخته مریم رجوی در این باره را باید به فال نیک گرفت.باید گفت که علائم رو به زوال دشمنان مردم ایران در قلب اروپا آشکار گشته و چیزی جز اضمهلال آنان در تقدیر نیست.این است ریشه مردمی، قدرت واقعی و برحق منتقدین،جداشدگان و قربانیان یک فرقه تروریست و خائن به مردم و میهن!

چند پیشنهاد:

بعد از مرگ مشکوک «مسعود دلیلی» در پادگان اشرف و فارغ از اینکه رجوی در اروپا و آمریکا قدرت حذف فیزیکی مخالفان را دارد یا نه،مفاد قطعنامه و تلاش های مخرب او را باید جدی گرفت.جداشدگان، منتقدین و همه قربانیان رجوی ضمن خویشتنداری به آگاه سازی بپردازند.بند های تهدید آمیز مفاد قطعنامه تشکیلاتی رجوی را به زبان های رایج ترجمه نموده و ضمن برگزاری جلسات روشنگرانه،تظاهرات اعتراضی، مراجعه به مراجع قانونی و نامه نگاری به ارگان های دولتی، حقوق بشری و بین المللی، ماهیت واقعی او و باند تروریست اش را افشا نمایند.تا بتوانند بخشی از تهدیدات این فرقه مخوف را خنثی نمایند!

 9 فوریه 2014

امیر حسین پناهی 

***

توضیح؛

قطعنامه اولیه رجوی که با 11 بند تحت عنوان “قطعنامه پاياني كنوانسيون سراسري ايرانيان براي دموكراسي ” در این لینک منتشر شده بود، از لینک مورد نظر خارج شده و با حذف یک ماده از قطعنامه به این لینک با تیتر “قطعنامه پاياني كنوانسيون جوامع ايرانيان براي دموكراسي دراروپا، ايالات متحده آمريكا، كانادا و استراليا” منتقل گردیده است.

برای پیشگیری از هر گونه خودسانسوری توسط دستگاه رجوی، عین قطعنامه اولیه با 11 بند ذیلا آورده می شود؛

قطعنامه پاياني كنوانسيون سراسري ايرانيان براي دموكراسي

در آستانه سي و پنجمين سالگرد قيام ضد سلطنتي، اولين كنوانسيون سراسري ايرانيان در خارج از كشوردر 19 بهمن 1392 در پاريس، با حضورنمايندگان بيش از 300 انجمن و تشكل از سراسر جهان كه طيف وسيعي از روشنفكران، فعالان سياسي و حقوق بشري، فعالان حقوق زنان،دانشمندان، كارشناسان،  و صاحبان مشاغل و حرفه هاي مختلف، دانشجويانو همچنين اقليت هاي قومي و مذهبي را در بر ميگيرد برگزار شد.

كنوانسيون با در نظر گرفتن كارنامه ننگين 35 سال حاكميت رژيم ولايت فقيه از جمله:

•    اعدام 120 هزار زنداني سياسي و شكنجه صد ها هزار زنداني ديگر،

•    سركوب زنان و محروم كردن آنها از حقوقبنيادين شان

•    تبعيض و سركوب مستمر اقليت هاي قومي و مذهبي و اعمال قوانين ضد انساني تحت پوش مذهب

•    افزايش سركوب از جمله اعدام هاي جمعي و خودسرانهدر دوران آخوند روحاني شامل بيش از 500 اعدام طي شش ماه

•    فرار مغزهاي كشور بدليل سياست هاي سركوبگرانه و نابود كردن بخش عمده اي از طبقه متوسط ايران

•    نابودي اقتصاد كشور و سرمايه هاي عظيم آن و از جملهبه تاراج دادن منابع كشور براي كسب سلاح هسته اي

•    فساد فراگير رژيم و چپاولهاي ميلياردي، از جمله فضيحت 87ميليارد يورويي و انتقال غير قانوني ارز به تركيه ؛

•    بحران دروني رژيم و پيامدهاي روي كار آمدن آخوند روحاني و تشديد مخاصمات دروني رژيم

•    عقب نشيني ناگزير و از سر استيصال رژيم از پروژه توليد سلاح اتمي و بارز شدن آثار زهر در درون رژيم

•    تشديد مداخله جنگ افروزانه و تروريستي رژيم در سوريه و عراق و استمرار صدور تروريسم و تامين مالي گروه هاي تروريستي برخلاف منافع مردم ايران و صلح و امنيت منطقه اي و جهاني

•    قتل عام و اعدام جمعي مجاهدان در اشرف در 10 شهريور و حملات موشكي به ليبرتي با كمك و از طريق حكومت دست نشانده اش در عراق

•    توطئه هاي گسترده سياسي و هيستري اطلاعات آخوندي عليه مقاومت ايران و رهبري آن كه به موازات بحرانهاي لاعلاج رژيم در ماههاي اخير  ابعاد بي سابقه اي بخود گرفته است

كنوانسيون اعلام مي كند:

1.    مردم ايران خواهان سرنگوني رژيم آخوندي و استقرار يك نظام جمهوري، دمكراتيك و مبتني بر جدايي دين از دولت هستند كه همه آزاديهاي فردي و سياسي در آن مورد احترام باشد. از نظر مردم ايران، تنها راه براي استقرار دمكراسي، آزادي و رشد اقتصادي، سرنگوني رژيم آخوندي با همه جناح هاي دروني آن است.

2.    رژيم آخوندي برخلاف تبليغات رسمي و دعاوي لابي هاي آن كه تلاش مي كنند آنرا قدرتمند معرفي كنند،  به غايت آسيب پذير و تغيير آن در دسترس است. ما به همه دولت هايي كه تحت عنوان سياست واقعي از اين رژيم حمايت و تلاش مي كنند به آن مشروعيت بدهند،دوران پاياني شاه را يادآوري مي كنيم كه آنرا «جزيره ثبات» مي ناميدند و تاكيد ميكنيم جامعه ايران در يك وضعيت انفجاري و رژيم آخوندي در موقعيت سرنگوني قرار دارد.

3.    روحاني رييس جمهور جديد رژيم بخشي از رژيم ولايت فقيه است كه در همه جنايات آناز روز اول دست داشته  است. رسالت او حفظ نظام و ممانعت از سرنگوني آن بدست مردم است. او روز 3 فوريه در ديدار با شكنجه گران وزارت اطلاعات گفت درایران”تنهایک پرچم ویک پرچمدار وجود دارد”وآن خامنه اي است و”همه بایدتحت لوای همان پرچم حرکت کنند و اینکه پرچم دیگری درکشور باشد نه عقلی است ونه شرعی ”.

همكاري دولتهاي خارجي با اينرژيم به بهانه تقويت مدره هاي موهوم و ناديده گرفت خواست مردم براي تغيير رژيم، كمك رساني به سركوب و عليه مصالح مردم ايران است و بر روابط آينده ايران با اين كشورها تاثير خواهد داشت.

4.    آخوندهادر محاصره بحرانهاي داخلي و اقتصادي و تحريمهاي بين المللي و در وحشت از قيام عمومي توافقنامه ژنو را پذيرفت و يك قدم ازپروژه هاي اتمي عقب نشست.ما ضمن هشدار به هرگونه امتياز دادن به رژيم در مراحل بعدي تاكيد ميكنيم تنها با يك سياست قاطع شامل تشديد تحريمها، اجراي قطعنامه هاي شوراي امنيت، اعمال پروتكل الحاقي و بازرسي هاي سرزده و تعطيلي تمامي سايتهاي هسته اي، مي توان تروريستهاي حاكم بر ايران را از دسترسي به بمب اتمي باز داشت.

5.    ما حمايت  فعال رژيم ايران از ديكتاتوري خون ريز سوريه و كشتار مردم اين كشور و دخالت هاي آن در عراق و لبنان ويمن و ديگر كشور هاي منطقه و ايجاد گروه هاي تروريستي و حمايت از آنها را قويا محكوم مي كنيم. رژيم براي بقاي رژيمش بيش از هر زمان به صدور بنيادگرايي و تروريسم در منطقه نياز دارد.

6.    ما سكوت جامعه جهاني بخصوص آمريكا، اروپا و ملل متحد در مقابل نقض وحشيانه و سيستماتيك حقوق بشر در ايران را محكوم نموده و تاكيد مي كنيم مساله مردم ايران و منطقه با اين رژيم تنها در مساله اتمي خلاصه نمي شود و چشم بستن بر نقض حقوق بشر و صدرور تروريسم، استقبال از فاجعه و غير قابل قبول است. اين رژيم نه تنها عليه مردم ايران بلكه تهديدي براي صلح و امنيت در منطقه و جهان است. لذا جامعه جهاني به جاي كمك به اين رژيم بايد در كنار مردم ايران و خواست مشروع آنها براي سرنگوني رژيم بايستد.

7.    ما حمايت از شوراي ملي مقاومت ايران بعنوان تنها آلترناتيو دمكراتيك رژيم آخوندي و حمايت از برنامه ده ماده اي خانم رجوي، رئيس جمهور برگزيده شورا، را لازمه سرنگوني رژيم آخوندي و استقرار يك نظام دمكراتيك در ايران ميدانيم.  شورا به مثابه ديرپاترين ائتلاف تاريخ ايران كهدر برگيرنده تمايلات مختلف سياسي و قومي و مذهبي و سازمان مجاهدين خلق ايران با ريشه هاي عميق و پايگاه گسترده آن در جامعه ايران و بعنوان آنتي تز بنيادگرايي اسلامي، قادر به انتقال آرام قدرت به مردم در فرداي سرنگوني رژيم آخوندي است.

8.    با اداي احترام به شهداي حماسه 10 شهريور مجاهدين در اشرف، ما اعلام مي كنيم كه مجاهدان ليبرتي سرمايه عظيم مردم ايران در مبارزه با فاشيسم مذهبي و براي دست يابي به دمكراسي و حاكميت مردم هستند. بهمين دليل رژيم آخوندي با تمام توان تلاش مي كند آنها را نابود كند و همزمان با شيطان سازي توسط عوامل خود، زمينه هاي كشتار آنها را فراهم نمايد. از همين رو دفاع از آنها يك وظيفه ملي براي همه ايرانيان آزاده است.ما نقض تعهدات ملل متحد و دولت آمريكا در قبال حفاظت ساكنان را محكوم مي كنيم. ما از ملل متحد، آمريكا و كشورهاي اروپايي خواهان آزاديِ گروگانهاي اشرفي، انتقال موقت ساكنان ليبرتي به آمريكا و اروپا به عنوان پناهندگان سياسي، تأمينِ الزامهاي مبرمِ امنيتي در برابرِ حملاتِ موشكي، استقرارِ پست مراقبت شبانه‌روزي ناظران  مللمتحد و يك تيمكلاه آبي در داخل  ليبرتي، ارجاع تحقيقات در باره قتل عام اشرف، به دادگاه جنايي بين المللي توسط شوراي امنيت ملل متحد و فروش  اموال  اشرف توسطنمايندة قانوني ساكنان هستيم.

9.    رژيم آخوندي كه با شكنجه و اعدام در داخل ايران و با براه انداختن حمام خون در اشرف و ليبرتي نتوانسته بر مقاومت عادلانه و مشروع ايران و به تبع آن بر بحران سرنگوني غلبه كند، از اوايل 1392، با بكار گرفتن مزدوران شناخته شده و ناشناخته اش، به قيمت سوزاندن آنها و با به خدمت گرفتن تفاله ها و واخوردگان سياسي و با هزينه هاي كلان و همكاري پاره اي از سرويسهاي خارجي، بنحو هيستريكي به توطئه گري و لجن پراكني عليه مجاهدين و شوراي ملي مقاومت ايران و بطور خاص آقاي مسعود رجوي رهبر مقاومت پرداخت. اين كارزار شيطاني كه براي قتل عام و اعدام جمعي مجاهدان در اشرف نيز زمينه سازي مي كرد از يك سو بخوبي نشان داد كه مشكل اصلي رژيم و درد بي درمان آن كه ساير مشكلات در حول ارتباط با آن خصلت سرنگون كننده پيدا مي كند، مقاومت ايران و رهبري آن است. از سوي ديگر درونمايه ارتجاعي و متعفن كساني كه در لباس اپوزيسيون، مدعي فقدان دمكراسي در درون مجاهدين و شوراي ملي مقاومت ميشدند را بر ملا كرد و نشان داد كه در هرزه دريايي و ياوه گويي عليه مقاومت ايران، دست پاسدار شريعتمداري و لات و لومپنها و شعبان بي مخهاي خامنه اي را از پشت مي بندند. اين كارزار شيطاني در جامعه ايرانيان خارج از كشور با نفرت و انزجار عمومي مواجه شد و به تعميق مرزبندي با رژيم آخوندي و دنبالچه هايش منجر شد. اين گونه محافل و افراد كه شمار آنها در هر كشور از انگشتان دست تجاوز نمي كند تماما مطرود و منفور جامعه ايرانيان هستند و بعنوان نمايندگان و شعب اطلاعات آخوندي به آنها نگاه ميشود.

10.    مقابله با توطئه اطلاعات آخوندي كه تشكل ها و انجمن هاي شركت كننده در اين كنوانسيون در يكسال گذشته فعالانه در آن شركت داشتند جزء ضروريمبارزه براي سرنگوني رژيم آخوندي و استقرار دمكراسي و حاكميت مردمي در ايران است و شركت در آن يك فرصت تاريخي براي همه ما بود. ما اعلام مي كنيم كه مقابله با عوامل و خدمتگذاران فاشيسم ديني حاكم بر ايران كه مقاومت ايران و رهبري آن را هدف قرار داده اند، يك وظيفه ملي و ميهني براي هر ايراني آزاديخواه فارغ از تمايلات سياسي و عقيدتي او است.

11.    تشكلهاي ايراني در خارج كشور كه نمايندگان آنها در كنوانسيون حضور داشتند، در برگيرنده هزاران متخصص، دانشمند، پزشك، استاد، انديشمند و مديران برجسته هستند كه بهترين سرمايه براي ساختن ايران فردا مي باشند. ما دوش به دوش متخصصان شريف در داخل ايران كه خود را به لوث اين رژيم قرون وسطايي آلوده نكرده اند، توانايي بازسازي ميهنمان را كه در 35 سال حاكميت آخوندها به نابودي كشيده شده است را داريم و آن را وظيفه ملي خود ميدانيم.

كنوانسيون سراسري جوامع ايراني

 پاريس 19 بهمن 1392

AriaNews
AriaNewshttps://www.ariairan.com/
اخبار اجتماعی، فرهنگی، ورزشی، اقتصادی، علمی از سراسر جهان در Aria News | آریا نیوز
آخرین خبرها
اخبار مرتبط